محمدحسن قدیری ابیانه مشاور سابق هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و سفیر سابق ایران در مکزیک در مصاحبه فارس با تخریب رییس جمهور سابق از حدس خود در خصوص پیوستن احمدی نژاد به فتنه گفته و مدعی شد که به دلیل جلوگیری از فتنه انگیزی احمدی نژاد و مشایی در انتخابات ۹۲ نامزد شده است.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ محمدحسن قدیری ابیانه مشاور سابق هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و سفیر سابق ایران در مکزیک در مصاحبه فارس با تخریب رئیس جمهور سابق از حدس خود در خصوص پیوستن احمدی نژاد به فتنه گفته و مدعی شد که به دلیل جلوگیری از فتنه انگیزی احمدی نژاد و مشایی در انتخابات ۹۲ نامزد شده است. متن مصاحبه وی را در ادامه می خوانید:
علت دکتر شما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ به عنوان نامزد ثبتنام کردید و گفتید کلید فتنه جدید «آزادی انتخابات» است و میخواهید با حضورتان از انقلاب دفاع کنید. چه نشانههایی وجود داشت که به این جمله رسیدید؟
قدیری ابیانه:در فتنه ۸۸ کلید واژه تقلب بود. تقلب از زمانی شروع میشود که آراء اعلام شود و از آن موقع فتنه شروع شد. این بار شعار «آزادی انتخابات» دادند. آزادی انتخابات یعنی هرکه نامزد شد تأیید صلاحیت شود و زمان رد صلاحیتها یا اعلام افراد صالح، زمان آغاز فتنه خواهد بود.
با توجه به عملکردی که آقای احمدینژاد و مشایی در انتخابات داشتند و با علم به اینکه مشایی حتماً رد صلاحیت میشود من حدس زدم اینجا احمدینژاد هم به میدان بیاید و به فتنه بپیوندد و بنای من از ۲۰ سالگی بر این بوده که در دفاع از اسلام و ولایت کوتاهی نکنم. با توجه به این تحلیلی که داشتم گفتم امکان بروز فتنه وجود دارد و تاکید کردم من باید در مقابله با فتنه فعال باشم. این بار آقای احمدینژاد هم به دیگران میپیوندد و ممکن است کار سختتر شود. حدس من این بود که بپیوندد. استدلال کردم که طبیعتاً شورای نگهبان خیلیها را احراز صلاحیت نمیکند، پس من اگر بروم نامزد شوم و احراز صلاحیت نشوم، به عنوان یک نامزد اصولگرای احراز صلاحیت نشده بهتر میتوانم از شورای نگهبان و نظام دفاع بکنم و در مقابل فتنه بایستم و مواضع خودم را بیان کنم. من هر بار برای مجلس شورای اسلامی نامزد شدم احراز صلاحیت شدم اما پیشبینی من برای ریاست جمهوری این بود که احراز صلاحیت نشوم. پس با این نیت رفتم که حتی از آبروی خودم مایه بگذارم و در وسط میدان به عنوان یک احراز صلاحیت نشده از نظام دفاع کنم و در مقابل فتنه بایستم.
لذا گذاشتم روز آخر که اگر آقای مشایی ثبتنام کرد اطلاعات مربوط به او را به شورای نگهبان بدهم. موقع نامنویسی بود که خبر رسید مشایی هم ثبت نام کرده. همان موقع دیدم که آقای هاشمی هم برای ثبت نام آمدند
اما مشایی و هاشمی احراز صلاحیت نشدند و اتفاقی هم رخ نداد.
قدیری ابیانه:خوشبختانه کار به فتنه نرسید. آن چیزی که من پیشبینی میکردم این بود که آقای احمدینژاد بخواهد بازی دربیاورد که خوشبختانه این هم پیش نیامد. حالا یا تحلیل من اشتباه بود و یا شرایطی پیش آمد که ایشان نتوانست کاری بکند.
شما سفیر کشورمان در مکزیک بودید، مشایی یکسری مجسمههای برهنه و نیمهبرهنه برای نمایشگاهی که در مکزیکوسیتی برگزار میشد فرستاده بود، جریان این مجسمهها چه بود؟
قدیری ابیانه: نمایشگاه مفصل بزرگی از آثار تاریخی ایران در مکزیکوسیتی برگزار شده بود که یک میلیون بازدیدکننده هم داشت. یک موفقیت بزرگ برای ایران محسوب میشد، حتی رئیسجمهور این کشور و اعضای خانوادهاش و وزرا آمده بودند بازدید کرده بودند. من روزهای آخر آن رسیدم، رفتم بازدید کردم دیدم پر از مجسمههای مستهجن است.
