در این گفتگو، دکتر روح الله ایزدخواه، استاد دانشگاه و دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی به بررسی دلایل نفوذ اقتصادی، روزنه‌ها و بایدهای مقابله با آن پرداخته است. ایزد خواه معتقد است: دلیل کشورهای اروپایی از ورودشان به بازار ایران، نجات اقتصاد خودشان است. آن‌ها کشورهایی هستند که بیش از 7 سال است با بحران مالی غرب دست‌به‌گریبان بوده و هنوز هم نتوانسته‌اند از این بحران عبور کنند. صنایع آن‌ها با رکود جدی مواجه است و برای خروج از رکود، به بازار بزرگ و متنوع ایران نیاز دارند.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ با گذشت هفته‌ها از توافق مقدماتی هسته‌ای ایران با 1+5، با تمام ایرادات و کاستی‌های موجود در این توافق به نظر می‌رسد به‌زودی همه‌چیز در این باره مشخص خواهد شد. با تأیید برجام قطعاً برخی از تحریم‌ها برداشته یا سبک‌تر خواهند شد. در نگاه اول به نظر می‌رسد با برداشته شدن تحریم‌ها، افزایش درآمدهای نفتی به‌واسطه فروش بیشتر نفت خام و افزایش تبادلات با کشورهای اروپایی، وضعیت اقتصادی کشور را دچار تحولات مثبتی کند. همیشه یکی از نگرانی‌های کشورهای مستقل، نفوذ قدرت‌های استعماری و سلطه آن‌ها در اقتصاد این کشورها بوده است. با نزدیک شدن به اعلام نهایی سرنوشت برجام از سوی مجلس شورای اسلامی به نظر می‌رسد ایستادگی در مقابل نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دشمن بزرگ‌ترین دغدغه امروز ایران است.

پایگاه برهان در گفتگویی با دکتر روح‌الله ایزدخواه، استاد دانشگاه و دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی به بررسی دلایل نفوذ اقتصادی، روزنه‌ها و بایدهای مقابله با آن پرداخته است. ایزد خواه معتقد است: دلیل کشورهای اروپایی از ورودشان به بازار ایران، نجات اقتصاد خودشان است. آن‌ها کشورهایی هستند که بیش از 7 سال است با بحران مالی غرب دست‌به‌گریبان بوده و هنوز هم نتوانسته‌اند از این بحران عبور کنند. صنایع آن‌ها با رکود جدی مواجه است و برای خروج از رکود، به بازار بزرگ و متنوع ایران نیاز دارند.

وی در ادامه این گفتگو درباره راه‌های جلوگیری از نفوذ اقتصادی می‌گوید: ما باید تمرکز آگاهانه‌ای بر بیماری‌های ساختاری اقتصاد ایران داشته باشیم چراکه عموماً نفوذها نیز از طریق بیماری‌ها و خلأهای موجود در اقتصاد ما صورت می‌گیرد. طبیعتاً وجود این روزنه‌ها، امکان نفوذ را راحت‌تر می‌کند. لذا انحصارات موجود در اقتصاد ایران باید برچیده و اقتصاد کشور مردمی شود.

دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی ضمن انتقاد از بازگشایی سازمان مدیریت بدون هیچ اصلاح و تغییری می‌گوید: این سازمان همچنان با نسخه 70 سال پیش اداره شده و قادر به انجام وظایف قانونی خود نیست. متأسفانه مسئولین دولت یازدهم صرفاً به این دلیل که این سازمان در دولت قبل منحل شده است تصمیم به بازگشایی آن گرفتند وگرنه هیچ تغییر و تحولی در این سازمان ایجاد نشده است. گفتگوی تفصیلی اندیشکده برهان با دکتر روح‌الله ایزدخواه را بخوانید:

به‌عنوان اولین سؤال، اگر ممکن است مقداری درباره مفهوم " نفوذ اقتصادی" و اینکه این نفوذ در چه شرایطی اتفاق می‌افتد توضیحاتی ارائه دهید.

