«عزيزان من!... من قبلاً گفته بودم که غائله ايجاد مي‌کنند شياطين؛ هر روزي به اسمي. ما بايد از اين غائله‌ها جلوگيري کنيم، هوشمند باشيم، غائله‌ها را با هوشياري توجه کنيد و خنثي کنيد. ممکن است پس از چند روز ديگر، يک غائله ديگر بلند بشود. از اولاد من يکي ترور بشود يا خودم. ا

ينها بايد بدانند که نهضت ما قائم به شخص نيست؛ نهضت ما همگاني است؛ همه ملت رهبرند؛ همه بيدار شده‌اند. گمان نکنند که با ترور، کاري انجام مي‌دهند. ملت ما راه خود را يافته است. ما از اين دسيسه‌ها نمي‌ترسيم.» امام خمینی 7/2/58

می خواستند انقلاب را به زانو درآورند؛ اما امام چون کوه، محکم و استوار ایستاده بود؛ حتی اگر این ایستادگی به قیمت جانش تمام شود. سخنان سال 58 امام در جمع کارکنان شرکت نفت در حالی رقم خورد که این سال از جانب منافقین سال "افشاگری ارتجاع" لقب گرفته بود. بعد از پیروزی انقلاب، کم کم نقاب از چهره خیلی از افراد افتاد. بنی‌صدر که روزی سخن از خط امام به میان می آورد، در مقابل امام قرار گرفت و برای پیشبرد اهداف خود با خیابانی کردن تشنج ها و اختلافات، فشار بر امام را در دستور کار قرار داد تا شاید در این میان بتواند امام را به تسلیم وادارد؛ توهمی که هیچ گاه محقق نشد.

در سال 60 بود که با بلند شدن زمزمه‌های رأی به عدم کفایت بنی‌صدر، با طرح ریزی منافقین جمعی به خیابان ها ریختند. بنی‌صدر گمان می کرد رأی 10 میلیونی مردم به ریاست جمهوری او چکی سفید و پشتوانه‌ای همیشگی است، غافل از اینکه مردم گوش به فرمان رهبری آگاهند و اگر سبد آرای او نیز سنگینی می کند، بیش از همه به واسطه قرابتی است که پیش از این با خط امام داشته است.

بی‌کفایتی‌های بنی‌صدر ابتدا به برکناری او از جانب امام در 20 خرداد 60 از سمت فرماندهی کل قوا انجامید. پس از این تصمیم بود که سازمان منافقین با صدور اعلامیه‌ای رسماً مسئولیت حفاظت از جان بنی‌صدر را عهده دار شد. او که نسبتی با مواضع حزب جمهوری نداشت، هر چه گذشت به سمت گروهی تمایل پیدا کرد که بعدها جنگ علنی با نظام را در دستور کار قرار دادند.

اقدام منافقین در مواجهه با منتقدان و مخالفان بنی‌صدر زمینه بروز درگیری‌های خونین و پراکنده‌ای را در سطح کشور ایجاد کرد. اما با تمام فشارها و هیاهوها سرانجام 2 فوريت طرح بررسي عدم کفايت رئيس‌جمهور در روز 27 خرداد در مجلس تصويب شد. حتی اطلاعيه تهديدآميز منافقين در 28 خرداد نیز راه به جایی نبرد.

امام در همان روز (28 خرداد) به مناسبت نيمه شعبان پيام مهمي درباره توطئه‌هاي جبهه داخلي ضد انقلاب صادر کرد که در آن آمده بود: «من با قدرت ملت دلاور، مقابل ضدانقلاب كه تصميم گرفته است بعضى افراد را بهانه قرار داده و عليه شما هر روز دست به اغتشاش بزند خواهم ايستاد... امروز منافقين و جبهه ملى و حزب دموكرات و تمامى ضدانقلابيون دست در دست يكديگر گذاشته‏اند تا شما و انقلاب پاك ملت را نابود كنند. مگر نمى‏بينيد كه هر روز در گوشه‏اى جمع مى‏شوند و دست به خرابكارى مى‏زنند؟ مگر نبود كه اگر حضور شما نبود، آبروى انقلاب شما را در جهان ريخته بودند؟»

امام در عین توجه دادن مردم به ضرورت ایستادگی و مقابله با بدخواهی ها و تشنج آفرینی ها بر ضرورت وحدت تأکید کردند و خطاب به مردم افزودند: «با حضور دائمى خود، كيْد هرج و مرج طلبان را خنثى كنيد و بدانيد كه گناهى بزرگتر از اين نيست كه خداى ناكرده در مقابل ضد خدا و ضد مردم ساكت باشيد و پاداشى بالاتر از حضورتان در مقابل ضدانقلاب نمى‏باشد. آرامش را حفظ نماييد و در حفظ وحدت و اخوت اسلامى كوشش نماييد.»

ایشان در نهایت از امام زمان یاد کردند: «از نفس گرم ولى اللَّه اعظم- عجل اللَّه تعالى فرجه- مى‏خواهم كه از خداوند تعالى تقاضا فرمايد كه همه ما و همه مقامات و تمام ملت شريف را توفيق عمل به اسلام و قوانين‏ اسلامى عطا فرمايد و تعجيل در ظهور بقية اللَّه- روحى فداه- نمايد.»

30 خرداد، پس از تصويب بررسي طرح عدم کفايت سياسي بني‌صدر در مجلس، منافقین زمینه را برای حضور علنی‌تر در خیابان‌ها و اقدام مسلحانه علیه نظام آمده می دیدند. در یکی از دستورالعمل‌های درون گروهی آمده بود: «کارهاي پراکنده کافي است و آمادگي لازم در مردم به وجود آمده است. راهپيمايي‌هاي مقطعي اثر خود را کرده و مرحله گذار کمي به کيفي رسيده است. زمينه عيني انقلاب آماده است و ما اگر زمينه ذهني را آماده کنيم، انقلاب انجام مي‌شود. اين قابل پيش‌بيني است که پس از قيام 30 خرداد تمامي امکانات سرخ [= غيرقابل استفادة علني] ما سفيد بشود.»

