آقای مشایی اگر هم صحیح ترین کارها را انجام دهند، بازهم برخی دم از انحراف ایشان می زنند!! آقای مهندس همین حرف علما را می گوید. چطور است که بعضی ها همان حرف های مهندس مشایی را بگویند، انحرافی نیستند، اما وقتی از زبان ایشان و با نگاه درست و منطقی ارائه شود، آقای مشایی می شوند منحرف؟

زمانی فکر می کردیم تنها ورودی بهشت طلبه ها هستند!

مشکلات و گرفتاری هایی که هم اکنون گریبان گیر جامعه اسلامی است، دغدغه هایی است که ما از اوایل طلبگی مان داشته ایم.
زمانی فکر می کردیم تنها افرادی که وارد بهشت میشوند، مسلمانان و از مسلمان ها، شیعه ها و از شیعه ها، طلبه ها هستند. یعنی اگر کسی میخواهد وارد بهشت بشود، باید دست به دامن ما بشود، تا بتواند بهشتی شود. ولی وقتی دنیا را گشتیم، فهمیدیم چیزهایی هست که بشر خیلی متوجه آن نمی شود مگر آنکه با حقیقت آن آشنا شود.

کدام اسلام را می خواهیم عرضه کنیم؟
ما اصلا برای چه انقلاب کردیم؟ برای چه جمهوری اسلامی برپا کردیم؟ حکومت شاه چه اشکالی داشت؟ مگر بحث عدالت را در همان حکومت شاه هم می شد مطرح کرد؟!، با یکسری اصلاحات می شد به نتیجه رسید؟، نخست وزیر عوض می شد، دولت تغییر می¬کرد و... همه امور رو به راه میشد؟! در اواخر عمر رژیم شاه، برخی علما هم همین حرف را میزدند. می گفتند قانون اساسی مثلا فلان ماده و تبصره اش تغییر بکند، نخست وزیر و دولتی سرکار بیاید که با اسلام و مراجع سر ستیز نداشته باشد. پول بیت المال هم تقسیم بشود و تنها منحصر به شاه و خانواده هزار فامیلی اش نباشد. اما امام خمینی(ره) می فرمود: شاه باید برود، حکومت اسلامی باید بیاید. اصلا بحث جمهوری اسلامی نبود، جمهوری اسلامی معنا نداشت. بعد یک معنایی برای جمهوری اسلامی درست شد که امروزه از آن تعبیر به مردم سالاری دینی می شود. یعنی حاکمیت مردم در چارچوب اسلام. یا حاکمیت مردم در چارچوب هر دینی که اکثریت پیروان آن در کشور وجود دارد. وقتی که بحث اسلام شد، دچار چالش های متعددی میشویم. کدام اسلام را می خواهیم عرضه کنیم؟ اسلام شیعی؟ اسلام سنی؟ اسلام این برتر بر آن؟ اسلام آن برتر بر این؟ چه کسانی مسئول تبلیغ و عرضه اسلام هستند؟ شما چقدر کادر تربیت شده دارید؟ بزرگترین چالش فراروی انقلاب اسلامی ما این بود که انقلاب به سرعت پیروز شد، به سرعت برق آسا.
احزابی مثل اخوان المسلمین، حزب الدعوه و دیگر احزاب عربی در جهان اسلام، سالها زودتر از ما کارشان را شروع کرده بودند اما به نتیجه ای نرسیدند. چون قائل به انقلاب مرحله ای و گام به گام بودند. تغییر فرهنگی، تغییر سیاسی و تغییر نظام. ولی امام این سه تا را با هم طی کرد، تغییر فرهنگی، تغییر سیاسی و تغییر نظام را به گونه ای مدیریت کرد که هر سه با هم پیش برود. شاید باور امام(ره) بر تغییر فرهنگی این بود تا بیاییم تغییر فرهنگی را ایجاد کنیم و بعدا وارد مرحله تغییر سیاسی بشویم، به دلیل طولانی شدن مبارزات سیاسی، تغییرات فرهنگی دچار آسیب شده و به فراموشی سپرده می شود. یکی از علت های بزرگ جدایی شیخ محمد عبده از سید جمال الدین اسدآبادی همین مسئله است. در ابتدا هردو به دنبال تغییر سیاسی و سپس تغییر فرهنگی بودند، در حالی که در زمینه فرهنگی، جامعه ضعیف بود. البته بعداً شیخ محمد عبده نظرش تغییر کرد و گفت: ما باید ابتدا تغییر فرهنگی را دستور کار قرار بدهیم. لذا در لبنان مستقر شد و شروع کرد به تدریس، تعلیم، مقاله نویسی و...

