مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام ديروز با حمله به دولت نهم، دستاوردهاي مذاكرات تيم اسبق هسته‌اي با وزراي اروپايي معروف به «مذاكرات سعدآباد» را يكي از نشانه‌هاي پرافتخار تدبير و تعقل خوانده است. در بيانيه‌ايي كه با امضا «روابط عمومي مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام » منتشر شده ، نتيجه مذاكرات سعدآباد تثبيت حقوق هسته‌يي ايران و شكست و ناكامي آمريكا و رژيم صهيونيستي برشمرده و از حضور سه وزير خارجه اروپايي كه براي تحميل شروط خود به ايران آمده بودند بعنوان مصداق بارز «عزت ملي » نام برده شده است!

پيش از آن كه بار ديگر اين وقايع تلخ را بازخواني نموده و ميزان صداقت مركز ياد شده را بررسي نمائيم، بخشي از سخنان رهبر فرزانه انقلاب در تاريخ 13/10/86 در جمع دانشجويان يزدي درباره پرونده هسته‌يي كشورمان در زمان مسووليت آقاي روحاني مرور كنيم:

«يك روزي بود كه اينها (آمريكائي‌ها) حاضر نبودند پنج عدد سانتريفيوژ را تحمل كنند. مسئولين گفتگو و مذاكره‌ي با اروپا (تيم مذاكراتي آقاي روحاني) حاضر شده بودند بيست تا سانتريفيوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نمي‌شود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نمي شود. اگر مي گفتند يكي، باز هم مي‌گفتند نمي شود! امروز چندين هزار تا سانتريفيوژ دارد كار مي‌كند، تعداد زيادي هم آماده‌ كار گذاشتن است... اين يكي از آن رخنه‌هاست كه اعتماد به نفس ملي را ضربه مي‌زند؛ همچنان كه در چند سال قبل متاسفانه اين كار شد. يعني همين مسئله‌ انرژي هسته‌اي را كه بايد پشتوانه‌ مستحكم اعتماد به نفس ما ملت ايران مي شد، خواستند وسيله‌اي بكنند براي اينكه اعتماد به نفس را از ما بگيرند... هي فشار آوردند كه بايد اين را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد. رسيدند به كارخانه‌ يو.سي.اف اصفهان، گفتند: اين را هم بايد تعطيل كنيد. آن مقدمات اولي است. بنده‌ آن وقت به مسئولين گفتم كه اگر اين حرف را گوش كرديد، فردا خواهند گفت بايد معادن اورانيوم را هم كه توي اين كشور هست، كلا يك جا جمع كنيد بدهيد به ما ... اين فرآيند عقب‌نشيني البته براي ما يك فايده‌اي داشت- بي‌فايده نبود اين عقب‌نشيني‌ها، فايده‌اش اين بود كه هم خودمان وعده‌ها و حرفهاي رقباي اروپائي و غربي را تجربه كرديم، هم افكار عمومي دنيا تجربه كرد .... ليكن عقب‌نشيني بود ديگر؛ عقب‌نشيني كردند.

من همان وقت هم در جلسه‌ مسئولين - كه از تلويزيون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه‌ پي در پي ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان مي شوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستي اين روند عقب‌نشيني متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروي، و اولين قدمش هم بايد در همان دولتي انجام بگيرد كه اين عقب‌نشيني در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همين كار هم شد. در زمان دولت قبل، اولين قدم به سمت پيشرفت برداشته شد؛ تصميم گرفته شد كه كارخانه‌ي يو.سي.اف اصفهان راه‌اندازي شود، و راه‌اندازي هم شد، و دنبالش هم بحمدالله اين پيشرفتهاي بعدي است تا امروز ....»

