دقایقی بعد از پایان نبرد سنگین در مجلس، این، تصاویر 'لوک خوش شانس' و 'رابین هود' بود که توسط جوانان روی شبکه های اجتماعی قرار گرفت نه شعار 'احمدی، رجوی، پیوندتان مبارک'. یک هفته بعد محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی هر دو در مراسم 22 بهمن سخنرانی داشتند تا علاوه بر فضای مجازی قضاوت توده های مردم نیز روشن شود.

روز یکشنبه سخنرانی نماینده مردم قم در جمع راهپیمایان قمی ناتمام ماند. به تعبیر بهتر سخنرانی دکتر لاریجانی شروع نشده تمام شد. اعتراض روز یکشنبه بخشی از راهپیمایان قمی به نماینده شان در مجلس شورای اسلامی شدید ترین و بی سابقه ترین در نوع خود بود. مردم قبلا به امثال سید حسن خمینی و هاشمی رفسنجانی نیز اعتراض کرده بودند اما نه این دو رئیس یک قوه بودند و نه از پرتاب لنگه کفش، نعلین و مهر نماز خبری بود. درباره علت این رخداد، بازار گمانه زنی داغ است. رسانه های مخالف احمدی نژاد و حامی علی لاریجانی در برخورد با این اتفاق، بهترین راهبرد ممکن را در پیش گرفته اند: «فروکاستن اعتراض گسترده مردمی به اغتشاش گری مشتی مزدور سازماندهی شده از جانب جریان انحرافی». البته این راهبرد با چالش هایی نیز مواجه است که باید برای آن تدبیری اندیشید. از جمله آنکه یک جمعیت 20 نفره چطور می توانند در میان بیش از 5000 نفر جمعیت حاضر در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه (س) سخنرانی رئیس یک قوه را به هم بریزند و با برخورد نیروی انتظامی و مردم مواجه نشوند؟

معروف است که کمونیست ها در رسانه هایشان دروغ می گفتند، سیاستمدارانشان آن دروغ ها را باور می کردند و نهایتا همان دروغ ها مبنای تحلیل قرار می گرفت. باید امیدوار باشیم که رئیس مجلس شورای اسلامی و عقلای تصمیم گیر در "ائتلاف مخالفان محمود احمدی نژاد" اسیر فضای ساخته و پرداخته رسانه های خود نشوند.

علی لاریجانی باید بداند کم اهمیت ترین و بی خاصیت ترین پیروزی، پیروزی در فضای ایزوله رسانه ای است. در حالی که دردناک ترین شکست، شکستن در نگاه مردم است. در این صورت حادثه روز شنبه قم قابلیت آن را خواهد داشت تا به فرصتی مهم برای علی لاریجانی و مخالفان رئیس جمهور جهت بازنگری در راهبردهای اشتباه گذشته تبدیل شود:

1- سیاستمدار غالب کسی است که می تواند جهان مورد نظر و فضای مطلوب خود را خلق کند. لازمه این مهم، اجتماعی کردن گزاره هایی است که در ذهن دارد. انتقال انگاره های ذهنی رهبران سیاسی به مردم و جا انداختن آن در جامعه فرآیندی پیچیده و دشوار است که پیروزی بزرگ یا شکست تحقیرآمیز سیاستمداران در نسبت با آن تعریف می شود.

حادثه روز شنبه تصویری دقیق از وضعیت اجتماعی دو جریان عمده سیاسی کشور و کیفیت پیشرفت پروژه هایشان را به دست می دهد. این روزها شکاف "احمدی نژاد – ضد احمدی نژاد" عمیق ترین و فعال ترین شکاف در فضای سیاسی کشور است که بر مبنای آن، دو قطبی "احمدی نژاد – ائتلاف مخالفان احمدی نژاد" شکل گرفته است.

اعتراض شدید به علی لاریجانی در قم محصول شکست مطلق ائتلاف مخالفان احمدی نژاد در اجتماعی کردن "گزاره انحراف" و پیروزی بزرگ محمود احمدی نژاد در اجتماعی کردن گزاره ای است که روز یکشنبه در مجلس به دنبال تحقق آن بود.