 نفوذ به معنای تسلط رسمی نیست بلکه به معنای امکان مداخله و حضور در پروتکل‌های اقتصادی یک کشور است که می‌تواند در عرصه اقتصادی به این معنا باشد که اگر دشمن بتواند در سازوکارها و ساختارهای اقتصادی ما نفوذ کرده و تغییرات مخربی ایجاد کند به‌نوعی که در واقع امکان پیشبرد اهداف انقلاب در موضوعات اقتصادی از ما گرفته و برعکس بتواند پسرفت‌هایی را به کشور تحمیل کند. می‌توانیم نام این اقدامات را نفوذ بگذاریم که می‌تواند در عرصه‌های متنوعی مانند کشاورزی، صنعت، تجارت و.. وجود داشته باشد.

ممکن است به‌صورت مصداقی برخی از نفوذهای اقتصادی صورت گرفته از ابتدای انقلاب اسلامی را بیان کنید؟

قطعاً در این 35 نیز نفوذهایی اتفاق افتاده است. اما اینکه آیا همه این نفوذها آشکار بوده یا نه؟ باید گفت: طبیعتاً همه این نفوذها آشکار نبوده است. ولی بعضاً احساس می‌شود سیاست‌گذاری‌ها و مقررات و قوانین یا از روی ناآگاهی یا هر دلیل دیگری به سمتی رفته است که با اهداف اقتصادی انقلاب منافات دارد. برای مثال اگر کاهش تعرفه برخی کالاها یا افزایش بی‌رویه واردات برخی کالاها، اگر محدود و موردی باشد می‌توان آن را به ‌غفلت و ناآگاهی مربوط دانست اما وقتی این موارد تبدیل به یک رویه می‌شوند به‌هرحال باید به آن شک کرده و آن را پیگیری کرد که شاید نفوذ و نقش دشمن باعث شده است این اتفاقات پیاپی رخ دهد. وقتی حضرت آقا می‌فرمایند: واردات میوه حتی شب عید هم توجیه ندارد اما باز شاهدیم که واردات میوه به‌صورت نامحدود و بی‌رویه ادامه دارد. بعید است این اتفاقات از روی ناآگاهی باشد. به‌هرحال باید به آن مسئول دولتی که سخنان رهبری را شنیده اما همچنان به رویه خود ادامه می‌دهد حساس شد. حضرت آقا نیز چندی پیش اشاره داشتند که نفوذ در مراکز تصمیم گیر و تصمیم‌ساز، یکی از راهکارهای اصلی دشمن برای نفوذ است تا عده‌ای را در شوراهای تصمیم گیر گماشته و از این طریق برضد منافع کشور سخن گفته و ذهن‌ها را به سمتی ببرند که سیاست‌گذاران مجبور به وضع قوانینی شوند که با قواعد اقتصاد مقاومتی منافات دارد.

سؤال دیگری که مطرح است این است که در چند وقت گذشته هیئت‌های اقتصادی از برخی کشورهای اروپایی برای افزایش مراودات اقتصادی خود به ایران می‌آیند که عموماً نسبت بدهی آن‌ها به تولید داخلی‌شان بالا و اکثراً کشورهای بدهکار و ورشکسته‌ای محسوب می‌شوند. نظر جنابعالی درباره ورود این کشورها به ایران چیست؟

این کشورها به دلیل نیازشان به بازار ایران و نجات اقتصاد خودشان به ایران می‌آیند. آن‌ها کشورهایی هستند که بیش از 7 سال است با بحران مالی غرب دست‌به‌گریبان بوده و هنوز هم نتوانسته‌اند از این بحران عبور کنند. صنایع آن‌ها با رکود جدی مواجه است و برای خروج از رکود، به بازار بزرگ و متنوع ایران نیاز دارند. از طرفی نیز در همسایگی ایران یک بازار چند صدمیلیون‌نفری وجود دارد که مطمئناً ورود کشورهای اروپایی به بازار ایران شرایط دستیابی آن‌ها به این بازارها را نیز فراهم می‌کند.