«روند عقب‌نشيني» تيم اسبق در پرونده هسته‌اي كشورمان نتايج ذيل را در پي داشت:

- انعقاد توافق‌نامه‌هاي سعدآباد؛ بروكسل؛ پاريس؛ و بدنبال آن:

-تعليق كامل غني سازي در ايران؛

- تعليق فعاليت‌هاي باز فرآوري اورانيوم در ايران؛

- تعليق مونتاژ و نصب دستگاه‌هاي سانتريفيوژ؛

- تعليق ساخت قطعات سانتريفيوژ؛

- تعليق واردات هرگونه قطعه و يا دستگاه سانتريفيوژ؛

- تعليق فعاليت‌هاي طرحي و ساخت راكتور تحقيقاتي آب سنگين؛

- تعليق پروژه آب سنگين در ايران؛

- تعليق كليه فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه مرتبط با غني‌سازي؛

- تعليق كامل فعاليت‌هاي تبديل اورانيوم يعني تعليق تبديل كيك زرد به اي يو سي؛

- تعليق تبديل اي يو سي به دي اكسيد اورانيوم؛

- تعليق تبديل دي اكسيد اورانيوم به تترا فلوريد اروانيوم (UF4

- تعليق تبديل تترافلوريد اورانيوم به هگزا فلوريد اورانيوم (UF6):

- مهرموم كردن و پلمپ نمودن تاسيسات و تجهيزات هسته‌اي و به عبارت ديگر به تعطيلي كشاندن فعاليت‌هاي هسته‌اي كشور و پراكندن بذر ياس و نامديدي در جوانان متخصص هسته‌اي كشور در طول تعليق به مدت 5/2 سال.

- پذيرش و اجراي پروتكل الحاقي؛

- تبديل توافقات دوجانبه به توافقات يك جانبه بين‌المللي؛ توافقات دوجانبه سعدآباد، بروكسل و پاريس با 3 كشور اروپائي، متاسفانه با تصويب در شوراي حكام به توافقات بين‌المللي يك جانبه تبديل گرديد؛

- صدور «7 قطعنامه» در شوراي حكام آژانس از سپتامبر 2003 تا سپتامبر 2005 كه در تمامي آنها درخواست غيرقانوني تعليق تكرار شده بود. يادآور مي‌شود قطعنامه اول قبل از توافق سعدآباد، قطعنامه دوم پس از توافق سعدآباد، قطعنامه سوم و چهارم و پنجم پس از توافق بروكسل، قطعنامه ششم پس از توافق پاريس و قطعنامه هفتم 4 روز قبل از پايان فعاليت جناب آقاي روحاني بعنوان مسوول پرونده هسته‌اي كشورمان صادر شد. همچنين در تمامي اين قطعنامه‌ها تعهدات طرف ايراني بوضوح درج مي‌شد ليكن از تعهدات طرف ديگر خبري نبود!

- باز شدن مباحث غير حقوقي و متعهد كردن كشور به انجام دادن درخواست‌هاي غيرقانوني 3 كشور اروپائي با درج عباراتي دو پهلو و قابل تفسير و تاويل در قطعنامه‌هاي شوراي حكام از قبيل لزوم «اعتمادسازي»‌و انجام «اقدامات شفاف‌ساز» توسط ايران، اين مفاهيم و عبارات تاكنون در هيچ سند بين‌المللي تعريف نشده‌اند. لازم به يادآوري است اين فزون‌خواهي‌ها در حالي بود كه جمهوري اسلامي ايران تعهدات خود را در توافق‌هايش با 3 كشور اروپايي گسترش داده بود و با اين روند متاسفانه نه تنها دستاوردهاي ادعائي مركز تحقيقات مجمع تشخيص مصلحت نظام تحقق نيافت و موضوع هسته‌اي ايران از دستور كار شوراي حكام خارج نشد، بلكه قطعنامه‌هاي پي‌درپي و تند يكي پس از ديگري در شوراي حكام تصويب شد و روز به روز با درخواست‌هيا فراتر از تعهدات حقوقي كشور و سوالات و ابهامات ساختگي جديدي كه در قطعنامه‌ها الزام‌آور شده بود مواجه شديم.