یک کلبه محکم برتر از یک ساختمان چند طبقه ای است که اصول ایمنی اولیه در آن رعایت نشده
می گویند چرا حضرت علی(ع) مثل بقیه جهان گشایی نکرد؟ آنها فتح کردند اما او همواره درگیر جنگ با قاسطین، ناکثین و مارقین بود.... هر چه که دیگران ساختند، تخریب شد. خوب، دلیلش این بود که چیزهایی ساختند و بنا کردند که بر اساس اصول و مبانی درست نبود. علی(ع) باید تخریب شده ها را دوباره بنا می کرد. یک کلبه محکم برتر از یک ساختمان چند طبقه ای است که اصول ایمنی اولیه در آن رعایت نشده و با یک زمین لرزه باعث تلفات جانی هم خواهد شد.
عبدا... علایلی از علمای بزرگ اسلام بر این باور است: بزرگترین اشتباهی که خلفای اول در مسیر مدیریتی مرتکب شدند این بود که قبل از اینکه کادرسازی کنند، جهان گشایی کردند. با همین کادر کم، به سختی می شد دولت مدینه را اداره کرد. اما وقتی دولت مدینه رفت و فارس، روم، حبشه و... را در برگرفت، نیازمند کادر بود. خوب! طبیعتاً کادر درجه یک برای تبلیغ دین اسلام به سرزمین های دور دست که نمی¬رود. کادر درجه 2، 3، 4 و... هرچقدر درجه ها پایین تر باشد، آشنایی با معارف اسلامی کمتر است. ضریب خطایش بالاتر است و نتیجه معکوس می دهد.
البته تاریخ اسلامی ما همین طور است. لذا وقتی می آیند تاریخ اسلامی را آسیب شناسی بکنند، کل تاریخ بنی امیه، بنی عباس و... را می کوبند و فریادشان بلند است... یک بچه مسلمان می گوید؛ عجیب است! امامان معصوم این همه برای اهل ثغور دعا می کنند و در بعضی جاها به خلفا کمک می کنند!! آیا حضرت علی(ع) طبق تاریخی که ما داریم، 25 سال خانه نشین است!!!
در حالیکه واقعیت این نیست؛ امیرالمؤمنین علی(ع) 25 سال در قلب مدیریت بود، اما حاکمیت نداشت. در زمان خود خلفا جلوی بسیاری از خطاها را گرفت حضرت در پی تأسیس نظام اسلامی برای آینده بود. (خانه نشینی، یعنی فرار از مسئولیت.) متاسفانه خیلی صریح در منبرها می گوییم امام علی(ع) 25 سال خانه نشین بود! درحالی که نمی فهمیم چه می گوییم. خانه نشینی فرق می کند با اینکه انسان حاکمیت در دستش نباشد. «أنا لکم وزیر، خیر لکم من أمیر»؛ بگذارید، در این وضعیت من برای شما وزیر و مشاور باشم بهتر است.

کسی که خودش نیازمند هدایت است، نمی تواند دیگران را هدایت کند
یکی از مشکلات ما بعد از انقلاب، نبود کادر آشنای به اسلام و مدیریت اسلامی در تمام زمینه ها است؛ قضاوت، امنیت، سیاست و...
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش؟
دستگاه نظارتی که نیاز به اصلاح دارد، چگونه می تواند دیگران را اصلاح کند؟ « أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یَهِدِّیَ إِلاَّ أَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ». مشخص است کسی که خودش نیازمند هدایت است، نمی تواند دیگران را هدایت کند. خلاصه این مسائل مشکلاتی است که ما مبتلایش بوده و هستیم و اصلاحشان خیلی دشوار است. لذا بعد از انقلاب تازه شروع کردند به کادرسازی، از یک طرف باید اداره دولت را برعهده بگیرید؛ نمی شود که دولت را در اختیار اغیار قرار بدهید. در کنار اداره امور مملکت توسط ضعیفان، توسط کسانی که چندان آشنای به مدیریت اسلامی نبودند، باید کادرسازی هم می شد.

پیشرفت های اروپا محصول 500، 600 سال تلاش و کار است
این طبیعی است که تغییر و تحول فرهنگی نیاز به یک بازه زمانی 200، 300 ساله دارد، نه 10، 20 ساله!، این باور باید فرهنگ سازی بشود. لذا شما می بینید که پیشرفت های اروپایی ها به غیر از مباحث اعتقادی، محصول 500، 600 سال تلاش و کار است، از دوره رنسانس تاکنون را در برمی گیرد. بنده یکبار در دانشگاه صیدا صحبت میکردم؛ در مورد تحولات فرهنگی ایران گفتم که إن شاءا... ما بعد از 200، 250 سال بتوانیم نتیجه های خوبی بگیریم. البته اگر ضریب سرعت زمانی را هم در نظر بگیریم، حداقل یک قرن زمان نیاز است تا به آن تغییرات فرهنگی مورد نظر برسیم. بعد از جلسه یکی از اساتید به بنده گفت: شما بر چه مبنایی این مدت زمان را ذکر کردید؟ بنده اینطور جواب دادم که چون مذهب مان جعفری است، معتقد به دوازده امام هستیم. از زمان بعثت پیامبر(ص) تا زمان غیبت کبری امام زمان(عج) چیزی حدود 250 سال است. البته اگر آن چالش هایی که در این مدت رخ داد، نبود؛ یک تمدن عالی بشری برای جهانیان رقم می خورد. بنده هم بر این اساس گفتم که تغییر و تحولات عمیق فرهنگی نیاز به یک بازه زمانی بسیار طولانی دارد. در هر حال انقلاب ما دچار یکسری چالش های فرهنگی و تربیتی است. مثلا در همین دستگاه قضائی داشتیم که از زمان قبل از انقلاب بوده اند و چون کادر جدید به اندازه مورد نیاز جامعه تربیت نشده بود و کمبود قاضی داشتیم، خوب! اینها وقتی که باشند؛ خواهی، نخواهی تاثیر منفی خودشان را بر قضات جدید هم میگذاشتند. در زمینه های دیگر هم همینطور. در بحث آموزش، ورزش، هنر و...