ائتلاف مخالفان محمود احمدی نژاد پس از 6 سال بررسی و آزمون و خطا، توانست درباره خلق فضای مد نظر خود به تصمیم گیری برسد و از اردیبهشت 90 وارد فاز عملیاتی شود. فضایی که در آن محمود احمدی نژاد و یارانش به عنوان مهمترین تهدید علیه موجودیت انقلاب اسلامی، بزرگترین خطر از صدر اسلام و فتنه ای بزرگتر از فتنه میرحسین موسوی شناخته می شدند. مطلوب نهایی آن که بود با استفاده از نیروی فوق العاده ملتِ 9 دی، فتنه جدید - فتنه حامیان محمود احمدی نژاد - ریشه کن شود. بر این اساس فرآیند اجتماعی کردن گزاره انحراف محمود احمدی نژاد آغاز شد.

اتاق فکر ائتلاف مخالفان احمدی نژاد بیان اتهامات بنیان برانداز و بزرگ توسط شخصیت های وزین سیاسی و مذهبی و تکرار آن در رسانه های پرشمار را به عنوان اصلی ترین ابزار اجتماعی کردن خطر محمود احمدی نژاد برگزید. با این وجود، این فرآیند با شکستی بزرگ روبرو شد. مخالفان احمدی نژاد اگرچه توانستند در فضای ایزوله و نخبگانی سیاست و رسانه، گزاره انحراف را تا حد قابل قبولی جا بیاندازند اما در میان مردم با کمترین توفیقی روبرو نشدند. طی 21 ماه گذشته هیچگاه تجمعی علیه یاران محمود احمدی نژاد شکل نگرفت، هیچ پلاکاردی در راهپیمایی ها و مناسبت های سیاسی با عنوان "مرگ بر جریان انحرافی" سر دست گرفته نشد، سخنرانی هیچ شخصیت منحرفی به هم نخورد و هیچ کدام از منحرفان ناچار به فرار از پشت تریبون نشدند. محمود احمدی نژاد حتی در اوج فشارهای ناشی از ماجرای وزارت اطلاعات، 13 خرداد 90 در مراسم شب رحلت امام خمینی (ره) در حرم ایشان سخنرانی کرد. در این مراسم وقتی یک جوان انقلابی که احمدی نژاد را منحرف می دانست برای بار دوم تکبیری بی جا سر داد مشت محکم یک پیرمردِ نماز جمعه برو، روی سینه اش فرود آمد و چند جوان بسیجی او را کت بسته از حرم امام (ره) خارج کردند.

2 - در یکشنبه تاریخی مجلس، علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد هر یک کوشیدند گزاره مد نظر خود را اجتماعی کنند. محمود احمدی نژاد می خواست به مردم بگوید پشت پرده مخالفت های سیاسی با او فساد گسترده و رانت خواری منتسبان به مقامات و مقاومت او در برابر درخواست های غیرقانونی است. علی لاریجانی در مقابل کوشید تا محمود احمدی نژاد را منحرف و مرتبط با سازمان مجاهدین خلق رجوی جلوه دهد و حرف هایی از جنس همان حرف های میرحسین موسوی و مهدی کروبی بزند. اما دقایقی بعد از پایان نبرد سنگین در مجلس، این، تصاویر "لوک خوش شانس" و "رابین هود" بود که توسط جوانان روی فیسبوک قرار گرفت نه شعار "احمدی، رجوی، پیوندتان مبارک". یک هفته بعد محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی هر دو در مراسم 22 بهمن سخنرانی داشتند تا علاوه بر فضای مجازی قضاوت توده های مردم نیز روشن شود. محمود احمدی نژاد پیش از قرار گرفتن در پشت تریبون به قول خود، روحش را در رودخانه زلال راهپیمایان تهرانی شست و شو داد و در حلقه محبتشان قرار گرفت. سخنرانی احمدی نژاد شروع شد، رئیس جمهور، حدود 2 ساعت سخنرانی کرد، حداقل 11 کنایه دردناک را پیش چشم میلیون ها تهرانی متوجه مخالفانش کرد و در نهایت وعده داد باز هم سخنانی از جنس روز یکشنبه بلکه مهم تر از آن را بیان خواهد کرد.

