سرگئی آلکساشانکو، تحلیلگر روسی اندیشکده بروکینگز، در تحلیل ریشه‌های همکاری ایران و روسیه در میدان‌های مختلف، به توانایی ایران در برپایی یک نظام سیاسی مقتدر و باثبات در میانه یک جغرافیای ناامن اشاره می‌کند و تأکید دارد ائتلاف سیاسی-اقتصادی ایران و روسیه، توانایی ایجاد تغییرات بزرگ در صحنه روابط بین‌الملل را دارد. البته هیچ یک از مقامات ایرانی یا روسی ادعا نکرده است یک ائتلاف رسمی بین آنها در جریان است. اما صرف نظر از این موضوع، اوضاع دو کشور، مقامات سیاسی آن دو را به اتحاد متمایل می‌کند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛در جبهه شلوغ سوریه، نیروهای متضاد و بازیگران متعددی حضور دارند که در یکی از دو سوی میدان ایستاده‌اند. اتحاد ایران و روسیه در جلوگیری از تجزیه سوریه و اصرار بر حفظ بشار اسد به عنوان بخشی از راه‌حل سوریه، موضوع بسیاری از نقدها و تحلیل‌ها است.

سه مهره در یک میدان

سه بازیگر خارجی کلیدی در صفحه شطرنج سوریه حضور دارند: ایالات متحده آمریکا، روسیه و ایران. هر یک از این بازیگران در اینکه جنگ داخلی سوریه چگونه و با چه شرایطی پایان یابد، ذی‌نفع هستند؛ همچنان که هر سه در ترسیم خطوط کلی آینده سوریه نقش دارند. منافع این سه بازیگر با یکدیگر متفاوت‌اند، اما از نظر من، همچنان جای همکاری وجود دارد؛ به ویژه در روابط دوطرفه (آمریکا-روسیه، آمریکا-ایران، روسیه-ایران). در این میان، ارتباط روسیه و ایران، به دلیل میزان اندک تساهل دیپلماتیک نسبت به دیگر بازیگران، به میزان قابل توجهی دوستانه‌ترین روابط است.
من مانند بسیاری دیگر از ناظران و محققان، قبول دارم که ایران و روسیه، منافع متفاوتی در میدان سوریه دارند؛ اما نمی‌توانم بپذیرم این تفاوت منافع، دو کشور را به یک «دوره تعارض» می‌کشاند، یا آمال و آرزوهای آنان با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کند. نباید روابط نزدیک اقتصادی این دو را از یاد برد و از اتحاد سیاسی‌شان (به ویژه در حفظ بشار اسد در قدرت و محدود کردن نفوذ آمریکا در خاورمیانه) غافل شد و باید به خاطر داشت به رغم اینکه این دو کشور، روابط دیرینه و طولانی مدتی نداشته‌اند، ماهیت روابط دیپلماتیک به گونه‌ای است که باید هر گونه تغییر پیش‌بینی‌ناپذیری را انتظار داشت.
رفقای تجاری
البته هیچ یک از مقامات ایرانی یا روسی ادعا نکرده است یک ائتلاف رسمی بین آنها در جریان است. اما صرف نظر از این موضوع، اوضاع دو کشور، مقامات سیاسی آن دو را به اتحاد متمایل می‌کند. ایران و روسیه به عنوان دو همسایه، روابط اقتصادی نزدیک‌تری نسبت به کشورهای غیرهمسایه دارند. روابط اقتصادی به دلیل وجود بازارهای متمم، اهمیت مضاعفی پیدا می‌کند: روسیه، بسیاری از انواع کالاهایی که ایران وارد می‌کند یا در آینده نزدیک وارد می‌کند، همچون مواد مرتبط با هوانوردی، صنایع تکنولوژیک همچون هسته‌ای و خودرو تولید می‌کند.
اگرچه روسیه و ایران، در بازارهای بین‌المللی انرژی رقیب هستند، هر دو هزینه‌های اندکی در تولید نفت دارند؛ در نتیجه می‌توانند از این اشتراک در جهت مقابله با رقبای قدرتمند خود در آمریکای شمالی بهره ببرند. با فرض نیاز ایران برای نوسازی صنایع نفتی، ممکن است این کشور-همچون عراق- از حضور بازیگران بین‌المللی در مزایده‌های دولت استقبال کند. برخی از شرکت‌های روسی می‌توانند در مناقصه‌های ایران پیروز شوند، اگرچه در روسیه هیچ کسی از آنان انتظار ندارد دست برتر را در صنایع نفتی ایران به دست آورند.
هم‌رأی و موفق در کاهش نفوذ آمریکا