برای خودمان یکسری قداست های دروغین ایجاد کرده ایم
یکی از بدی هایی که تا به امروز مانده برخی ملاحظات غلط است، عدم تغییر رفتار در جامعه است. به عنوان مثال از خودمان بگویم؛ الان شما چند تا طلبه می بینید که در سینماها همراه مردم حاضر شوند؟
چند تا طلبه می بینید برای تماشای فیلم در گیشه فروش بلیط سینما بایستد؟ هیچی نمی بینید!! سابقاً ما یک چیزهایی را می گفتیم حرام است، الان می گوییم حلال است اما عملاً تحریم کرده ایم. چند تا طلبه برای دیدن نمایشنامه در تئاتر شرکت می کند؟ چند تا آخوند با زن و بچه اش پای نمایش تئاتر می نشیند؟ متاسفانه ما برای خودمان یکسری قداست های دروغین ایجاد کرده ایم.
چند تا طلبه یا آخوند، کوچک یا بزرگ فرقی نمی کند، با زن و بچه اش برای تفریح می رود پارک ساعی، پارک ملت، پارک شهر و...؟ این حق طبیعی انسان و خانواده اوست، هر که می خواهد باشد. بله! نمی گویم که طلبه وسط خیابان ولیعصر(عج)، ساندویچ بگیرد دستش و گاز بزند! نه! اما این تئاتر و سینما و پارک رفتن ها یک نیاز طبیعی است. ولی ما آن چیزی که خودمان بوجود آورده ایم و مجاز کرده ایم را نپذیرفته ایم. می بینید که چالش ها یکی، دوتا نیست. چالش ها زیاد است. حالا ما آمدیم، جمهوری اسلامی را تشکیل دادیم، دیگران را هم دعوت کردیم به اسلام. اما کدام اسلام؟ اسلام بسته شده ای که خودمان به خودمان هم رحم نمی کنیم؟ یا اسلامی که همه مسلمانان و انسانها را در بر می گیرد؟

وقتی مرید کسی می شویم دربست در همه زمینه ها مریدش می شویم
متاسفانه گاهی سطح فرهنگی مان بالا نیست که واقعیت را آنطور که هست قبول کنیم و بگوییم. مثلاً آقا مرحوم خیاط، عارف خوبی بود، مرحوم دولابی عارف خوبی بود، اما معلوم نیست که فقیه صاحب رساله هم باشد. آقای رونالدو، مسی و... یک فوتبالیست خوبی است، اما نمی تواند به عنوان الگوی عقیدتی ما باشد. در همان حدی که هست، ازش تعریف کنیم. فلان آیت ا...، فقیه و عارف بسیار ولایی بود، اما شیخ الفقها هم بود؟! یکی از ایرادات فرهنگیِ ما، همین است، وقتی مرید کسی می شویم دربست در همه زمینه ها مریدش می شویم. لذا بعداً که یک ضربه می خوریم، همه چیز را از دست می دهیم. یکی از مشکلات اساسی ما همین ها است.
طبق شرع باید عمل کنیم. شرع مقدس در مورد قاتل می گوید باید قصاص کرد اما حق نداری به او توهین کنی. حق نداری بچه اش را اذیت کنی. شرع درمورد دزد می گوید، مجازاتی دارد اما حق نداری به خانواده اش بی احترامی کنی. همه چیز باید در جای خودش قرار بگیرد. متأسفانه این مشکلات تربیتی و فرهنگی را در جامعه مان داریم.

نه فقط پیروان همه مذاهب، بلکه زنادقه و ملاحده نیز به محضر امام صادق(ع) می رسیدند
ما می گوییم ولایت امر مسلمین جهان، خوب شما میدانید که ما به عنوان شیعه یک اقلیت در جهان هستیم، تازه پیروان ولایت حقیقی شاید نسبت کمتری دارند، ما با این دیدگاه می خواهیم دنیا را رهبری کنیم. البته حق هم داریم. چون اندیشه خوبی داریم. اما باید روش خوبی هم برای ارائه این اندیشه داشته باشیم. هنر امام صادق(سلام ا... علیه) در تعامل با گروه ها و اندیشه های مخالف دین اسلام، باید الگوی رفتاری و اعتقادی ما قرار بگیرد. ما معروف هستیم به مذهب جعفری. هنر امام صادق(ع) این بود که از هویت تشیع دفاع کرد، درعین حال نه فقط پیروان مذاهب، بلکه همه زنادقه وملاحده به محضر ایشان می رسیدند. خوب! امام صادق چه هنری داشت که اینها هم جذب محضر ایشان شده بودند؟ خیلی هنر است یک انسان بتواند همه مخالفین را اینطور در جلسه درس جمع و تحمل کند، و به پرسش ها و سوالات آنها به آرامی و با روی خوش جواب بدهد. ما اگر داعیه تبلیغ اسلام ناب محمدی را داریم، باید سعه صدرمان را به اندازة بزرگی هدفی که داریم، بیشتر کنیم. اینکه می گوییم « رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی » برای همین است که بتوانیم قدرت جذب داشته باشیم.
در محفلی که علمای سنی هم حضور دارند، سخنران از اول جلسه تا آخرش همه اش می گوید شیعه شیعه شیعه. مرد مؤمن بحث اسلام را مطرح کن، مگر نه این است که طبق نظر تو، شیعه روح اسلام است. شما وقتی بگویید اسلام، از روح اسلام دفاع کرده اید. خدا رحمت کند آیت ا... بروجردی را، ایشان می فرمود: «خلفا رفتند، زمانش گذشت، شما بروید مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) را ثابت کنید، آنوقت بعد از چندین نسل خودشان متوجه اسلام حقیقی می شوند.»
وقتی راه خوبْ ارائه کردنِ اندیشه اسلام ناب محمدی را رعایت نکنیم، ما می شویم رافضی و دیگران می شوند ناصبی! بعضی از تعصبات و رافضی خواندن شیعیان بخاطر همین برخوردهای نادرست خودمان است. بنابراین ما بخاطر هدف هایی که داریم، نباید درگیر بحث های بی فایده بشویم. باید به سمت هدف متعالی اسلام حرکت کنیم و این مهم فقط با حفظ وحدت بین مذاهب مختلف میسر می شود.

