متنی را که پیش رو دارید مصاحبه مجمع مطالبه مردمی مشهد، مجمع متخصصین شاهد و ایثارگر مشهد مقدس، خبرنگار رسا، سایت عدالتخوانه، جنبش عدالتخواه دانشجویی و انجمن طلاب و دانشجویان مشهد با نویسنده صاحب نظر آقای حیدر رحیم پور می باشد.

 

استاد شما پس از هر انتخاباتی به تحلیل ارزشها می پردازید. درباره انتخابات پرشور ریاست جمهوری دوره دهم نیز اظهارنظر کرده و به علل پیروزی و شکست کاندیداها بپردازید و بخصوص از شما می خواهیم درباره مناظرات تلویزیونی آنان اظهارنظر فرمایید.

 

بسمه تعالی مناظره تلویزیونی این دوره بزرگترین موهبت الهی به این انقلاب بود . ما اصطلاحی به عنوان آتش زیرخاکستر داریم و می گوییم اگر خاکسترها را از روی آتش پس نزنیم و آتش دیده نشود هزار خطر در پیش است و پزشکان می گویند بدنی را که استعداد هرگونه بیماری را دارد ، نمی توان به حال خود رها ساخت بلکه باید هرچندگاهی آن را به آزمایشگاه فرستاد زیرا آنگاه که مرض خود را آشکار می سازد دیگر کار از کار گذشته است و مناظره رقبا خاکستر را از روی آتش ها بزدود و رقبا در نشان دادن امراضی که سران جامعه را فراگرفته است، بزرگترین آزمایشگاه و بس مفید زیرا که سبب پیشگیری از امراض بیشتری می گردد که دامنگیر جامعه ماست امراضی که درکمون جامعه در حال رشد بود و اگر باخبر نمی شدیم ترکیدن عقده ها، جامعه را به فسادی می کشید که انگلستان امروز را کشیده است. بنابراین من از این حرکت مفید رادیو و تلویزیون کمال تشکر را داشته و براین باورم که باید در هر رشته بجای این همه مخارج و وقت کشی های بیهوده چنین مناظراتی را داشته باشیم چه اگر چنین کنیم ره صدساله را چند روزه می پیماییم به نظر شما اگر شیوه ای را که شهید بهشتی بوسیله مناظره در مبارزه با بدخلقی ها و بی ایمانی ها و زشتی ها عنوان کرد و خود تا آنجا بدان پرداخت که دشمن وجودش را خطرناک تشخیص داد ادامه یافته بود بازهم جامعه امروز ما مبتلا به رانتخواری و مفاسد اجتماعی می شد ؟! نه به خدا نه و به همین است که اسلام امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری را واجب دانسته و قصاص را حیات می نامد زیرا هزار ساعت سخنرانی بازدهی چندساعت مناظره را ندارد.

 

پیرامون شکست و پیروزی کاندیداهای این دوره هم اظهارنظر فرمایید.

 

آقای کروبی ـ حقیقت این است که ایشان بیهوده وارد این بازی دشوار شده اند و من به سادگی و صداقتی که از ایشان سراغ دارم می دانم کاندیدا شدن ایشان به القاء آنانی بوده است که می گویند « ز هر طرف که شود کشته سودِ کفار است » زیرا اگر آقای کروبی با آن همه سوابق انقلابی بوسیله مردم انقلاب خاکمالی شود اثر سویی در اذهان می گذارد و اگر هم بتوانند پس از شکست قطعی شان او را به حرکات نامناسبی وادارند سودش برای دشمنان انقلاب بیشتر است و آرزو دارم که حضرتشان هرچه زودتر از کمند دشمنان بگریزند.

 