مثلا آثار باستانی ایران بودند؟
قدیری ابیانه:گفتند که آثار ایرانی است. مثلاً مرد کاملاً لخت، زن کاملا لخت، مرد و زن برهنه در حال معاشقه.
این اولین نقطه اعتراض شما به موضوع بود؟
قدیری ابیانه:مدیر کل موزه ملی آنجا بود و به او گفتم این مجسمهها چیست که شما اینجا گذاشتید؟ چرا از بین این همه آثار اسلامی اینها را گذاشتید؟ گفت ما که اینها را در ایران نمیتوانیم نمایش دهیم اگر اینجا هم نمایش ندهیم پس کجا نمایش دهیم!
این فرد چه کسی بود؟ آشنایی قبلی با او داشتید؟
قدیری ابیانه:فکر کنم آقای کارگر بود. گفتم این همه آثار اسلامی چه چیزی را با این میخواهید ثابت کنید که اینها را به اینجا آوردید. گفت در اینجا که اثر منفی ندارد. مکزیکی ها در تاریخشان پر از این نوع مجسمه هاست.
به هرحال گفتم شما کار اشتباهی کردید. نباید این کار را میکردید و در نمایشگاه بعدی اینها باید حذف شود. من با مسئولین مربوطه از جمله رئیس موزه مکزیکی بعدی مذاکره کردم که ما موافقیم این نمایشگاه در شهر شما هم به نمایش درآید ولی ما یک تعداد از مجسمههای برهنه را حذف می کنیم. اول کمی مقاومت کردند و بعد موافقت کردند. به مدیرکل موزه ملی ایران هم گفتم من به هیچ وجه اجازه نمیدهم.این مجسمه ها مجددا به نمایش درآید. میگفت ما در هفت کشور نمایش دادیم هیچ کدام از سفرای ما نیامدند این اعتراض شما را بکنند، شما تنها سفیری هستید که اعتراض میکنید. گفتم من نماینده فوقالعاده و تامالاختیار ایران در مکزیک هستم. من میگویم این مجسمهها در مکزیک نباید نمایش داده شود. گفت باید سازمان موافقت کند. گفتم به هر حال در مکزیک من مسئولم و اجازه نمیدهم و نباید باشد.
در این باره با آقای احمدینژاد صحبتی کردید؟
قدیری ابیانه:در ایران به یک سمینار آمده بودم. یک نامهای به دست آقای احمدینژاد که در سمینار شرکت کرده بودند، دادم که آقای احمدینژاد یک همچنین کاری صورت گرفته؛ اولاً دستور بدهید که بررسی کنند چرا این کار شده ثانیاً این که هیچکجا چنین چیزهایی نباید نمایش داده شود. تمام شد و به مکزیک برگشتم و به وزارت خارجه هم گزارش دادم. نمونه هم فرستادم که بررسی کنند که اصلاً چه کسی اینها را انتخاب کرده و به اینجا فرستاده. من دیگر گفتم کار تمام است. من که به مکزیک برگشتم، آقای ملکزاده معاون آقای مشایی زنگ زد گفت آقای مشایی سلام رسانده گفته شما سخت نگیرید. گفتم که سلام من را به آقای مشایی برسانید بگویید من اجازه نمیدهم اینجا مجسمه های برهنه به نمایش درآیند.
دیگر فکر می کردم که کار تمام است و مجسمه ها به نمایش در نخواهد آمد. تا اینکه آقای بقایی قائم مقام ایشان برای افتتاح آمد به نمایشگاه. رفتیم دیدیم این مجسمههای مستهجن را در قسمت ورودی بخش ایران گذاشته اند و نه تنها حذفش نکردند بلکه برجستهترش کردند. همانجا من بقایی را کنار کشیدم و به او گفتم آقای بقایی من به شما، آقای مشایی و سازمان میراث فرهنگی اعلام جنگ می کنم، بچرخ تا بچرخیم.