برخی اظهار نظرهای شخصیت¬ها، ما را در رسیدن به اهداف عالیه نظام دچار چالش می¬کند، طرحمان جهانی است، عملکردهایمان روستایی!
الان تمام دغدغه آمریکا و قدرت های غربی این است که می گویند ایران یک پتانسیل هایی دارد؛ دقت کنید!  این اکتشافات نفتی و... برای آمریکایی ها ارزشی ندارد، نه اینکه خوب نباشد، هیچ کس در منطقه به اندازه ایران پیشرفتهای تکنولوژی در بحث نانو، هسته ای، هوا فضا و... را ندارد. آمریکایی ها می گویند ایران یک پتانسیل هایی دارد و آن قدرت تسخیر قلوب و قدرت جذب جهانیان به سوی اندیشه های والای انقلاب اسلامی است. اما متاسفانه برخی اظهار نظرهای شخصیت های منتسب به نظام در سطح بین المللی و حتی داخلی، ما را در راه رسیدن به آن اهداف عالیه نظام اسلامی دچار چالش می کنند. ما طرح مان جهانی است، عملکردهایمان روستایی است، شهری است. این نمی شود. این با طرح جهانی سازگار نیست.
آقایی که استدلال می کند، ما جایی که تقیه لازم باشد، تقیه می کنیم!، این حرف پایه ندارد. همین آقا که هنوز معنای تقیه را نمی فهمد، یک حرفی میزند که تبعاتش می شود انفجار بمب در کشورهای اسلامی که صدها زن و کودک بی گناه به خاک و خون کشیده می شود، بعد می آیند این کشتار تروریستی را محکوم می کنند!! در حالی که نمی فهمد این فجایع حاصل همان به سخره گرفتن تقیه است. الان همه بشریت در یک اطاق جهانی با هم زندگی می کنند، همه حرف های نسنجیده شما در کمتر از چند ثانیه در جهان منعکس می شود. اگر تقیه در زمان ائمه بود، الان بیشتر از گذشته نیاز به تقیه داریم. جبهه باطل ثروت و قدرت شان بیشتر است، ارتباط شان با جهان بیشتر و گسترده تر از ماست، و متأسفانه نیاز ما هم به آنها بیشتر است. آمریکا با همه غرورش برای کشورهای کوچک چاپلوسی می کند، غرب به قطر بها میدهد، بازیهای جهانی و بین المللی را به عنوان میزبان به قطر هدیه می دهند. آمریکا اینطور اینها را جذب می کند، آنوقت ما نباید به دیگران بها بدهیم؟ شما وارد سوپر مارکت که می شوی، فروشنده هم به مشتری که 50 تومان خرید می کند بها می دهد و هم به مشتری که 500 تومان خرید می کند، یعنی همه را با هم اهمیت می دهد. مشتری مداری رمز موفقیت یک سوپر مارکتی است. آیا ما نباید با دید جذب حداکثری به مردم جهان و دولت ها نگاه کنیم؟!

آقای مشایی مطیع مقام معظم رهبری هستند / مرد باشید و بگویید ما با شخص مشایی مشکل داریم
ملاک ما در ارزیابی افراد و گروهها، روش و منش مقام معظم رهبری است. در رابطه با آقای مشایی اگر هم صحیح تر کارها را انجام دهند، بازهم برخی دم از انحراف ایشان می زنند!! انحرافی معرفی کردن ایشان کاملا بی انصافی است، بنده به منتقدان می گویم؛ شما یک کلمه از حرف ایشان را بیاورید که خلاف صریح اسلام باشد، البته انسان نیز صواب وخطا دارد و هیچ کس ادعای عصمت نمی کند. آقای مهندس همین حرف علما را می گوید. چطور است که بعضی ها همان حرف های مهندس مشایی را بگویند، انحرافی نیستند، اما وقتی از زبان ایشان و با نگاه درست و منطقی ارائه شود، آقای مشایی می شوند منحرف؟ معلوم است که حرف تان و استدلال تان مبنا ندارد. مرد باشید و بگویید ما با شخص مشایی مشکل داریم. اینکه می گویید مشایی یک منحرف بی دین است، سخن غیر منطقی است. شما فقط یک مورد را بیاورید که ایشان خلاف فرمایش ولی فقیه عمل کرده باشد. ایشان مطیع مقام معظم رهبری هستند.
گاهی بر حسب ضرورتها مقام معظم رهبری مصلحت ندیدند که ایشان در بعضی از مناصب باشد با میل و رغبت اطاعت نمود بخلاف بعضی ها که وقتی به خواسته های خود نرسیدند نظام را زیر سؤال بردند.
ما باید در نقد همدیگر، با انصاف وارد بشویم. با نگاه دلسوزی و عشق به همدیگر. ائمه معصومین(علیهم السلام) عاشق انسان ها بودند. ما که ادعای پیروی از ائمه را داریم، ما که ادعا می کنیم شیعه هستیم، طرفدار اسلام ناب محمدی(ص) هستیم!.... این رفتارها و این تخریب ها به هیچ عنوان موافق سیره ائمه نیست. در هر حال ما با اینگونه برخوردهای حذفی بین خودمان، نمی توانیم مروج و مبلغ سیره ائمه باشیم. با جهل و تعصب خودمان بین شیعه و سنی مسئله درست می کنیم. در برخود با اهل سنت و دیگر ادیان باید خیلی مراقب بود. باید خیلی در گفتارها صبور باشیم. بدانیم این حرفی که میزنیم، ممکن است چه تبعاتی داشته باشد. امام صادق(ع) می فرمایند: در مقام بحث با مخالفینِ ما حق دشنام دادن نداریم، شما خوبی های ما را بیان کنید، تصویر درستی از سیره ما ارائه بدهید، اینها خودشان محب ما می شوند.

