خنده‌های کری و اوباما در برابر ظریف و روحانی وقتی می‌توانست نشانه تغییر رفتار و حسن نیت باشد که ماهیت کاخ سفید را تجاوزگری و اشغال و استعمار تشکیل نداده بود. یک گرگ همیشه یک گرگ است؛ حتی اگر دندان‌هایش بر اثر مقاومت خرد شده باشد و حتی اگر سیلی سختی از محور مقاومت در سوریه و لبنان خورده باشد. اتفاقا گرگ زخمی خطرناک‌تر است؛ چرا که به دنبال انتقام است.

رجانیوز: جان کری و همسرش در کنار بشار اسد و همسرش نشسته‌اند و شام می‌خورند. گپ و گفت دوستانه همراه با لبخند ادامه دارد؛ جرعه‌ها نوشیده می‌شود و لقمه‌ها بالا می‌رود. مقام ارشد دستگاه دیپلماسی و روابط بین‌المللی کاخ سفید دستش را به سوی رئیس‌جمهور سوریه دراز می‌کند و روبروی فلاش عکاسان، لبخند می‌زند. همه چیز آرام به نظر می‌رسد. کمتر از چند ماه بعد، تروریست‌ها از تمام جهان به سوریه وارد می‌شوند تا با پشتیبانی کاخ سفید، اسد را به زیر بکشند. طی دو سال و اندی درگیری خونین، خانه‌ها و زیرساخت‌های سوریه نابود می‌شود و حدود 100000 نفر از مردم این کشور جان می‌دهند. دیگر چیزی آرام نیست.


تعبیر "دستکش مخملی بر روی دست چدنی" که رهبر انقلاب درباره دولت ایالات متحده بیان شد، تفسیر اصلی عکس بالاست؛ عکسی که نشان می‌دهد حتی شام خوردن با مقام ارشد دیپلماسی کاخ سفید هم نمی‌تواند تضمینی برای رعایت حقوق رسمی یک کشور از سوی آمریکا باشد؛ چه برسد به یک مکالمه کوتاه تلفنی.
آقای روحانی و محمدجواد ظریف در روزهای اخیر حسابی بازار داغی برای دیدار، اظهارنظر و گفتگوی تلفنی با همتایان آمریکایی خود داشتند؛ اقداماتی که گاه مانند سخنرانی رئیس‌جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل از موضع اقتدار و در تراز جمهوری اسلامی و بر مبنای نظریه نرمش قهرمانانه بود و گاه مانند تقاضا برای گفتگوی تلفنی با باراک اوباما، از موضع انفعال اما فارغ از همه این موارد، بد نیست یک نفر از مشاوران مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم، این عکس را به روحانی و ظریف نشان بدهد.
خنده‌های کری به روی اسد می‌تواند ظریف را از رویا خارج کند و حباب توهم دلبستگی به اظهارات و قول و قرارهای او درباره پذیرش حقوق مردم ایران را بترکاند؛ چرا که وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در نشست ایران و گروه 1+5 هم از این خنده‌ها سر داده است و شاید بد نباشد حواس مرد شماره یک دیپلماسی حسابی جمع باشد.
آقای روحانی هم می‌تواند اظهارات به ظاهر صلح‌جویانه و آشتی طلبانه اوباما در گفتگوی تلفنی را با عکس فوق تطبیق دهد و سپس نگاهی هم به جنازه غرق در خون کودکان و زنان سوری که با گلوله‌های تهیه شده با دلارهای آمریکایی کشته شده‌اند، بیندازد تا بیشتر به عمق استراتژیک این جمله بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پی ببرد که «آنان که خواب آمریکا می‌بینند، خدا از خواب بیدارشان کند.»


خنده‌های کری و اوباما در برابر ظریف و روحانی وقتی می‌توانست نشانه تغییر رفتار و حسن نیت باشد که ماهیت کاخ سفید را تجاوزگری و اشغال و استعمار تشکیل نداده بود. یک گرگ همیشه یک گرگ است؛ حتی اگر دندان‌هایش بر اثر مقاومت خرد شده باشد و حتی اگر سیلی سختی از محور مقاومت در سوریه و لبنان خورده باشد. اتفاقا گرگ زخمی خطرناک‌تر است؛ چرا که به دنبال انتقام است.


ما یک پیشنهاد ویژه داریم. آقای رئیس‌جمهور و آقای وزیر امور خارجه که تعلق خاطر ویژه‌ای به حفظ شئون دیپلماتیک دارند، حتما یک نسخه باکیفیت از این عکس را در بهترین نقطه دیوار اتاق کاری خود یعنی جایی که هر پنج دقیقه یکبار چشمشان به آن بیفتد، نصب کنند. دیپلمات‌ها لازم است هر از چند گاهی یاد لبخندهای دیپلماتیک و شام کاری آقای وزیر امور خارجه ایالات متحده بیفتند و همزمان نگاهی به اخبار کشت و کشتار در حومه دمشق بیندازند.
حدود 35 سال پیش، مهندس مهدی بازرگان آخرین فردی بود که به عنوان یک مقام رسمی از سوی جمهوری اسلامی ایران با یک مقام ارشد ایالات متحده آمریکا دیدار و گفتگو کرد. تنها چند هفته پس از آن دیدار، رابطه رسمی ایران و آمریکا قطع شد؛ اموال و دارایی‌های ملی ایران توسط کاخ سفید بلوکه شد؛ شهروندان ایرانی از خاک آمریکا اخراج شدند و نهایتا رئیس‌جمهور امریکا، ایرانیان را وحشی نامید.
اکنون پس از سه دهه، حسن روحانی با رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا گفتگو می‌کند. قرار نیست اتفاقات 35 سال پیش تکرار شود؛ چرا که نه ایران، ایرانِ تازه انقلاب کرده‌ی جوان است و نه آمریکا، آمریکای در اوج قدرت اما این فقط یک هشدار برای آقای رئیس‌جمهور است؛ هشداری که باید جدی گرفته شود تا سرنوشت سوریه پس از دیدار اسد و کری در نقطه دیگری از جهان رقم نخورد.