توهم پیروزی در جمع منافقین و هوادارن بنی‌صدر و اتکاء به آرای 10 میلیونی رئيس‌جمهور منجر به اعلام علنی مقابله نظامی با جمهوری اسلامی در 30 خرداد سال 60 شد. این گونه بود که کشور عرصه درگیری‌های وسیع و گسترده‌ای توسط دسته‌های مسلح سازماندهی شده در تهران و بعضی شهرستان‌ها شد. سازمان مجاهدین خلق کشتار علنی مردم را در دستور قرار داده بود.

به دنبال هشدارهای امام مردم کم کم به صحنه آمدند و بساط برخی بدخواهی ها را جمع کردند. 2 روز بعد در اول تير ماه 1360 امام رسماً بنی‌صدر را از مقام ریاست جمهوری برکنار کرد. در پیام امام آمده بود: «بسم الله الرحمن الرحيم پس از رأي اکثريت قاطع نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي مبني بر اين که آقاي ابوالحسن بني صدر براي رياست جمهوري اسلامي ايران کفايت سياسي ندارد، ايشان را از رياست جمهوري اسلامي ايران عزل نمودم.»

و به این ترتیب تمام فشارها برای مواجهه با تصمیم نظام در خصوص بنی‌صدر ملعون به شکست انجامید و شخص بنی‌صدر هم از روی ناچاری همراه مسعود رجوی از کشور خارج شد. این ایستادگی ها البته هزینه هایی هم برای نظام ایجاد کرد و به شهادت برخی یاران نزدیک امام و رهبران نهضت نیز انجامید که از آن جمله انفجار دفتر نخست وزیری و سوء قصد به آیت الله خامنه‌ای بود.

*****

اکنون اگرچه سال‌ها از ماجرای سال 60 و عزل بنی‌صدر می گذرد اما همچنان در کشور گاهی همان مشی تشنج آفرینی برای فشار بر نظام در دستور کار بهانه‌گیران قرار دارد. هیاهوها و راهپیمایی‌های خیابانی و بدون مجوز بعد از انتخابات که با واکنش رهبر انقلاب مواجه شد، در راستای همین اعمال فشار برحاکمیت قابل تحلیل بود. راهپیمایی‌هایی که خواه ناخواه نقش آفرینی‌های برخی عناصر افراطی را در حاشیه با خود داشت و در این میان البته سکوت و عدم واکنش سریع و قابل توجه برخی کاندیداها و عناصر تأثیرگذار سیاسی کشور تامل برانگیز می نمود.

فضای غوغاسالاری ایجاد شده موجب شد کسانی که سال‌هاست در داخل و خارج بغض انقلاب را در سینه دارند، به طمع بیفتند تا بلکه بتوانند کشوری را که در مقابل تهاجمات سازمان یافته، گسترده و مهم‌تر از همه مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و منافقین قد خم نکرده است، با هیاهوها و اغتشاش های خیابانی به عقب‌نشینی وادارند.

این همه مورد نهیب و واکنش صریح و امام گونه رهبر انقلاب قرار گرفت. ايشان به توهم برخی به استفاده از این تجمعات برای فشار بر نظام اشاره کردند و افزودند: «برخي ها بدانند كه با حركات خياباني نمي توان اهرم فشار بر ضد نظام بوجود آورد و مسئولان را وادار كرد تحت عنوان مصلحت زير بار خواسته‌هاي آنها بروند چرا كه تن دادن به مطالبات غير قانوني زير فشار، شروع نوعي ديكتاتوري است. اين گونه تصورات و محاسبه‌ها، اشتباه است و اگر اين تصورات غلط، عواقبي هم پيدا كند، مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد بود كه اگر ضروري شد، مردم آنها را در وقت لازم خواهند شناخت.»

رهبر انقلاب با صراحت به اينكه تجمعات خياباني بهترين پوشش براي تروريست‌هاي نفوذي و ضربه‌هاي تروريستي است، اشاره کردند و افزودند: «اگر در اين تجمعات، اقدام تروريستي انجام شود مسئوليت آن با كيست؟ مسئوليت همين افرادي كه از مردم عادي و بسيج در روزهاي گذشته جان باخته اند با كيست و چه كسي جواب آنها را مي دهد؟ محاسبه و پاسخگويي در قبال واكنش‌هاي احساسي در مقابل ترورها با چه كسي است؟» ایشان همچنین از همه خواستند به اين روش غلط خاتمه دهند و افزودند: «اگر خاتمه ندهند، مسئوليت تبعات و هرج و مرج آن، به عهده آن‌ها خواهد بود.»

*****

يکي از اعضاي منافقين بعدها به شکست خرداد 60 اذعان کرد و گفت: «سازمان مجاهدين اشتباه کرد که رو در روي نظام ايستاد و خودش ضربه خورد.» مسعود بني صدر، پسر عموي رييس جمهور معزول و عضو وقت سازمان منافقين نیز نوشت: «وجود انبوه افراد وفادار به آيت الله خميني بيانگر اين نکته است که او در وضعيت غير قابل تصوري قرار داشت و علاوه بر اين مي توانست با يک سخنراني، اطلاعيه يا دعوت عمومي افراد بسياري را به پاي تظاهرات و نمازهاي جمعه بکشاند که به خصوص نمونه هاي بسياري از آن در همان حوالي خرداد 1360 اتفاق افتاد و به آن ها اشاره گرديد.»