دست از تعصبات مذهبی برداریم
ما باید دست از تعصبات مذهبی برداریم، ممکن است اشکال کنند؛ یعنی ما دست از ولایت ائمه برداریم؟ نه خیر اینطور نیست، این فرمایش حضرت زهرا(س) است، که مرا شبانه غسل دهید و شبانه دفن کنید. نعوذ بالله حضرت زهرا(س) مصلحت را نمی شناختند، آیا شما مصلحت را بهتر می دانید؟ حضرت هدف شان برچیدن بساط فتنه بود. حضرت فرمود مرا شبانه دفن کنید، تا فتنه ای به پا نشود. کدام شیعه به حضرت زهرا(س) بی علاقه است؟ کدام مسلمان حضرت زهرا(س) را دوست ندارد؟ شما ببینید اهل سنت، چقدر به حضرت زهرا(ع) عشق می ورزند. احادیث عایشه را درباره فضایل حضرت زهرا(س) بخوانید، ببینید چه ستایشهایی در مورد آن حضرت دارد. ببینید خلیفه دوم درباره علی(ع) چه می گوید. در همین کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی که یکی از مردان بزرگ تقریب است از خلفا چه احادیث زیادی در بیان فضیلت و عظمت امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است. در زمان خلافت عمر، شخصی به حضور وی آمد و گفت سوالی دارم، عمر گفت سوال تان را از علی بپرسید که او به نص رسول ا...(ص) مولای همه مؤمنین و مؤمنات است. این تفسیر عمر از جایگاه امام علی(ع) است. این تصویر را باید به جهان اسلام ارائه داد تا یکدلی افزایش پیدا کند و جهان اسلام متحد و طرح های کلان جامعه اسلامی تحقق پیدا کند نه برعکس که موجب ضعف و انحطاط امت اسلام و شادی کفر و استکبار است.

کسانی تهدیدها را متوجه نظام اسلامی می کنند که خودشان را سخنگوی شیعه می دانند
ما باید متوجه تهدیدها باشیم تا بتوانیم این تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم. دلم بیشتر از این به درد می آید که کسانی تهدیدها را متوجه نظام اسلامی می کنند که خودشان را سخنگوی شیعه می دانند، در حالی که این آقایان نه نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول دارند و نه ولایت فقیه را و متاسفانه ولایتی ها هم به حرف اینها اعتماد می کنند!!
ما بعضی وقت ها که در کنفرانس های بین المللی شرکت داریم، می آیند به ما می گویند، ما قبول داریم که حرف های رهبر ایران و شماها درباره وحدت بین ادیان و اهل سنت از ته دل تان است، اما باور کنید این حرف های شما در ایران خریدار ندارد. شنیدن این حرف ها باعث تاثر و تألم است. اگر می خواهیم اهل بیت(علیهم السلام) از ما راضی باشند، اگر می خواهیم جمهوری اسلامی، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی باشد، نه مختص گروه خاصی باشد، باید در مواجهه با ملل مختلف و ادیان دیگر طبق سیره ائمه رفتار کنیم. ما محتوای بسیار غنی داریم، میراث و تمدن بزرگی داریم، یعنی ما عُرضه¬ی عَرضه کردن اینها را نداریم؟!
بسیاری از مؤسسات ما برای نشر یک کتاب معمولا 3000 تیراژ در نظر می گیرند، ولی 30 سال است که در انبارشان مانده، اینهمه هدیه می دهند، آخرش هم تمام نمی شود. این خیلی فرق می کند با اینکه یک هنرپیشه مبتذل آمریکایی که کتاب مبتذل خودش را 5 میلیون نسخه چاپ می کند، و می گوید 4 میلیون نسخه در آمریکا، یک میلیون نسخه هم در اروپا پخش بشود، من دوست ندارم کتابم به جهان شرق فرستاده شود! 5 میلیون نسخه! هر نسخه اش هم 25 دلار. این امر بیانگر یک تلاش دسته جمعی حساب شده ای است. با اینکه محتوایی ندارد، اما اینها چگونه کار می کند؟ حرف بنده این است، با اینکه اعتقاد داریم ما محتوای دینی خوبی داریم، عقل های خوبی داریم، نخبه های محقق با سعه صدر خوبی داریم، ظرفیت های خوبی داریم، رهبری خوبی داریم، قانون اساسی که ما داریم، هیچ نظامی ندارد. حال با این امکانات چرا نباید در طول این 30 سال بتوانیم به بهترین شکل ممکن کار کنیم و اندیشه های اسلام ناب محمدی(ص) را در جهان به درستی تبلیغ کنیم. متاسفانه برخی ها هم در این بین مانع هستند.