از لحاظ اقتصادی می‌توان این موضوع را اثبات کرد که ایران یک اقتصاد پروژه خیز است و در همه عرصه‌ها و به‌خصوص مخابرات، راه و ترابری، صنعت، گردشگری و... در حال حاضر و سال‌های آینده به انجام پروژه‌های بزرگ نیاز داریم. این شرکت‌ها آمده‌اند تا همچون گذشته بسیاری از پروژه‌های ما را، در اختیار بگیرند. چراکه در گذشته در بسیاری از جاها مانند عسلویه پروژه‌هایی مانند پتروشیمی و از این قبیل در اختیار همین شرکت‌های اروپایی بود. قطعاً در سرمایه‌گذاری‌های خارجی، این شرکت‌ها برای رسیدن به منافع و اهداف خودشان به ایران می‌آیند. لذا امروز راهکار نجات اقتصاد ایران، سرمایه‌گذاری خارجی نیست. چراکه ما از سرمایه‌های موجود داخلی نتوانسته‌ایم برای پیشرفت اقتصاد استفاده کنیم و هرگز از 120 هزار میلیارد تومان نقدینگی موجود در کشور، در تولید کشور به‌خوبی استفاده نکرده‌ایم و اغلب این منابع در فعالیت‌های دلالی و سوداگری به کار رفته است.

کشورهایی که بعد از برجام به ایران آمدند عموماً کشورهایی هستند که بیش از 7 سال است با بحران مالی غرب دست‌به‌گریبان بوده و هنوز هم نتوانسته‌اند از این بحران عبور کنند. صنایع آن‌ها با رکود جدی مواجه است و برای خروج از رکود، به بازار بزرگ و متنوع ایران نیاز دارند.

به‌هرحال احتمالاً با توجه به شرایط موجود، حضور هیئت‌های تجاری اروپایی در ایران ادامه یابد. به نظرتان دولت، مجلس و مردم باید چه اقداماتی انجام دهند تا جلوی این نفوذ اقتصادی گرفته شده یا به حداقل برسد؟

 اولاً باید تمرکز آگاهانه‌ای بر بیماری‌های ساختاری اقتصاد ایران داشته باشیم چراکه عموماً نفوذها نیز از طریق بیماری‌ها و خلأهای موجود در اقتصاد ما صورت می‌گیرد. مثلاً انحصارات در واردات یا مجوزهای صادره نمونه‌ای از این بیماری‌ها محسوب می‌شود.

وقتی برای مثال تأمین خوراک دام کشور در انحصار تعداد محدودی باشد طبیعتاً این موضوع امکان نفوذ را راحت‌تر می‌کند. لذا این انحصارات باید برچیده و اقتصاد کشور مردمی شود. دیگر شرایط اضطراری ما که مجبور بودیم برخی از فعالیت‌های اقتصادی‌مان را به‌صورت انحصاری انجام دهیم به پایان رسیده است. نظام دلالی، یکی از مصادیق بیماری‌های ساختاری اقتصاد ایران است که میزان نفوذپذیری در اقتصاد را افزایش داده و در حال نابود کردن تولید است. که هر چه سریع‌تر باید آن را اصلاح کرد. در واقع تجارت باید در خدمت تولید و نه چپاول قرار بگیرد. الآن تجارت در ایران به چپاول منابع تبدیل شده است. اینکه منابع را به‌صورت خام فروخته و از آن‌طرف با واردات محصولات ساخته‌شده، تولید داخلی را نابود کنیم قطعاً تجارت نیست. تجارت، به معنی واقعی کلمه یکی از حلقه‌های اقتصادی در کنار سایر حلقه‌هاست که باید در خدمت تولید باشد. قلب و اصل اقتصاد تولید است.