آقای دکتر محسن رضایی ـ مقابله آقای رضایی با آن همه سوابق درخشان انقلابی و نظامی از این جهت منجر به شکست گردید که دکتر احمدی نژاد پرچم مبارزه با مفاسد را که پرچم امت است برافراشته و گرنه سوابق چهل سال مبارز عزیزمان آقای رضایی کجا و سوابق دکتر احمدی نژاد کجا !! .ولی آقای احمدی نژاد می آید و می گوید همه ثروت من عبارت است از منزل مسکونی و حقوقی که از معلمی می گیرم لیکن درباره آقای رضایی پچ پچ می شود، می گویید نه ایشان هم به شفاف سازی دارایی های خود پرداخته و پرچم مبارزه با رانتخواران را بر دوش گیرند تا در دوره آینده آراءشان بیش از آراء احمدی نژاد گردد زیرا امروزه به حق یا به باطل درباره ایشان پچ پچ هایی می شود و می گویند رضایی در واردات سیگار نقشی دارند، ایشان چندین کارخانه دست و پا کرده و آقازاده ایشان رفت و آمدهای تجاری دارد و ... و چنان چه می دانیم جو امروز نسبت به این امور سخت حساس است و من پیشتر به نفع ایشان عرض می کنم قرآن ثروت حلال را خیر نامیده اما این را هم متذکر می گردد که "المال و البنون فتنه "یعنی این دو دشوارترین وسیله آزمایش اللهی می باشند آری اسلام می گوید اگر شما میلیاردها تومان هم داشته باشید و به تولیدات مفید و اشتغال زا بپردازید اسلام حرفی ندارد زیرا در آن صورت شما به تولید کار و تأمین نیازهای جامعه پرداخته و بایدتان زکوات درآمد را بپردازید و معصوم می فرماید اگر ثروت مندان زکات مالشان را بپردازند نیازمندی در دنیا باقی نمی ماند .

 

آقای میرحسین موسوی ـ ایشان می فرمایند من برای احیاء قانون وارد صحنه شده ام لیکن پس از اعلان نتیجه انتخابات اجرای قانون را خیابانی کرده و چنان فضاحتی را به بار می آوردند . من و ایشان پیش از پیروزی انقلاب هر دو با نهضت آزادی بودیم لیکن ایشان تندی کردند و با دکتر پیمان و گروهش به طرح مبارزه و دین داری منهای روحانیت پرداختند و آن رهبر فعلی انقلاب بود که دست هر دوی ما را گرفت و ما را به عضویت هیأت مؤسس حزب جمهوری برگزید و روزنامه جمهوری را به ایشان سپرد ولی چیزی نگذشت که نهاد خود را آشکار ساخته و فرمودند ما شاه را بیرون رانده ایم دوباره با دست خود برای خود شاه بتراشیم، همان حرفی را که حاج سیدجوادی زد و من به پاسخش نامه تکرار تاریخ را نوشتم زیرا منظور آقای موسوی هم نفی مدیریت رهبریت فعلی بر حزب بود و من با اطمینان این را می گویم که آقای موسوی به امام هم از این رو ارادت می ورزیدند که انقلابی بودن حضرتش غیرقابل انکار بود و ارادتشان به مرجعی انقلابی نبود و ایشان تا آنجا در این اندیشه به پیش می رفتند که من مجبور شدم در این باره مقالاتی را بنویسم ولی دیکتاتوری ایشان تا آنجا که مقالات من را در روزنامه خودمان درج نمی کردند و من مجبور بودم آنها را در کیهان نشر دهم و سخنم با ایشان اینکه چگونه شد که حضرتتان از دوره دوم ریاست آقای رفسنجانی که تمدن ما هرلحظه به سوی ساختار لیبرالیزمی به پیش می رفت، و در دوره ریاست آقای خاتمی که هرلحظه به تمدن لائیک ها نزدیک تر می شدیم و برخلاف قوانین جمهوری اسلامی رشد بی حجابی از دوران رضاخان هم بیشتر گردید و زمین خواری و رانتخواری یک حرفه معمولی گشت حضرتتان احساس خطر نکردید ولی همین که احمدی نژاد آمد و کمر به مبارزه با مفاسد اجتماعی و رانتخواری بربست احساس خطر فرمودید؟!!

 

آقای موسوی این کسر شأن یک ایرانی مسلمان نیست که حامی اندیشه او خانمی باشد که کلینتون به معاونی اوباما بخشیده و شما هم صدا با ارتباطات پلیدی چون BBC PERSIAN صدای بهاییان تحت نفوذ صهیونیزم و صدای آمریکا و صدای اسرائیل، گردید . آقای موسوی شما چگونه متوجه نشده اید که غرب ورشکست پس از شکست طرح ایجاد خاورمیانه بزرگ به ورشکستگی اش مجبور گشته که از خاورمیانه بگریزد و در مزورانه در پی ایجاد خاورمیانه هزار تکه برآمده و می خواهد پاکستان و افغانستان و با تحلیل احمقانه اش ایران را هم چون جزیره العرب قطعه قطعه کرده و بر هر قطعه ای امیری را نشاند ؟!!