ولایت فقیه یک طرح جهانی است
یکی از بحث هایی که در خارج از کشور معمولا با ما در میان می گذارند، بحث ولایت فقیه در ایران است. در یکی از مصاحبه ها اشاره کرده بودم که؛ یکبار در شبکه تلویزیونیLBC که متعلق به مسیحیان است، مصاحبه ای درباره ولایت فقیه داشتم. مجری گفت بحث ولایت فقیه را برای مان شرح دهید؟ گفتم ولایت فقیه بحث، بشری است، یک بحث فطری است، یک بحث مذهبی و دینی تنها نیست.
مجری گفت یعنی شما ولایت فقیه را برای کشورهای مسیحی هم پیشنهاد می دهید؟ گفتم بله. گفت چطور؟ گفتم ما می گوییم، یک رهبر باید آدم باسواد و فهیمی باشد، عالم و آشنا به مسائل دین باشد. یک رهبر باید شجاع باشد، اراده قوی داشته باشد، مدیر، مدبر، حکیم و حافظ استقلال باشد، حالا یک رهبری با این خصوصیات عالم به دین مسیحیت هم باشد. گفتم این بد است؟
مجری گفت نه. اینهایی که شما گفتید خیلی خوب است، ای کاش یک ولی فقیه با این خصوصیات رهبر ما باشد. حالا بعضی ها که ادعای ولایتمداری شان هم می شود، به گونه ای بحث ولایت فقیه را مطرح می کنند که گویی یک دیکتاتوری آمده به جای یک دیکتاتور دیگر.

با اهانت به مقدسات دیگر مذاهب اسلامی نمی توان به اسلام خدمت کرد
چگونه بگوییم! طرحی که ما ارائه می دهیم یک طرح جهانی است، کل بشریت را شامل می شود. خوب اگر شما توانش را ندارید، بگذارید آنهایی که مشغول تلاشند به کارشان برسند، همه امتیازات را در اختیارتان گرفته اید و اجازه نمی دهید که از تمام ظرفیت ها استفاده شود، این ظلم به بشریت است، ظلم به خودت است، حالا خودت به جهنم! اما بشریت چه گناهی کرده اند؟ شیعه باش! بفهم که ائمه از ما چه چیزی را طلب می کنند. خیلی زیبا ایده ات را بیان کن. حرفت را بزن، توهین نکن. حرفت را بزن در عین حال احترام برای دیگری قائل شو. حرف طرف مقابلت را بشنو، روی حرف هایش تحلیل کن. سپس حرف درست، منطقی و غنی شده را برایش تحویل بده. قطعا دیگران هم حرفی برای گفتن دارند، مگر می شود همه بشریت بی عقل باشند و تو عاقل! وا... عقل دارند، برای خودشان دلایل دارند. فقط آنها اخباری که برای شان رسیده از یک کانالی که متفاوت است با آنچه که به ما رسیده است. بسیاری از اخباری که ما درباره فضایل و حکمت های امیرالمؤمنین علی(ع) داریم، آنها هم از کانالهای خود درباره دیگران دارند. با لعن و سب بزرگان اهل سنت بزرگترین خیانت را به اسلام حقیقی می کنیم. هیچ کدام از مراجع فهیم ما فتوا به سب و لعن صحابه و بزرگان اهل سنت نمی دهند. برای برادران اهل سنت؛ خلفا جایگاهشان ویژه است. آن نگاه و اعتقادی که ما درباره رهبران خود داریم، همان اعتقاد از دیدگاه اهل سنت برای خلفا وجود دارد.

شبکه انگلیسی فدک کارش این است که به مقدسات اهل سنت توهین کند
ما بجای ایجاد تنش، بیاییم علی زمانه را به جهانیان معرفی کنیم. بنده سفری به لندن داشتم، یک شبکه تلویزیونی به نام فدک که با عنوان شیعه! و با کمک های مالی انگلیس فعالیت می کند، کارشان این است که فقط به مقدسات اهل سنت توهین کند. حالا اگر متقابلا همین حرف ها را العیاذبا... درباره رهبران مذهبی ما گفته شود صدها هزار شیعه خودشان را فدا نمی کنند تا جلوی این هتاکان را بگیرند؟ بنابراین باید هشیار باشیم. اینگونه توهین ها علیه مقدسات نمونه ای از فتنه انگیزی های انگلیس است. برنده اصلی این اختلافات انگلیس و آمریکا است.
بنده همین چندی پیش خدمت سیدحسن نصرا... در لبنان، جلسه داشتم. ایشان بر این باور بود: «اسرائیل زمانی که حرکت های انقلابی مردم مصر و تونس را مشاهده کرد، واقعا نگران بود. اما بعد از دو سال که از این حوادث گذشت و ضعف ها آشکارتر شد، اختلافات علنی و بیشتر شد، الان دیگر خود اسرائیلی ها می گویند تهدیدی وجود ندارد. درگیری ها بین خود مسلمانان است. سوریه و عراق هم گرفتار جنگ داخلی هستند، چند روز دیگر هم در ترکیه همین مشکلات به گونه ای دیگر بروز می کند و دیگر وحدتی بین مسلمین نخواهد بود که برای ما دردسرساز باشند.»