ما به‌هیچ‌وجه مخالف وجود تجارت نیستیم اما این تجارت باید در خدمت تولید باشد اما متأسفانه امروز تجارت ما در خدمت تولید نیست و به سوداگری و دلالی تبدیل شده است. این هم بیماری شایع و خطرناکی است که در خیلی از بخش‌ها وجود دارد که باید اصلاح شود. پس گام اول این است که بیماری‌های اقتصادی باید زودتر رصد و ترمیم شوند. گام دوم این است که دولت باید به مردم اعتماد بکند و افسار اقتصاد به معنای واقعی کلمه در اختیار مردم باشد یعنی علاوه بر سرمایه مردم، مدیریت نیز بر عهده مردم باشد. در خصوصی‌سازی فقط سرمایه مردم وجود دارد اما در اقتصاد مردمی باید مدیریت‌ها نیز مردمی شوند. این‌همه مجوزدهی که دولتی‌ها برای خودشان در این سال‌ها ایجاد کرده‌اند مبنای اقتصادی و تجربی ندارد. در هیچ کشوری هم این‌گونه نیست که یک فعال اقتصادی برای انجام یک فعالیت سالم اقتصادی باید از بیست جا مجوز بگیرد و برای راه‌اندازی کارخانه خود مدت‌ها دوندگی کند. این مسائل غلط است بلکه باید همه بتوانند فعالیت اقتصادی کنند و اگر کسی تخلف کرد باید جلوی آن گرفته شود.

متأسفانه در ایران وقتی مجوز داده می‌شود به صرف اینکه مجوز وجود دارد دیگر نظارتی شکل نمی‌گیرد و در واقع شیپور از سر گشاد آن نواخته می‌شود. اشتباه دیگر ما این است که برای فعالیت‌های اقتصادی کلی موانع گذاشته‌ایم اما از سوی دیگر سوداگران و دلال‌ها با دور زدن قوانین و نظارت‌ها کار خود را پیش می‌برند. درحالی‌که این سازوکارها اشتباه است و اگر این اشتباهات اصلاح شود ما نیازی به تأمین سرمایه خارج از ایران نخواهیم داشت و اگر همین سرمایه‌های انبوه داخلی در خدمت تولید قرار گیرند ما بیش‌ازحد نیاز امروزمان می‌توانیم تولید داشته باشیم. اما اگر این مشکلات را رفع نکنیم و بگوییم سرمایه باید از خارج کشور تأمین شود. این منابع دوباره به سمت دلالی خواهد رفت. قطعاً سرمایه‌گذاران خارجی از ما برای خودمان دلسوزتر نیستند. وقتی سرمایه‌گذار داخلی ما به سمت تولید نمی‌رود آیا سرمایه‌گذار خارجی در کشور ما به سمت فعالیت‌های تولیدی خواهد رفت؟ طبیعتاً سرمایه‌های خارجی نیز به سمت همین فعالیت‌های غیر مولد خواهند رفت که علاوه بر تورم‌زایی، اشتغال چندانی نیز ایجاد نمی‌کند و همین مسائل باعث ایجاد تبعیض طبقاتی می‌شود.

درباره معنای نفوذ اقتصادی و" آیه شریفه نفی سبیل" در سوره نساء عده‌ای معتقدند: اگر کفار بر اقتصاد مسلمین تسلط یابند ترک این روابط واجب است اما برخی از مفسرین می‌گویند: حتی در صورت ترس از احاطه کفار بر مسلمین، ترک این روابط واجب است.

اگر مقداری تجربه سایر کشورها را بررسی کنیم متوجه می‌شویم حتماً تسلط به معنای حضور نیروهای خارجی در یک کشور نیست بلکه حالت‌های مختلفی وجود دارد. مثلاً در سال 1997 در مالزی یا کره جنوبی یک یهودی پول‌های خود را از بانک‌های آنجا بیرون کشید و طی یک شب پول آن کشور 12 برابر سقوط کرد و می‌رفت که به سمت فروپاشی اقتصادی این کشور بینجامد.

