با مرور رفتارها و موضع‌گيري برخي از چهره‌ها و رسانه‌هاي جماعت تجديدنظرطلب ‌‌مي‌توان اين نكته كمتر ديده شده را به خوبي مشاهده كرد كه تلاش‌هاي جدي صورت مي‌گيرد تا جامعه ايراني به باورهاي خاصي برسد؛ باورهايي نظير «‌مي‌شود با كارگزاران غربي هم كنار آمد»، «‌اگر امتيازي به امريكايي‌ها داده شود آنها هم منطقي و اصولي امتياز هم وزني را به طرف مقابل مي‌دهند»، «‌اهل مذاكره و تعامل دوسويه و منطقي هستند‌» يا اينكه «‌مقامات ايالات‌متحده‌امريكا و همپيمانان‌شان آنچنان كه تصور مي‌كرديم، خونريز و جنگ‌طلب و چپاولگر نيستند.»

«نظام سلطه را با تمام ابعاد و لايه‌هايش بشناسيد و اهداف و راهبردهاي واقعي آن را تحليل كنيد و براي رويارويي با آن، تمام ظرفيت‌هاي خودتان را به‌كار گيريد و در اين مسير به وعده‌هاي خداوند اطمينان داشته باشيد.» اين بخش مهمي از سخنان مقام معظم رهبري در جمع تشكل‌هاي دانشجويي در بهمن ماه سال 92 است كه به خوبي نشان مي‌دهد شناخت و تبيين سناريوها و راهبردهاي نظام سلطه و ارائه راهكار براي جلوگيري از تحقق آن يكي از مهم‌ترين نيازهاي كشور و مسئله‌اي مهم براي محافظت از انقلاب و نظام اسلامي است.

بر همين اساس يكي از مهم‌ترين راهبردهاي نظام سلطه طي 35 سال جهت مواجهه با ايران را بايد تلاش براي «تغيير هويت انقلاب اسلامي» دانست كه بخشي از آن در بعد «تخاصم با استكبار، ياري رساندن به مظلوم و ايستادگي در مقابل ظالم » معنا پيدا مي‌كند و يقيناً حذف گام به گام چنين مولفه‌اي از گفتمان انقلاب اسلامي به معناي تن دادن به نظامي اسلامي است كه خاصيت و مولفه‌هاي اساسي خود را از دست داده و چيزي جز پوسته آن باقي نمانده است. چنين هدفي در دو سال اخير شكل جدي‌تري به خود گرفته و طي 20 ماه مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5 مصاديق فراواني را مي‌توان براي آن پيدا كرد. 

نظريه‌پردازان غربي اين طرح را حاوي تأثيرات چشمگير و خيره‌كننده‌اي بر آينده نظام جمهوري اسلامي ايران مي‌دانند كه مي‌تواند كاركرد انقلاب ايران را طي سال‌هاي آتي، به پايين‌ترين درجه ممكن برساند به گونه‌اي كه ميزان اثرگذاري ايران روي بسياري از تحولات و رويدادهاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي در حد يك كشور دسته سوم قاره آفريقا تنزل پيدا كند؛ كشوري كه نمي‌خواهد و بهتر بگوييم نخواهد توانست در مواجهه با كشورهاي قدرتمند غرب و شرق تقابلي را صورت دهد و منافع و خواسته‌هاي بين‌المللي خود را تنها در صورت موافقت مثبت ايالات متحده مي‌تواند پيگيري نمايد.
برشمردن برخي از اتفاقات و رويكردهاي بحث برانگيز دو سال اخير در فضاي سياسي - كه در ادامه به آن اشاره خواهيم داشت - در ظاهر موضوعاتي ساده و پيش پا افتاده بوده كه با تبيين برخي از وجوه پنهاني آن مي‌توان دريافت كه جرياني تغيير «هويت انقلاب اسلامي» را همچنان يك اولويت براي خود مي‌داند.

‌ تطهير چهره استكبار
با مرور رفتارها و موضع‌گيري برخي از چهره‌ها و رسانه‌هاي جماعت تجديدنظرطلب ‌‌مي‌توان اين نكته كمتر ديده شده را به خوبي مشاهده كرد كه تلاش‌هاي جدي صورت مي‌گيرد تا جامعه ايراني به باورهاي خاصي برسد؛ باورهايي نظير «‌مي‌شود با كارگزاران غربي هم كنار آمد»، «‌اگر امتيازي به امريكايي‌ها داده شود آنها هم منطقي و اصولي امتياز هم وزني را به طرف مقابل مي‌دهند»، «‌اهل مذاكره و تعامل دوسويه و منطقي هستند‌» يا اينكه «‌مقامات ايالات‌متحده‌امريكا و همپيمانان‌شان آنچنان كه تصور مي‌كرديم، خونريز و جنگ‌طلب و چپاولگر نيستند.»
البته تلاش براي تغيير باور و ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنراني‌هاي جهت‌دار خلاصه نشده بلكه رفتارهاي موازي و منطبق بر چنين هدفي هم صورت گرفت.
به بيان بهتر «‌تقليل روحيه استكبار ستيزي» و جايگزين كردن «تفكر سازشكارانه» به جاي آن را بايد يكي از خطوط مهم حركت طيف مورد نظر براي تحريف اصول انقلاب اسلامي‌ دانست، به طوري كه طي سال‌هاي اخير چهره‌هاي اصلي اين جريان به شكلي هدفمند و فراگير در تريبون‌هاي مختلف تأكيد كرده‌اند كه اساساً مبارزه و رويارويي با استكبار جزو مباني انقلاب اسلامي نبوده و پس از شكل‌گيري انقلاب و بر اساس مقتضيات زماني و مكاني در دستور كار حضرت امام قرار گرفته است.
در سوي ديگر روزنامه‌هاي متعدد و پرشمار اين طيف هم در مجموعه گزارش‌ها و گفت‌وگوها از لزوم تعامل با امريكا و متحدانش و اتخاذ رويكرد واپسگرايانه در مقابله با غرب براي بهبود وضعيت اقتصادي و معيشتي مردم سخن به ميان مي‌آورند.

‌ تقبيح انقلابی‌گری

اين جريان همچنين در ادامه به كمك رسانه‌هاي وابسته به خود تلاش كرده با به كارگيري ابزارهاي عمليات رواني روحيه «انقلابي‌گري» را مساوي با تندروي و افراطي‌گري القا كند و نگرش‌هاي مبتني بر ايستادگي در مقابل نظام سلطه را تقبيح و ضد ارزش جا بيندازد. نكته ديگري كه مورد توجه اين جريان قرار دارد، اين نكته است كه آنها تلاش مي‌كنند افكار عمومي داخلي به اين نتيجه برسد كه غرب به سردمداري امريكايي‌ها آنقدر هم ترسناك و خطرناك نيست كه طي 36سال اخير براي مردم جا انداخته‌ايم!
‌‌ توافقنامه هسته‌اي بهانه‌اي براي تعطيلي روحيه استكبارستيزي نباشد
همين تلاش بي‌وقفه و پرحجم نظام سلطه و جرياني خاص در داخل با هدف « تغيير هويت انقلاب اسلامي» باعث شد كه رهبر معظم انقلاب شنبه شب و در جمع دانشجويان با اشاره به لزوم حفظ مباني انقلاب اسلامي بيان فرمودند: «مبارزه با استكبار و نظام سلطه، براساس مباني قرآني، هيچ‌گاه تعطيل پذير نيست و امروز امريكا كامل‌ترين مصداق استكبار است. . . مبارزه با استكبار جزء مباني انقلاب و از كارهاي اساسي است، بنابراين، خودتان را براي ادامه مبارزه با استكبار آماده كنيد.»
هشدار رهبري نسبت به اتخاذ چنين رويكردي از سوي جماعت خاص در داخل تنها به اين مورد خلاصه نمي‌شود آنچنانكه ايشان در خرداد امسال و در مرقد مطهر حضرت امام به «‌لزوم استمرار مبارزه و ايستادگي در مقابله با استكبار » و «‌خوشبين نبودن به وعده‌هاي آنها» پرداختند و تأكيد نمودند: «يكي از اصول امام اتكال به كمك الهي، اعتماد به صدق وعده الهي، و نقطه مقابل، بي‌اعتمادي به قدرت‌هاي مستكبر و زورگوي جهاني است؛ اين يكي از اجزاي مكتب امام است.
... ‌امام (ره)در چارچوب اين اصل فكري خود، همواره در مقابل امريكا و دستگاه سياسي و امنيتي آن موضع گرفت و متقابلاً از ملت‌هاي مظلوم به ويژه مردم فلسطين با كمال صميميت و قاطعيت حمايت كرد.»
تأكيد چندباره رهبري در اين باره آن هم در قالب هوشمندي جامعه در مقابل سناريوي تحريف اصول انقلاب اسلامي و تلاش براي تغيير ماهيت انقلاب را نشان مي‌دهد و نشان مي‌دهد كه مبارزه با نظام سلطه و توجه ويژه به استكبارستيزي تاريخ انقضا ندارد و تمركز جماعت نشانه‌دار براي حركت در اين مسير نمي‌تواند حاوي دستاوردي باشد.