 

آقای موسوی اگر شما می دانستید بردگان آمریکا به خاطر بردن انتخابات در لبنان تا چه اندازه بها داده اند و میانگین آراء لبنانی هایی را که از اطراف جهان به لبنان می آوردند یا در لبنان می خریدند بهاء هر رأی بیش از هزار دلار برایشان تمام شده حضرتتان هرگز چنین نقشی را مفت و مجانی به نفع دشمنان احمقی که هنوز هم ایران و ایرانی و کشوری را که ولی بر آن حکومت می کند نمی شناسد، بازی نمی کردید. به نظر شما آیا می شود صندوق هایی را که بر سر آنها معتمدان شهرها نظارت جدی دارند و نمایندگان شما بیش از دیگران حضور داشته اند 15 میلیون رأی کاذب را به صندوق ها ریخت؟!!

 

آقای موسوی بیایید با هم معامله ای را انجام دهیم شما از دشمنان ما که در پی انقلاب مخملی می باشند بخواهید همه جانبه مخارج تجدید انتخابات را بپردازند من هم به نمایندگی از طرف حکومت اسلامی ایران تعهد می کنم که انتخابات تجدید گردد لیکن بدانید با آنچه جامعه پس از باخت شما مشاهده کرد آراء شما بیش از همان آراء 2درصد مخالف جمهوری اسلامی نمی باشد.

 

و آخرین سخنم با شما اینکه هرچه زودتر به خود آیید و به دامان انقلاب اسلامی برگردید که عمری از ما گذشته است.

 

آقای احمدی نژاد ـ دلیل پیروزی شگفت آور این کوچک مرد بزرگ این است که اصولاً ایشان سیاسی نمی باشند و به قول شهید مدرس سیاستشان عین دیانتشان و دیانتشان عین سیاستشان می باشد و جامعه ما جامعه ای مذهبی برپایه مذهب عدل و اختیار است و به سرپرستی ولی فقیه استقرار دارد فقط همین .آری پیروزی ایشان به این دلیل است که قرآن پیروزی هرنفر از آنانی را که احکام اسلام را به کارگیرند بر ده نفر تضمین فرموده است آنانی که از خدا بیش از کفار می ترسند.

 

و اما پیرامون فتنه های منگول ها و کوتوله های سیاسی که با سرعتی مافوق سرعت صوت به سراشیبی سقوط به پیش می روند . من همیشه فکر می کردم چگونه می شود تمدنی به بزرگی تمدن آشوریان و کلدانیان و هخامنشیان و ساسانیان و رم قدیم ناگهان آنچنان سقوط کرده اند که بیش از نامی از آنان در تاریخ نمی ماند ولی با مشاهده رفتار و کردار غرب امروز درمی یابم که خداوند سرآغاز سقوط هر متکبری عقل و هوش و حتی کاربرد حواس و نتیجه مشاهدات را از آنان می گیرد آخر چگونه می شود مردم ایرانی راکه 1400 سال قدم به قدم و به بهاء سنگینی به چنین حکومتی رسیده اند با مردم کشورهایی قیاس کرد که در دامن کمونیزم بی خدا چشم به جهان گشوده و پس از شکست طلسم کمونیزم جلوه جهان غرب هوششان را ربوده است ؟! و پیامم اینکه خاک برسرتان که می پندارید ما نمی فهمیم که اوبامای دو رگه غلام سیاه همان هفت تیرکشان است که پس از تنفر مردم امریکا از هر دو حزب ایشان را ابزار اهداف شومشان برگزیدند و نیز پس از سی سال هنوز هم ایرانیان و ارزش مکتب شیعه و کاربرد ولی و ثمره غدیر را نشناخته و ایرانیانی را که دارای مذهب عدل و اختیارند به مردم معتزله و اشاعره ای قیاس می کنید که یکی شان تا دیروز جان و مالش را در اختیار بعثیان کافر گذاشته بود و دیگری پس از پیروزی ده ها پرچم مدعی خلافت برداشتند و خود را کشتند و کشتند و دشمن را برکشورشان مسلط ساختند و می خواهید در ایران خمینی کودتای مخملی کنید. و لا حول ولا قوه الا با....