این هم یک نوع نفوذ است و حتماً نیازی نیست که برای نفوذ اقتصادی تصمیم‌گیری دست خارجی‌ها باشد. اتفاقاً در عرصه اقتصاد به دلیل سیالیتی که بین فعالین اقتصادی در داخل و خارج کشورها وجود دارد. نفوذ اقتصادی نسبت به حوزه فرهنگی و سیاسی راحت‌تر است. لذا حتماً نیازی به حضور مستقیم و فیزیکی خارجی‌ها وجود ندارد. بلکه با همین بالا و پایین کردن میزان یک کالا در یک کشور از طریق واردات با یک تحریم یا گرا دادن به برخی از فعالین اقتصادی در داخل کشور، یا پیچیدن نسخه‌های غلط که توسط برخی از اساتید اقتصادی راهبری می‌شود ممکن است راهنمایی‌های انحرافی و اشتباهی به مسئولین کشور ارائه شود که این‌ها می‌تواند راهکارهایی برای نفوذ اقتصادی به کشور باشد.

آقای دکتر با توجه به مطالعات شما در حوزه فرهنگ اقتصادی، به نظرتان نفوذ اقتصادی در پی نفوذ فرهنگی ایجاد می‌شود یا بالعکس؟ مثلاً حضور برندهایی مانند مک‌دونالد در ایران می‌تواند مصداق کدام نوع از این نفوذها باشد.

این‌ها درهم پیچیده هستند و این‌طور نیست که به‌راحتی بتوان بین این‌ها تفکیک انجام داد. فرهنگ، اقتصاد و سیاست به‌راحتی قابل تفکیک نیستند که ما بخواهیم به‌راحتی این کار را کنیم. شما اگر کتاب‌های مرحوم جلال آل احمد را در 50 سال پیش مطالعه کنید می‌بینید که ایشان در آثارش در مورد آفریقا گفته و می‌نویسد: خارجی‌ها چگونه برای تصاحب معادن وارد آفریقا شدند و همزمان موسیقی جاز را به آفریقا برده و خوانندگان جاز آفریقایی را در این کشور تربیت و آماده کردند و چطور هنر را به اقتصاد گره زدند.

لذا این‌ها عموماً قابل تفکیک نیستند. اما، عرض من این است که نفوذ اقتصادی از نفوذ فرهنگی و سیاسی راحت‌تر است. به‌خصوص در کشورهایی که اقتصاد بیمار و غیر مستحکمی دارند این نفوذ بسیار راحت‌تر می‌شود. فقط کافی است یک واردکننده انحصاری یک زنجیره اقتصادی را در کشور متوقف کند و در پی آن یک بحران اجتماعی ایجاد کند. الآن در مقابل نفوذ اقتصادی باید هم فعالین اقتصادی و هم فعالین فرهنگی فعال شوند و مسائل را رصد کنند. به قول شما کافی است برندی مثل مک‌دونالد راه‌اندازی شود تا همین مک‌دونالد علاوه بر بعد اقتصادی خود با راه‌اندازی مراسماتی همچون شب‌شعر، کمپین و... باعث رخنه فرهنگ غربی در کشور شود.