بقایی گفت چه شده؟ چرا ناراحت شدی؟ برویم ببینیم. رفتیم و مجسمهها را دیدیم. گفت جمعش کنید. دوباره آن مدیر کل موزه ملی، آقای کارگر یک مقدار مقاومت کرد. به هر حال مقرر شد مجسمه های مستهجن حذف شود. آقای بقایی به من هم قول داد که با این رئیس موزه ملی برخورد کند. بعداً شنیدم بعد از سه ماه این اتفاق افتاد. منتها به ایشان با خرج دولت بورسیه دادند که به لندن برود. مسأله از نظر من تمام بود. یعنی مسأله تمام شده بود و دیگر این را جایی مطرح نکردم، تا اینکه آقای ملکزاده معاون مالی و اداری وزارت خارجه شد و من احساس خطر کردم، تصمیم گرفتم این ماجرا را منتشر کنم. نشستم و نامه نوشتم. حالا قبل از اینکه گزارش من منتشر بشود ملکزاده بر اثر فشارهایی که وارد آمد استعفاء داد. ملکزاده به آقای صالحی تحمیل شده بود.
چه کسی تحمیل کرده بود؟
قدیری ابیانه:آقای احمدینژاد و شخص مشایی.
یعنی آقای صالحی آن زمان استقلال نداشت؟
قدیری ابیانه:اگر رئیس جمهور میگفت این را معاونت بگذار مجبور میشود بگذارد. هیچکدام از وزرا استقلال مطلق از رئیس جمهور ندارند.
ماجرای گزارش شما به کجا رسید؟
قدیری ابیانه:وقتی دیدم حالا که آماده هست، گفتم منتشر کنم. منتشر کردم و میراث فرهنگی علیه من موضع گرفت که مجسمه گِلی نیم متری که اهمیت ندارد! انگار من دربارۀ جنس آن گفتم که از طلا یا گِل است! و شروع کردند یکسری چیزها علیه من گفتند، چون حدود چند صد نفر پای صحبتهای بنده مسلمان شده بودند اینها شروع کردن در رسانهها به دروغ از قول خود من گفتند که من ۱۰۰۰ دلار به کسانی می دهم که مسلمان شوند.
این نامه را چه کسی زده بود آقای دکتر؟
قدیری ابیانه:این را روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی منتشر کرده بود.
یعنی آقای ملکزاده در این قضیه نقش داشت؟
قدیری ابیانه:نمیدانم آقای ملکزاده بود یا نه. به نظر میآید آقای ملک زاده بود. در حالی که من اصلآً چنین حرفی نزده بودم. اصلاً معنا ندارد و توهین به مسلمانان است که طرف پول بگیرد تا مسلمان شود. مثلاً سه تا رئیس دانشگاه مسلمان شده بودند. کلی استاد دانشگاه، قاضی، حقوقدان و… اینها آمده بودند پول بگیرند؟ تازه پولی در اختیار سفیر نیست که بخواهد چنین پولی پرداخت کند، حتی اینگونه نوشته بودند که این (قدیری ابیانه) به افراد ناباب پول میداده و پلیس و وزارت خارجه به او اعتراض کردند که شما دارید به افراد ناباب پول میدهید و توضیح خواسته بودند. یعنی چیزی که اصلاً واقع نشده است را بیان کردند. هیچکس به من نیامد بگوید (نه پلیس و نه وزارتخارجه) که شما دارید به افراد پول میدهید چون اصلاً چنین چیزی وجود نداشت، ولی اینها برای اینکه مرا تهدید کنند، اتهام زدند.
حالا آقای قدیری اگر می خواستید پولی بدهید، آیا چنین بودجه و امکانی داشتید؟
قدیری ابیانه:نداشتیم اصلاً. ما تمام حساب و کتاب و بودجههایمان را به تهران میفرستیم. یعنی هر پولی که خرج میکنیم باید حساب پس بدهیم. یعنی اینها چنین چیزی گفته بودند تا تخریب کنند و اینقدر احمق بودند که در اینجا دارند سفارت را تخریب میکنند. چون در خارج به سفیر به عنوان فرد مستقل و حقیقی نگاه نمیکنند، حقوقی نگاه میکنند. مثلاً میگویند: سفارت دارد پول میدهد تا افراد را مسلمان کند، یعنی این اوج بیشعوری اتهام زنندگان است. حتی من این موضوع را به وسیلۀ واسطهای به آقای احمدینژاد منتقل کرده بودم، ایشان گفته بودند من جبران میکنم و برای اینکه از قدیری عذرخواهی شود اقدام خواهم نمود که این کار را هم نکردند.
اتفاقاتی هم در جریان کاندیداتوری شما برای انتخابات مجلس رخ داد.
قدیری ابیانه: جالب است در انتخابات مجلس کاشان که من برای همین دوره مجلس نامزد بودم یک عده از رقبای ما همین بیانیه میراث فرهنگی را علیه من پخش کردند.
