شاید بتوان بزرگ‌ترین علت عدم تفاهم بخش بزرگی از مردم با بدنه دولت بر سر اندازه موفقیت به دست آمده را در تفاوت‌های اصولی حاکم بر تحلیل‌های ارائه شده از جانب دولتی‌ها در ایام اخیر جست‌وجو کرد.

دکتر مجتبی اصغری در مطلبی که با عنوان«چه کسی برد؟»در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به چاپ رساند اینطور گفت:

در نقد پرونده‌های ملی رعایت ملاحظات بسیاری ضروری است؛ از جمله توجه به منافع ملی که بر همه انگیزه‌های سیاسی و گروهی ارجح است. با این حال از باب یاری رساندن به تیم مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی و دولت برخاسته از رای مردم ضروری است مطالبی را درباره توافق صورت گرفته میان ایران و غرب و حواشی آن در جامعه بیان کنیم.

چرا به درشتی غربی‌ها پاسخ دیپلماتیک ندادیم؟

1- مهم‌ترین دلیلی که حساسیت توافق اولیه را حتی از توافقات احتمالی آتی بیشتر می‌کند، نقش این بخش ابتدایی به عنوان چارچوب و بستر الزامات آینده است. نکته اصلی اینجاست که اگر مقامات آمریکایی از جمله رئیس‌جمهور و وزیرخارجه این کشور حتی به اندازه یک ساعت به مفاد اصلی و مفاهیم ضمنی توافق پایبندی ندارند، چگونه می‌توان به آینده چنین روندی امید حداکثری بست؟ خصوصا اینکه در برابر نقض کلامی توافقات صورت گرفته اعتراضی دیپلماتیک از طرف دستگاه سیاست خارجی کشورمان در قالب پاسخ به ادعاهای مطرح شده از جانب یک طرف مهم از مذاکره، مشاهده نمی‌شود. پیش از این اعلام شده بود بخش مهمی از سختی مسیر دستیابی به یک توافق مشترک پیروزی در بازی «کلمات» است. به نظر می‌رسد تا اینجای کار براساس اخبار منتشر شده از طرف مقابل درباره «حق غنی‌سازی ایران» بازی کلمات را به دشمن واگذار کرده‌ایم. شاید به کار بردن مکرر عبارت «قدرت‌های بزرگ جهانی» از طرف رئیس‌جمهور کشور مقتدر و قدرتمند ایران در حین اعلام خبر توافقات انجام شده با 1+5 را بتوان با این عدم واکنش عجیب مرتبط دانست. عبارتی که شبکه صهیونیستی بی‌بی‌سی مصرانه از 10 سال پیش تاکنون برای تاثیرگذاری بر مخاطب ایرانی از آن بهره می‌برد. مخلص کلام اینکه جلب اعتماد مردمی که در جست‌وجوی یافتن مفاهیم چندپهلو و غیرالزام‌آور به کار رفته در توافقنامه برای غرب نیستند نیز به واسطه عدم واکنش صحیح دولت به اظهارات دشمنان قسم‌خورده جمهوری اسلامی تا اینجای کار میسر نشده است! بگذریم از شعار بخش کوچکی از هواداران انتخاباتی ظریف که در فرودگاه با فحاشی به صدا و سیما و سایت‌ها و روزنامه‌های کشور دستگاه‌های اطلاع‌رسانی را عامل عدم درک موفقیت «بسیار بزرگ»(!) دولت توسط مردم معرفی کردند!

چه کسانی به دولت تحلیل غلط می‌رسانند؟

2- شاید بتوان بزرگ‌ترین علت عدم تفاهم بخش بزرگی از مردم با بدنه دولت بر سر اندازه موفقیت به دست آمده را در تفاوت‌های اصولی حاکم بر تحلیل‌های ارائه شده از جانب دولتی‌ها در ایام اخیر جست‌وجو کرد. با وجود نقض مکرر سناریوی وجود دوگانه قدرت در داخل حاکمیت آمریکا و حتی بازی فاش اوباما – نتانیاهو یا حتی تبدیل شدن ناگهانی فابیوس به مخالفی با ابهت و صاحب‌قدرت قابل توجه، دولت کماکان بر مواضع غلط خود در تحلیل روابط بین‌الملل و حتی اختلافات طبیعی داخل آمریکا تاکید می‌ورزد! اینکه کارشناسان وزارت امور خارجه ناباورانه در صدا و سیما کوشیدند اظهارات اوباما و وزیر خارجه‌اش را مرتبط با بحران‌های داخلی جلوه دهند یعنی براساس تحلیل‌های غلط قبلی انتظار دارند امروز نیز ملت باور کنند که کنگره آمریکا و نتانیاهو به اندازه‌ای سفیه هستند که از پس روخوانی متن توافقنامه به تنهایی بر نمی‌آیند!! بی‌اعتنایی رئیس‌جمهور محترم کشورمان به این موضوع نیز جالب توجه است. ایشان به صراحت «آنچه پس از توافق از جانب دیگران بیان می‌شود را فاقد اعتبار خواندند» گویی توافق دولت با غرب در آسمان‌ها نوشته شده است و مو لای درز این توافقنامه نخواهد رفت!!

اما علت سوءتفاهم دولت در تحلیل روابط داخل آمریکا و میزان پیوستگی میان این کشور و متحدینش چیست؟ پاسخ در یک تشکیلات ایرانی – آمریکایی است که از جانب بنیاد برادران راکفلر تامین مالی می‌شود و تغذیه اطلاعاتی آن نیز بر عهده موساد، سیا و شورای روابط خارجی آمریکاست.

وقتی دولت با تمسک به یک اصل اختراع شده از جانب مدیر دون‌پایه همین تشکیلات ایرانی در آمریکا، خود را پیش از ورود به مذاکرات ضامن برد دشمن معرفی می‌کند خود به خود پس از امضای توافقنامه ناچار می‌شود بابت تلاش برای انعقاد موافقتنامه‌ای که دشمن آن را «پیروزی بزرگ» خود می‌خواند به ملت پاسخ دهد. با بررسی مفاد توافقنامه به نظر می‌رسد تلاش طرف ایرانی برای «تضمین» برد حریف، اندکی از عدالت پیش افتاده است به نحوی که نمی‌توان میان آنچه واگذار کرده‌ایم و آنچه به دست آورده‌ایم، تعادل و توازنی مشاهده کرد. حال آنکه اصل ابتدایی دستیابی به یک توافق خوب، تضمین توازن تعهدات از جانب طرفین است.

پس قطعا نمی‌توان وقتی دشمن از دستیابی به «توافقی بزرگ و بی‌سابقه» در تاریخ روابط ایران و آمریکا سخن می‌راند با استناد به عبارت ابداع‌شده برای جهان سوم براساس نظریه «برد- برد» تریتا پارسی، ایران را هم برنده بزرگ به حساب آورد. توافقی که اوباما آن را تضمین‌کننده امنیت اسرائیل و دوستان خود در منطقه «خلیج»(!) می‌خواند.

پیروز حقیقی مذاکرات کیست؟

باعث تاسف است که میزان اعتماد برخی از مدیران ایرانی وزارت امور خارجه به مفاهیم استخراج شده از کتاب شاگرد برژینسکی در حوزه روابط بین‌الملل بیش از خردمندان وطنی است. تا آنجا که مفسر متخصص شبکه العربیه پیروز این توافقنامه را نه ایران می‌خواند نه آمریکا بلکه موفقیت اصلی را از آن لابی تریتا پارسی شاگرد دون‌پایه مدرسه فراماسونری در آمریکا می‌داند! صحبت از گروهکی است که از تنظیم جلسات برخی مقامات فعلی و سابق اما صاحب‌نفوذ ایرانی با صهیونیست‌ها تا خط‌دهی به برخی دیپلمات‌های ایرانی را راسا با هماهنگی نمایندگان کنگره و مشاوران عالی باراک اوباما برعهده دارد. با این حال مشخص نیست چرا مجلس و وزارت اطلاعات نسبت به انتشار هر روزه اطلاعات این دیدارها و تفاهمات آشکار شده در فضای مجازی، واکنش مناسبی در تقابل با خاطیان از خود نشان نمی‌دهند. تا جایی که یک سایت ایرانی سرمستانه از نقش داشتن اسپانسر بلندمرتبه وطنی خود در جلب رضایت مقامات نظامی اسرائیل با توافق هسته‌ای ایران و 1+5 به واسطه برگزاری یک شام کاری در فرانسه، پرده برمی‌دارد!!