بعضی ها از درک مسائل مهم عاجزند چون دیدگاه و هدف شان جهانی نیست
متاسفانه در جامعه ما، بعضی ها عاجزند از درک بعضی مسائل، چون دیدگاه و هدف شان جهانی نیست. الان هنر مسئولان ما باید این باشد که چطور می شود قلوب را جذب کرد، چطور می شود مسلمان ها را در آغوش گرفت. با ایجاد اتحاد بین مسلمین، بحث اسرائیل دیگر بحث جزئی می شود. با درایت، تدبیر و رأفت اسلامی می توان اقتصاد بازار مسلمین را هم در اختیار گرفت. بجای اینکه متخصصان، مهندسین و مشاوران شان را در امور سیاسی و اقتصادی و... از کشورهای اروپایی تامین کنند، بیایند پیش ما، از ایران تامین بشوند. برای رسیدن به این اهداف باید با نگاه جهانی به دنبال تهیه برنامه خوب و جامع باشیم تا قدرت جذب اینها را داشته باشیم. در بحث داخلی هم همین طور. به خودمان رحم نمی کنیم! بخاطر اینکه آن آقا با بنده نظرش یکی نیست، نابودش کنیم؟ تهمت انحراف و خیانت به دین ونظام می زنیم. بله، اگر منتقدان بجای ابراز نظرات خود، دست به اسلحه زدند و ایجاد آشوب کردند، آنوقت حساب شان معلوم است. اما وقتی که فضا اینگونه نیست، همه طیف ها و همه گروه ها با سلیقه های مختلف در جامعه حضور دارند و با حرف و استدلال منطقی مطالبات خود را پیگیری می کنند، دیگر نباید متعرض این ها شد، نباید کاری کنیم که هدف بزرگ جذب حداکثری و مشارکت اکثریت مردم ایران زیر سؤال برود همه باید مطبع رهبری باشیم تقدم و تأخر گمراهی است "و اللازم بهم لاحق"، پیروی عین صواب و نجات است، تعدد دیدگاه خوب است، نقد ونقادی باید باشد و تحمل و بردباری ما باید بالا رود.
در لبنان طلبه ای! بود که نقد شدیدی به حزب ا... و شخص سیدحسن داشت، این آقا با این عقاید، در کمال آرامش در منطقه منسوب به حزب ا... تردد می کرد، مبارزان حزب ا... نه تنها متعرض به این آقا نمی شدند بلکه مراقبش بودند که کسی به او آسیبی نزند. ببینید! حزب ا... لبنان اینطور نشان داده که چقدر سعه صدر دارد در شنیدن انتقادها و تحمل تخریب ها.

هی آمدند به بنده گفتند، بیا و تکذیب کن. گفتم: چه چیزی را تکذیب کنم؟ مگر آنهایی که از شما حمایت کرده اند، از انبیاء هستند؟!!
علی کل حال باید خیلی مراقب بود. از رفتار بعضی ها خنده ام می گیرد؛ در همین انتخابات گذشته مجلس، اسم بنده را در لیست حامیان دولت گذاشته بودند، در حالیکه بنده نه با مهندس مشایی و نه با حامیان ایشان جلسه ای در این باره نداشتیم. هی آمدند به بنده گفتند، بیا و تکذیب کن. گفتم: چه چیزی را تکذیب کنم؟ بنده هرگز تکذیب نمی کنم. آنها تاییدم کرده اند، من چرا تکذیب کنم؟ نه ازش پول گرفته ام و نه بهش پول داده ام. مگر آنهایی که از شما حمایت کرده اند، از انبیاء هستند؟!! بنده به آنها گفتم؛ شما که می گویید اطرافیان دکتر احمدی نژاد انحرافی هستند! خوب، بیایید بگویید انحراف شان چیست؟ این حرف هایی که دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی می گویند، کجایش مخالفت با مقام معظم رهبری است؟ خود ما در محافل بین المللی صد برابر این مطالب را شنیده وگفته ایم. چطور گفته می شود، اسلامی، ایرانی اشکالی ندارد!! اما وقتی ایشان می گوید مکتب ایرانی غلط می شود؟ ایشان مردم ایران را مسلمان و پیرو اهل بیت می داند، مکتب ایران یعنی مکتب اسلام، مکتب اهل بیت علیهم السلام است. آقای مشایی، قطعاً منظورش ایران بدون اسلام نیست. همان حرف ماست که وقتی می گوییم اسلام، در واقع حقیقت اسلام که همان اسلام اصیل محمدی است نه نوع آمریکایی آن. ایران هم همینطور، حقیقت ایران، همان اسلام ناب محمدی(ص) است. هرگز مکتب ایرانی در برابر مکتب اسلام از طرف ایشان مطرح نشده است شماها تحمیل می کنید!! شما خودتان می گویید، باید جذب کنیم، اما وقتی ایشان می آیند عناصر موثر در فضای فرهنگی را جذب می کنند، ایراد می گیرید؟!! با ایرانیان خارج از کشور جلسه می گذارند، نمی توانید تحمل کنید؟ معلوم است که این عداوت ها، عداوت های مبنایی نیست، کاملا انتخاباتی است. اگر هم انتخاباتی است، درست رقابت کنید. چرا فکر می کنید که بزرگ شدن شما، در توهین به این آقاست؟ چرا؟
نباید از تریبونهای عمومی بخصوص تریبونهای عبادی سیاسی بر له ویا علیه کاندیدای انتخاباتی استفاده شود. زیراکه این تریبونهای مقدس جایگاه خودش را در میان مردم دارد و نباید در این جریانات سیاسی تضعیف شود.
این را هم بگویم که در بین نامزدهای مطرح برای ریاست جمهوری، از بنده می پرسند که کدام شان لیاقت ریاست جمهوری را دارند، بنده گفتم از بین این نامزدها اگر کاندید شوند کسی را فعلاً لایق تر از مهندس مشایی ندیدم. ایشان در برخوردهای کاری شان انسان حکیمی هستند، بنده معتقدم اگر ایشان جایگزین آقای احمدی نژاد شوند تاثیرات شان چندین برابر است، اشکالاتی که الان به دولت احمدی نژاد وارد است، این اشکالات مرتفع می شود.

