چگونه می توان برای جمع بین اسلام و تکنوکراسی که دو ایدئولوژی با خاستگاه های متفاوت هستند و از بعد هستی شناسی و معرفت شناسی دو گانه ای غیر همساز باهم اند استفاده کرد و از تکنوکراسی اسلامی گفت؟!

تکنوکرات به معنای فن سالار، فن مدار و هوادار تکنوکراسی(TECHNOCRACY) است که مبتنی بر دانش فنی بوده و بر مهارت های فناورانه تکیه دارد. تکنوکراسی در واقع زاده عقلانیت ابزاری است. در واقع این نگاه به نوعی متاثر از عقلگرایی غربی است که تئوری اش بر آن است که همه رفتارها و عقاید باید بر خرد استوار شود نه بر احساسات یا عقاید دینی و ریشه در اندیشه اومانیستی (انسان محوری) غرب یا بهتر بگوییم اندیشه دکارتی"می اندیشم پس هستم" دارد.که کانون و محور را انسان می گیرد و دیگر خدا کانون و محور نیست این نگاه مبتنی بر محاسباتی سود باور بوده که به جدایی و رهایی ارزش از واقعیت منجرمی شود.
آقای قالیباف شهردار تهران در "همایش مالیه شهرداری با رویکرد مقاومتی" که در برج میلاد برگزار شد، با تاکید همیشگی خود برتعابیری چون"عقلانیت" و" اعتدال"،"تکنوکرات"بودن خود را پذیرفته و اعلام کرده است:ممکن است بگویند قالیباف،انسان تکنوکراتی است که باید بگویم تکنوکرات بودن چیز بدی نیست و به معنای استفاده درست از ابزار خوب و مدرن است که برای پیاده سازی یک آرمان و یک عقل متصل به وحی الهی استفاده می شود .که جای بسی تامل دارد!
ایشان پیشتر در زمستان87 در مقاله ای با عنوان"دولت توسعه گرا و ضرورت های شکل گیری آن در ایران" درباره ضرورت تشکیل دولت توسعه گرا این گونه نوشت:"اگر توسعه ضرورتی حتمی برای کشور است،راه تحقق آن در دولت نهفته است،تنها در نوعی خاص از دولت،یعنی دولت توسعه گرا".
حال باید پرسید که آیا این تفکر حاکم بر تکنوکراتها در ایران نبود که بر اساس نظریات غربی کلید واژه"پیشرفت" را به کناری زدند و"توسعه" را ملاک حرکت جامعه قرار دادند؟ در واقع این گفتمان مبتنی بر نگرش توسعه و نوسازی غربی بوده و همانی است که روزی واژه "آسیب پذیر"را بجای واژه "مستضعف" بکار برد. در این تفکر جایی برای ایدئولوژی دینی و آرمانگرایی اسلامی باقی نمی ماند و انسان را اسیر ابزار و ماشین میکند که منجر به بحران معنا و هویت شده و انسان مسلمان را از تفکر متعالی وحی باز می دارد، برای نمونه می توان سیطره ماشین و ابزار را در غرب دید که منجر به تباهی و خلا عاطفی شده است.
امام(ره) نیز بر اساس بینش اسلامی"پیشرفت" توام با "عدالت" را همیشه مورد تاکید قرار می داد. همانگونه که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی مرکز طراحی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت فرمودند: «تمدن غربی بر پایه تفکر اومانیسم و نگاه به قدرت سیاسی و سپس نگاه سرمایه محور،شکل گرفته است و بعد از دوران اوج خود،اکنون نشانه های تباهی و انحطاط آن نمایان شده است.»
حال با این همه چگونه میتوان برای جمع بین اسلام و تکنوکراسی که دو ایدئولوژی با خاستگاه های متفاوت هستند و از بعد هستی شناسی و معرفت شناسی دو گانه ای غیر همساز باهم اند استفاده کرد و از تکنوکراسی اسلامی گفت؟!


شبکه ایران - محمد ستاری