آقای دکتر برسیم به روز آخر ثبتنام نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری، خطر مشایی را چه زمانی بصورت جدی احساس کردید؟
قدیری ابیانه:در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ هم آقای احمدینژاد از بیتالمال، از وقت خودش و امکانات مفصل برای اینکه آقای مشایی را جا بیندازد استفاده کرد و من احساس کردم که اگر مشایی نامزد شود باید ماهیت او افشا شود و من میتوانم این کار را بکنم. لذا نامهای راجع به آقای مشایی به شورای نگهبان تهیه کردم و تصاویر دو تا از مجسمهها را نیز ضمیمه کردم، توضیح لازم را ذکر کردم و حتی همه چیز آن آماده و امضاء شده که اگر مشایی ثبت نام کرد این را تحویل شورای نگهبان دهم وگرنه ضرورتی به مطرح کردن آن نمی دیدم. بخاطر همین هم روز و ساعت آخر را برای ثبتنام انتخاب کردم. وقتی آنجا بودم گفتند مشایی ثبتنام کرده و لذا در بخشی که اسناد نامزدی ام را تحویل شورای نگهبان میدادم، گزارش در مورد مشایی را هم تحویل شورای نگهبان دادم.
در سالن اصلی آمدم که خبرنگاران بودند تا مثل بقیه هماهنگ کنم و صحبت کنم، وارد آنجا که شدم دیدم آقای احمدی نژاد و مشایی وارد سالن شدند. تعجب کردم از کار بی سابقه احمدی نژاد. تصمیم گرفتم همان جا افشاگری بکنم، منتها صبر کردم اینها صحبتشان تمام شود و بعد من پشت تریبون میروم. از پشت تریبون که کنار رفتند هنوز از پلههای تریبون پایین نیامده بودند که من پشت تریبون بودم و شروع کردم و گفتم من همین امروز اینجا نامهای را راجع به مجسمههای مستهجن که آقای مشایی در مکزیک گذاشته بود تحویل شورای نگهبان دادم، آقای احمدینژاد امروز دُم خروس پیدا شد. این را که گفتم یکی از این اعضای ستاد مشایی به سمت سِن دوید و روبروی من ایستاد و پشت به جمعیت کرد و گفت که شما حق ندارید صحبت کنید. گفتم به شما مربوط نیست. گفت شما حق ندارید علیه نامزدهای دیگر صحبت کنید، گفتم به شما مربوط نیست من خودم نامزد هستم و صلاح خود را تشخیص میدهم که چه بگویم و چه نگویم. او هم زد میکروفون ها را از روی میز به پایین میز ریخت. در این فاصله خیلی از این خبرنگارها شروع به اعتراض کردن به او کردند، حتی بعضی از آنها درگیر شدند که البته در خبرگزاریها نوشته بودند درگیری هواداران مشایی و قدیری. طوری وانمود شد که من هم در درگیری بودم درحالی که درگیری بین ما وجود نداشت، بین خبرنگاران و طرفداران آقای مشایی درگیری شده بود. با من درگیری صورت نگرفت. ولی بعضیها اینطوری تلقی کردند. به هرحال از وزارت کشور هم بلافاصله آمدند و یک نفر این بلندگو را از دست من گرفت.
من هم شروع کردم بدون بلندگو با صدای بلند صحبت کردن که آقای احمدی نژاد دُم خروس پیدا شد، معلوم شد ماههای اخیر دائم سفر میرفتید، چند صد میلیارد هزینه کردید و مشایی را با خودتان بردید و چه کردید. اینها همه برای مشایی بوده. شما گفتید من مشاییام مشایی شخصی است که می گوید وقت اسلامگرایی گذشته. اعلام کردم که تا یک ساعت دیگر تصویر مجسمه برهنه را در سایت خودم میگذارم، عکس مجسمه را هم سانسور شده آماده کرده بودم.
بازخورد اقدام شما چگونه بود؟
قدیری ابیانه: در واقع این کاری که من کردم بحث مشایی را از بحث سیاسی به بحث مجسمههای مستهجن بُرد. فکر میکنم در انفعال آقای احمدینژاد هم در دفاع از مشایی بیتأثیر نبود و خوشحال هستم که این ثبتنام من اگر هیچ فایدهای نداشته باشد جز همان اقدامی که موقع ثبتنام کردم و فکر میکنم من به هدف خودم از ثبت نام رسیده بودم.
Our President, analytical news site
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو