«گروهی از اصلاح‌طلبان هستند که هنوز رو به قبله جماران نماز می‌خوانند و در خارج از کشور هم با منابع مالی قابل توجه‌ای که دارند خود را الترناتیو رژیم ایران می‌دانند.»

26 دی ماه برای ملت ایران روزی به یادماندنی است چراکه سال 57 در همچین روزی، شاه مستبد ایران پس از سالها ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران، به همراه همسرش از کشور گریخت و در کمتر از یک ماه پس از این فرار، طومار عمر 2500 ساله شاهنشاهی ایران در هم پیچیده شد.

 

همزمان با این رویداد تاریخی، یادداشتی روی خروجی وب سایت اپوزیسیون خودنویس (khodnevis) قرار گرفته که در نوع خود قابل توجه است.

این نوشتار از جهت تاکید بر حقایقی چون "اعتقاد مردم ایران به دزد بودن اپوزیسیون"، "از هم گسیختگی جریان های ضدانقلاب" و "دلخوشی برخی کشورهای غربی به اصلاح طلبان" حائز اهمیت است، اما راهکاری که برای برون رفت از این وضعیت بحران زده به دشمنان ملت و انقلاب ایران ارائه می دهد نیز خواندنی است: "شاه کلیدی به نام شاهزاده رضا پهلوی!"

 

در ابتدای این یادداشت آمده است: «نگارنده هر چند با آقای رضا پهلوی در تعیین نوع نظام سیاسی ایران پس از سقوط رژیم هم عقیده نیست اما در این بحث فارغ از اختلاف عقیده در تعیین نوع حکومت، اعتراف می‌کنم که او به دلایلی که ذکر خواهد شد شایسته‌ترین فرد برای رهبری اپوزسیون می‌باشد. زیرا مردم مشخصات و نکات ریز و مهمی را برای رهبری اپوزسیون در نظر میگیرند که ممکن است ما بدان توجه نداشته و یا اعتقادی نداشته باشیم. وقتی فردی در پاسخ به سوال ما در مورد رهبری اپوزسیون می‌گوید همه دزدند و ... خب ماچه پاسخ قانع کننده‌ای برای این مردم خواهیم داشت؟»

 

نویسنده به مشکلات دنباله دار ضدانقلاب و چشم امید کشورهای غربی به جریان اصلاحات اشاره کرده و می افزاید: «به‌علاوه اپوزسیون هم که در این سی سال گذشته همیشه به هم پریدند و یا در واقع بهتر است بگوییم به‌جز گروه خود، جریان‌های دیگر را قبول نداشتند. حال چگونه مردم آنها را بپذیرند. ضمنا در سی سال گذشته مشکل اتحاد نیروی های اپوزسیون را کم داشتیم که حالا نیروهای اصلاح‌طلب هم اضافه شدند... گروهی از اصلاح‌طلبان هستند که هنوز رو به قبله جماران نماز می‌خوانند و در خارج از کشور هم با منابع مالی قابل توجه‌ای که دارند خود را الترناتیو رژیم ایران می‌دانند. این گروه بیش از دیگر گروه‌های اپوزسیون در رسانه های مطرح شنیداری و تصویری کشورهای غرب دعوت می‌شوند و مورد استفاده قرار می‌گیرند. البته ما انتظاری از کشورهای غربی نداریم زیرا این کشورها بارها اعلام کردند که هدفشان از فشار آوردن بر حکومت ایران، تغییر سیاست حکومت ایران است نه تغییر رژیم. بدیهی است در صورتی که هدف غرب فقط تغییر رفتار جمهوری اسلامی باشد چه کسی بهتر از آقای رفسنجانی و سایر دوستان اصلاح طلب می‌تواند آرزوی غرب را برآورده کنند.»

خودنویس با بیان اینکه "مردم ایران از نشست نیروهای اپوزسیون و فعالین سیاسی در لندن، سوئد و چک فقط سخنرانی شنیدند"، عواملی را برای به نتیجه نرسیدن نشست‌های اپوزسیون برمی شمارد که مهمترین آنها عبارتند از: "موفقیت عوامل نفوذی ایران برای تشدید تفرقه در جریان اپوزیسیون"، "سرگرمی ضدانقلاب به تجدید دیدارها و سخنرانی های بی ثمر"، "کمبود نیروهای جوان و سالخوردگی بدنه اپوزیسیون"، "منافع گروهی و فردی" و "عدم ارتباط قوی نیروهای اپوزسیون با سیاستمداران و کشورهای با نفوذ در منطقه".

در پایان این یادداشت نیز ادعا شده که "رفاه مالی"، "خوش نامی" و "داشتن ارتباط قوی با کشورهای جهان" مزایای فرزند شاه مخلوع ایران برای به دست گرفتن رهبری اپوزیسیون و سر و سامان دادن به وضعیت بحرانی آن ها می باشد.