بسیاری از علما و فضلای حوزه علمیه آرا و نظرات آقای مشایی را قبول دارند
الان هم برای حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری حرف و حدیث های فراوانی است، یکی می گوید تایید صلاحیت می شود یا نمی شود؟ آن دیگری می گوید این آقا حق ورود به ریاست جمهوری را ندارد! اما واقعیت این است که شورای محترم نگهبان یک نهاد قانونی و مورد تأیید امام راحل و مقام معظم رهبری است و تاکنون هیچ مخالفتی با کاندیداتوری ایشان نداشته است، چرا که دلیلی برای رد صلاحیت ایشان وجود ندارد. اینهایی که در صحنه هستند، مرد میدان نیستند که بخواهند جلوی مهندس مشایی بایستند. فضاسازی بعضی از رسانه های چپ و راست بر علیه مهندس مشایی کاملاً بدور از آزاد اندیشی است، خیلی از علما و فضلای حوزه علمیه آرا و نظرات آقای مشایی را قبول دارند، عقلانیت ایشان را می پسندند، افق دید ایشان را تایید می کنند. در هر صورت این نوع برخورد مخالفان با آقای مشایی اصلا پسندیده نیست، و باید مطابق شرع، قانون و اخلاق رفتار کنیم.

با منتقدان وارد بحث شویم، طرد، اتهام و تکفیر ناپسند است
ما باید مشخص کنیم دنبال چه هدفی هستیم؟ ایرانی میخواهیم که هیچ کاری به دنیا ندارد؟ و فقط خودش است و خودش؟ یا نه، برعکس. ما ایرانی میخواهیم که با دنیا همکاری کند. میخواهد این فرهنگ و روح اسلام حقیقی را به جهانیان هدیه کند. مسئولیت خیلی سنگین است، کادر و امکانات بسیار کم است. دشمن در کمین است. باید هشیار بود. الحمدا... که حضرت آیت ا... خامنه ای سکاندار کشور است. این چه نعمت بزرگی است. از دنیا خبر داریم، خیلی خوب مشکلات را درک کرده ایم. پس گردنی هایی که کشورهای اسلامی از مستکبرین می خورد بخاطر فقدان رهبری عادل، امین، مدیر، مدبر و شجاع است. باید با منتقدان وارد بحث شویم و نقد را کفر ندانیم، طرد و اتهام ناپسند است.
پیامبر(ص) به آن عظمت و بزرگواری با منتقدان وارد بحث می شدند، آنها که با پیامبر(ص) بحث می کردند یا نقدی داشتند پیامبر ایشان را طرد نمی کرد. اتفاقاً پیامبر(ص) از منتقدان درخواست می کردند که نظرات و نقدهایشان را بگویند (... وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ....). مقام معظم رهبری هم همینطور، ایشان بیشتر از هر کسی نقدپذیر هستند و بارها برای ما ثابت شده است که با چه سعه صدری گزارش ها و نظرات را گوش می دادند. فهمی که رهبری معظم از امور دارند خیلی متفاوت با دیگران است. بنده به ارجحیت ایشان نسبت به سایرین ایمان دارم. خدا رحمت کند شهید بهشتی را، ایشان می فرمود: این هنر نیست که چند نفر هم رأی بنشینند و با هم حرف بزنند و کاری کنند، بدون تحمل هیچ مخالفی. هنر این است که با مخالفین در کنار هم کار کنند. باید قدرت تقبل و پذیرش داشته باشیم. باید منافع و مصالح اسلام را در نظر بگیریم، نه منافع شخصی را. ما باید همواره مراقب باشیم و هشیار که حرکت بعدی دشمن چه خواهد بود. همیشه باید یک قدم جلوتر از دشمنان باشیم. باید استراتژی ها و برنامه های منظمی را برای پیشبرد اهداف مان در نظر بگیریم. تا إن شاءا... بتوانیم اسلام حقیقی را به بشریت هدیه کنیم.