تجارت دوجانبه و همکاری اقتصادی، ضرورتاً یک ائتلاف سیاسی ایجاد نمی‌کند. اما روسیه و ایران، از جهت سیاسی در مسیرها و میدان‌های متعددی با یکدیگر هم‌نظر و هم‌رأی هستند. باید تصریح کرد هیچ تضاد منافعی بین روسیه و ایران در مورد سوریه وجود ندارد و این مسئله سبب شده مقصد دو کشور در سوریه معین و مشترک باشد. اینجا چند دلیل را فهرست می‌کنم:
۱. هر دو کشور از مفهوم «مناطق نفوذ» (spheres of influence) به عنوان بنیاد سیاست خارجی خود استفاده می‌کنند و هر دو به دنبال این هستند که نفوذ جهانی آمریکا را از حیث منطقه‌ای (روسیه) و در خاورمیانه (ایران) کاهش دهند.
۲. هر دو کشور ایران و روسیه، به بشار اسد به عنوان یک متحد مهم می‌نگرند و در پی آنند که در آینده، حکومت او را بر یک سوریه مستقل و یکپارچه ببینند. اگر سیاستمدار (یا نظامی) سوری دیگری بخواهد جای بشار را بگیرد، باید نظر مثبت ایران و روسیه را جلب کند؛ مشروط به اینکه سنی یا متکی به آمریکا نباشد.
۳. نزدیک به ۴۰ سال است که حکومت ایران، در میانه یک محیط به شدت متشنج، یک قدرت فراگیرو بانفوذ را در جهت حفظ نظم و ثبات داخلی، به نمایش گذاشته است. علاوه بر این، ایران به خوبی از پس جانشینی در رهبری برآمده و تغییرات سیاسی و اجتماعی، کشور را دچار بی‌ثباتی نکرده است. این موضوع، یک چالش ابدی برای کشورهای مختلف منطقه است و تنها تعداد معدودی می‌توانند موفقیت به دست آورند. برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه که باور ندارد الگوی دموکراسی غربی در همه جهان قابل اجراست، این گونه موفقیت‌ها و دستاوردهای ایران، این کشور را به یک شریک جذاب تبدیل می‌کند. از نظر او، ایران می‌تواند یک متحد مهم برای ایجاد ثبات بلندمدت در سوریه، عراق و لبنان باشد.
۴. منافع عملی روسیه- مثل پایگاه‌های نظامی و قراردادهای نظامی- منافع ایدئولوژیک ایران یا تمایل ایران برای تبدیل شدن به یک هژمونی منطقه‌ای تحلیل نمی‌برد. به ویژه اکنون به نظر می‌رسد با لغو تحریم‌های ایران، این کشور به دنبال مدرن‌سازی ارتش خود باشد و روسیه می‌تواند یکی از تهیه‌کنندگان تجهیزات نظامی برای ایران باشد.
این نکته را نیز نباید از یاد برد که اگرچه معمولاً حفظ این اشتراکات، دشواری چندانی ندارد، تقریباً همه آنها پایانی دارند. داشتن یک رویکرد جبرگرایانه که تأکید دارد روابط گذشته نمی‌تواند در آینده تغییر کند، در روابط خارجی خطرناک است. روابط بین کشورها، برخلاف فرایندهای اقتصادی، به میزان چشمگیری به شخصیت‌ها، دیدگاه‌های افراد، عادات و ... دارد. چگونه می‌توان تنها با اتکاء به تاریخ، حمله آلمان به شوروی در سال ۱۹۴۱ را توضیح داد؟ یا چگونه می‌توان تنها با در نظر گرفتن میراث سیاست خارجی آمریکا در دهه‌های ۵۰ و ۶۰، روی باز هنری کسینجر به چین در دهه ۷۰ را فهمید؟
به سوی یک اتحاد منافع فراگیر
همچنان که روسیه و ایران، روابط نزدیک خود را توسعه می‌دهند، ایالات متحده باید منافع خود در سوریه (و در خاورمیانه) تعیین و تثبیت کند و براساس آن یک سیاست درازمدت تدوین نماید. اگر آمریکا در این زمینه شکست بخورد، با تحولات ناخوشایندی مواجه خواهد شد: ظهور یک اتحاد دوسویه سودمند کاربردی بین ایران و روسیه که می‌تواند روابط بین‌الملل را تکان دهد. حتی اگر فرض کنیم چنین اتحاد و ائتلافی، بی‌ثبات خواهد بود (که چنین نخواهد بود)، باز هم نیاز ایالات متحده برای ایجاد یک رویکرد فراگیرتر در مسائل خاورمیانه را نمی‌توانیم انکار کنیم. (+

لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/wtpHL