به فهم و درک مردم از دنیا اعتماد کنید!

3- تفاهم با مردم باید برای دولت جمهوری اسلامی بیش از هر دولتی در جهان ارزشمند تلقی شود. غیر از این باشد دشمن از توافقنامه ابتدایی غیرالزام‌آور میان ایران و 1+5 نیز برای ایجاد تفرقه میان ملت و دولت سود می‌برد. متاسفانه به‌رغم همه توصیه‌های دلسوزان، جنگ روانی گروهی اندک از درون دولت با بخش بزرگی از بدنه جامعه هنوز پایان نپذیرفته است. متهم ساختن آن دسته از مردم که نسبت به بخش‌هایی از موافقتنامه مثل مشخص نبودن «مکان» غنی‌سازی احتمالی(!) یا میزان غنی‌سازی یا حتی حق غنی‌سازی معترض هستند، به همراهی با اسرائیل و نتانیاهو، تز ضدمردمی است که عاقبت دامان دولت را خواهد گرفت. قاطبه مردم را نمی‌توان با دوخط تحلیل منتشر شده در یک صفحه سرگرمی در شبکه اجتماعی دشمن از تعقل و تفکر واداشت! دولت محترم باید توجه داشته باشد مطالبات عمومی مردمی چیزی در اندازه مخالفت‌های قبیله‌ای برخی دوستان اصلاح‌طلب‌شان نیست که به جهت سرمایه‌گذاری روی دکتر ظریف به عنوان رئیس‌جمهور آینده به تخریب دولت و تکریم تیم مذاکره‌کننده روی آورده‌اند. برای مردم چندان مهم نیست دولت در روز نود و نهم روی کار آمدنش به قول رئیس‌جمهور محترم پیش‌نویسی غیرالزام‌آور با مفادی نه چندان روشن امضا کرده است. اصل چنین قول‌های بی‌پشتوانه صدروزه‌ای که مبتنی بر شانس و عملکردخارجی است، زیر سوال است!

مردم و اغلب رسانه‌های اصولگرا نه اهل جنگ روانی با دولت خودشان هستند و نه نفعی از این ماجرا می‌برند. برای اکثریت قریب به اتفاق مردم، مهم برنامه داشتن دولت «تدبیر و امید» برای حل مشکلات متنوع ملی است که کلید بازگشایی‌شان در دست 1+5 نیست! مانور بر توافق با غرب شاید در صد روز اول بخشی از مردم را تا اندازه‌ای به آینده «امیدوار» کند اما مفهوم گره زدن آینده به «آنچه کدخدا مطالبه می‌کند» یعنی قمار بر سر شکست دولت که اتفاقا عده‌ای در داخل همین دولت فعلی به نام اعتدال، شمارش معکوس برای آن روز را آغاز ساخته‌اند. وحدت میان دولت و ملت است که تورم را با همت و کار مضاعف، تکیه بر بازو و سرمایه ایرانی کاهش می‌دهد؛ ارزش پول ملی را بالا می‌برد و فقر را ریشه‌کن می‌کند. اگر راه گشایش مشکلات اقتصادی تکیه بر تئوری‌پردازی‌های مشتی فراماسون سرمایه‌سالار بود، امروز آمریکا ابرقدرتی رو به افول و تضعیف شده با رقیبانی متنوع و متکبر نبود که از ورشکستگی حتمی رنج می‌برد.