متاسفانه اين روند عقب‌نشيني به گونه‌اي هدايت شد كه 3 كشور اروپائي پيرو مذاكره با ايشان، و بعد از حدود 2 و نيم سال تعليق و محقق شدن دستاوردهاي ياد شده!‌به خود جرأت دادند كه در بسته‌اي پيشنهادي در اوت 2005 در اقدامي توهين‌آميز، وقيحانه و برخلاف معاهده NPT خواستار اقدام ايران در كنار گذاشتن كل چرخه سوخت شوند و در مقابل،‌ 3 كشور اروپايي براي افراد متخصصي كه در نتيجه اين اقدام بيكار خواهند شد كاريابي كنند!

بد نيست براي اطلاع ملت ايران بخشي از نامه ايران خطاب به مديركل آژانس كه در تاريخ 10/5/84- يعني تنها چند روز پيش از پايان كار دولت قبلي- بر روي تلكس خبرگزاري مهر رفته مرور شود:

«...متاسفانه ايران در مقابل اقدامات اعتمادساز و داوطلبانه خود اگر نگوئيم هيچ، ما به ازاي بسيار اندكي دريافت كرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزايش داد و تنها در عوض آن، با قول‌هاي انجام نشده و درخواست‌هاي بيشتر روبرو شد... ايران در نوامبر 2004 موافقت نمود تعليق داوطلبانه خود را بيشتر گسترش دهد به نحوي كه تاسيسات تبديل اورانيوم كه به وضوح توسط دبيرخانه آژانس به عنوان خارج از شمول هرگونه تعريف از «فعاليت‌هاي مربوط به غني‌سازي» تعيين شده بود را دربر گيرد. سه كشور اروپايي/ اتحاديه اروپا هنوز به تعهد خود در موافقت‌نامه نوامبر 2004 پاريس... عمل نكرده‌اند. پس از گذشت بيش از سه ماه مذاكره بعد از موافقت‌نامه پاريس، آشكار شد كه سه كشور اروپايي/ اتحاديه اروپا خواهان مذاكرات طولاني و بي‌حاصل است... اكنون مشخص است كه مذاكرات، آن‌گونه كه در توافقنامه پاريس خواسته شده بود، در حال پيشرفت نيست و اين به دليل خط‌مشي سه كشور اروپايي/ اتحاديه اروپا در طولاني نمودن مذاكرات بدون كمترين تلاش براي حركت به سوي برآورده ساختن تعهداتشان طبق توافقنامه‌هاي تهران و پاريس مي‌باشد. اين استمرار كش‌دار، منحصرا معطوف به تامين اين مقصود است كه تعليق را تا جايي كه امكان دارد حفظ كند تا آن را در عمل، به توقف تبديل نمايد.»

باستناد اين نامه روشن است كه تيم وقت هسته‌اي خود نيز به بي‌فايده بودن توافق‌هاي خود و مذاكراتش و پوشالي بودن دستاوردهاي آن كاملا واقف بوده و هست ولي آنچه جاي تعجب دارد آن است كه چرا هم اكنون و در هنگامه انتخابات با تحريف حقايقي كه خود نيز بر آن صحه گذاشته، اركان نظام را وجه‌المصالحه قرار داده و تهمت و افترا به دولت نهم نسبت مي‌دهند؟‌اين درحالي است كه غربي‌هايي كه زماني حاضر به پذيرش يك ماشين سانتريفيوژ فعال نيز- به تعبير رهبر معظم انقلاب- نبودند، امروز در اثر مواجه شدن با مقاومت مستحكم ملت ايران و دولت نهم و بي‌نتيجه يافتن فشارهاي خود حاضرند مطابق آنچه از جانب سولانا رسما به ايران گفته شد وضع فعلي برنامه ايران را بپذيرند و مذاكرات را بدون پيش شرط تعليق آغاز كنند. و اين چيزي است كه مسوول وقت پرونده هسته‌اي و تيمشان حتي به خواب هم نمي‌ديدند.

حال قضاوت با ملت عزيز است و جاي اين پرسش وجود دارد كه آيا دستاوردها - بخوايند فجايع- صورت گرفته‌ ادعايي مركز تحقيقات مجمع تشخيص مصلحت نظام در جهت «عزت ملي» بوده است يا ...؟