‌ «حفظ هویت انقلاب» دغدغه ثابت رهبر معظم انقلاب
اما تأكيد رهبر معظم انقلاب اسلامي بر مسئله حفظ هويت انقلاب را بايد يكي از دغدغه‌هاي مهم رهبري طي سال‌هاي پس از زعامت ايشان دانست؛ آنچنان كه آن را بايد يكي از موضوعات ثابت مطالبات ايشان دانست؛ به عنوان نمونه معظم‌له در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال 87 بيان مي‌فرمايند: آنچه مهم است اين است كه نظام جمهوري اسلامي يك ساخت حقوقي و رسمي دارد كه آن قانون اساسي، مجلس شوراي اسلامي، دولت اسلامي، انتخابات - همين چيزهايي كه مشاهده مي‌كنيد - است، كه البته حفظ اينها لازم و واجب است اما كافي نيست. هميشه در دلِ ساخت حقوقي، يك ساخت حقيقي، يك هويت حقيقي و واقعي وجود دارد؛ او را بايد حفظ كرد. اين ساخت حقوقي در حكم جسم است؛ در حكم قالب است، آن هويت حقيقي در حكم روح است؛ در حكم معنا و مضمون است.
اگر آن معنا و مضمون تغيير پيدا كند، ولو اين ساخت ظاهري و حقوقي هم باقي بماند، نه فايده‌اي خواهد داشت، نه دوامي خواهد داشت، مثل دنداني كه از داخل پوك شده، ظاهرش سالم است؛ با اولين برخورد با يك جسم سخت در هم مي‌شكند. آن ساخت حقيقي و واقعي و دروني، مهم است؛ او در حكم روح اين جسم است. آن ساخت دروني چيست؟ همان آرمان‌هاي جمهوري اسلامي است؛ عدالت، كرامت انسان، حفظ ارزش‌ها. . . ايستادگي در مقابل نفوذ دشمن.
ايشان در ادامه ضمن تأكيد بر مؤلفه استكبارستيزي در مقابل غرب بيان مي‌كنند: اگر ايستادگي در مقابل تجاوزطلبي‌هاي دشمن فراموش شود، اگر رودربايستي‌ها، ضعف‌هاي شخصي، ضعف‌هاي شخصيتي بر روابط سياسي و بين‌المللي مسئولان كشور حاكم شود، اگر اين مغزهاي حقيقي و اين بخش‌هاي اصلىِ هويت واقعي جمهوري اسلامي از دست برود و ضعيف شود، ساخت ظاهرىِ جمهوري اسلامي خيلي كمكي نمي‌كند؛ خيلي اثري نمي‌بخشد و پسوند «اسلامي» بعد از مجلس شورا، مجلس شوراي اسلامي، دولت جمهوري اسلامي، به تنهايي كاري صورت نمي‌دهد. اصل قضيه اين است كه مراقب باشيم آن روح، آن سيرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سيرت توجه داشته باشيد.
رهبري در پايان تأكيد مي‌كنند: تغيير سيرت، تغيير آن هويت واقعي، به تدريج و خيلي آرام حاصل مي‌شود. توجه بعضي‌ها به اين، غالباً جلب نمي‌شود. . . چشم بيناي دانشجويان بايد اين مسئوليت را هميشه براي خودش قائل باشد.(+)

در همین زمینه بخوانید:

ـ تبیین بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان-قسمت اول؛ چرا استکبارستیزی تعطیل‌بردار نیست؟

"Our President, analytical news site"