اگر مقداری تجربه سایر کشورها را بررسی کنیم متوجه می‌شویم حتماً تسلط به معنای حضور نیروهای خارجی در یک کشور نیست بلکه حالت‌های مختلفی وجود دارد. مثلاً در سال 1997 در مالزی یا کره جنوبی یک یهودی پول‌های خود را از بانک‌های آنجا بیرون کشید و طی یک شب پول آن کشور 12 برابر سقوط کرد و می‌رفت که به سمت فروپاشی اقتصادی این کشور بینجامد. این هم یک نوع نفوذ است

نظر جنابعالی درباره حضور بانک‌های خارجی در ایران و تناقضات آن با قانون اساسی ما چیست؟ و این موضوع چه خطراتی برای اقتصاد ما خواهد داشت؟ آیا ورود بانک های خارجی نشانه‌ای نفوذ نیست؟

درباره نظام بانکی باید بگویم: همین نظام بانکی داخلی ما، از لحاظ گفتمان اقتصاد مقاومتی زیر سؤال است و نظام بانکی ربوی موجود به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند پشتیبان مناسب و متناسبی با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی باشد چه برسد به حضور بانک‌های خارجی، الآن بسیاری از صاحب‌نظران اقتصاد اسلامی به اصل سالم بودن سیستم بانکی ما با این نظام فعلی ایراد دارند. یعنی باید در سیستم بانکی ما یک مهندسی و حتی معماری جدی صورت بگیرد چه برسد به اینکه بانک‌های خارجی بخواهند وارد ایران شوند.

آقای دکتر! به‌عنوان آخرین سؤال، به نظرتان چه دلایلی باعث شده است مقام معظم رهبری در موضوع اقتصاد مقاومتی بحث ستاد فرماندهی را مطرح کنند؟

اساساً ما تا به امروز در کشور در حوزه اقتصاد یک فرماندهی یکپارچه و منسجم نداشته‌ایم و وزارتخانه‌های اقتصادی ما هرکدام به میل خودشان و براساس نگاه بخشی رفتار می‌کردند.

شوراهایی هم که وجود داشته زینت‌المجالس بوده و به قول حضرت آقا نافذالکلام نبوده است. در واقع سیاست‌گذاری‌های آن‌ها تأثیری نداشته و صرفاً به‌عنوان توصیه به دستگاه‌ها بوده است. چراکه دولت یک دولت واحد است که باید در همه اجزاء اقتصاد یکپارچه عمل کند. منطقی نیست تجارت این‌قدر در کشور راحت و تولید این‌قدر مصیبت‌بار باشد. اگر فرماندهی اقتصادی کشور واحد باشد چرا باید یک فعالیت تجاری مانند پاساژ زدن به‌راحتی و در 6 ماه انجام شود اما اگر قرار باشد یک کارخانه راه‌اندازی شود حداقل 3 سال طول می‌کشد. این‌ها ناشی از همان پریشانی و آشفتگی است که در فرماندهی اقتصادی ما وجود دارد.

آقایان سازمان مدیریت را احیا کردند اما این سازمان همچنان با نسخه 70 سال پیش اداره می‌شود. سازمان مدیریت نمی‌تواند این بار را به دوش کشیده و ستاد فرماندهی باشد. ولی باز آقایان چون صرفاً این سازمان در دولت قبلی منحل شد و دوباره آن را بدون هیچ تحولی احیا کردند از آن دفاع می‌کنند. حتی خود من در دولت اصلاحات شاهد بودم که طیف نظریه‌پردازان اقتصادی که در آن دولت نیز فعال بودند. از سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی گله‌مند بوده و می‌گفتند: این سازمان، گلوگاهی شده که دولت را در تنگنا قرار می‌دهد. اما چون دولت قبلی این سازمان را منحل کردند آقایان بدون هیچ تغییر و اصلاحی دوباره این سازمان را بازگشایی کردند که متأسفانه به نظر می‌رسد این اقدامات به‌هیچ‌وجه کارشناسی نبوده و این شائبه را که تصمیم گیران اقتصادی این دولت بر فضای اقتصادی امروز کشور تسلطی نداشته و موج‌های جدید اقتصاد را نمی‌شناسند ایجاد می‌کند. و می‌خواهند به‌صورت واپس‌گرا به سمت نسخه‌های 70 سال پیش که در خود غرب هم جواب نداده است بروند.

با تشکر از وقتی که دراختیار برهان قرار دادید.(+)
 

لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/xTRnr