همزمان با سخنرانی احمدی نژاد، علی لاریجانی اما دردناک ترین روز زندگی سیاسی اش را تجربه کرد و بیش از 5 دقیقه نتوانست در جمع موکلانش سخنرانی کند. علی لاریجانی در حقیقت قربانی شد؛ قربانی شکست پروژه اجتماعی کردن انحراف محمود احمدی نژاد.

او روز یکشنبه متوجه شد که مردم به معنی ناس (آن 97 درصدی که جزء مخاطبان سایت ها و روزنامه ها محسوب نمی شوند) چیزی به نام جریان انحرافی نمی شناسند.

اعتراض قمی ها به علی لاریجانی نشان داد ائتلاف مخالفان احمدی نژاد به مدت 21 ماه مشغول کوبیدن آب در هاونگ بوده اند. در مقابل محمود احمدی نژاد طی کمتر از یک ساعت سخنرانی در مجلس توانست انگاره خود را اجتماعی کند و یک هفته بعد خروجیِ اجتماعی اش را به مثابه یک جنبش ضد فساد ملاحظه کند.

3 – اکنون ائتلاف مخالفان احمدی نژاد بعد از یک فرصت سوزی 21 ماهه و ارتکاب خطایی کُشنده در نحوه ارتباط گیری با مردم باید به سرعت در روش های گذشته خود تجدید نظر کنند. باید امیدوار باشیم که مخالفان احمدی نژاد فهمیده باشند اثر یک ساعت سخنرانی رئیس جمهور رعیت زاده معادل 21 ماه زحمت طاقت فرسای صدها شخصیت سیاسی و دهها رسانه مکتوب و مجازی است. با این وجود تاکید شخصیت های مهمی چون آیت الله آملی لاریجانی، محسنی اژه ای، واعظ طبسی و ... بر گزاره انحراف و قیاس دولتمردان با گروه رجوی نشان از نبودن ایده ای جدید در این اردوگاه دارد.

البته نسبت دادن جرایم سنگین و انحرافات عمیقی چون ضدیت با ولایت فقیه، براندازی نظام، انحراف از انقلاب اسلامی، جاسوسی، پیوند با فتنه گران، زدو بند با هاشمی رفسنجانی، ایجاد بزرگترین خطر برای اسلام از ابتدا تا کنون، ارتباط با فراماسونری، کمک گرفتن از شیطان، ارتباط با اجنه، انجمن حجتیه، بهائیت و گروهک منافقین، دزدی 3 هزار میلیاردی، ارائه دین جدید، ترویج اومانیسم، اعتقاد به پلورالیسم، بسط لیبرالیسم فرهنگی، تقویت ناسیونالیسم و ملی گرایی، بی اعتقادی به حجاب، بی اعتقادی به اسلام فقاهتی، ضدیت با روحانیت و مرجعیت، تلاش برای نوشاندن جام زهر – نعوذبالله – به رهبر عزیز انقلاب، سازش پشت پرده با آمریکا، پیروی از بنی صدر، به هم ریختن عمدی بازار سکه و ارز و ... به رئیس جمهور، هر چند در میان توده های مردم کارگر نیفتاده است اما می تواند کارکردهای امنیتی داشته باشد. در این صورت مشکل اصلی این است که جنبش احمدی نژادی ها عمیقا اجتماعی است و هر کارشناس امنیتی می داند که برخورد امنیتی با یک پدیده اجتماعی غیر ممکن است.

4 – ترمیم وجهه علی لاریجانی باید اولویت اصلی "ائتلاف مخالفان احمدی نژاد" باشد. درست یا غلط، علی لاریجانی امروز در حکم ویترین مخالفان احمدی نژاد است. روی این ویترین نباید جای نعلین و مهر باقی بماند. باید توجه شود که علی لاریجانی با حمایت جامعه مدرسین و برخی از شخصیت های مقبول قم، با نصابی عالی راهی مجلس شده است. حمایت مجدد این شخصیت ها و محکومیت اعتراض روز یکشنبه به علی لاریجانی قطعا تا حدودی خواهد توانست وجهه او را بهبود بخشد. اما در صورت شکست مجدد ائتلاف مخالفان محمود احمدی نژاد، باید به دنبال راهی بود تا به وجهه بزرگان آسیبی وارد نشود. شاید بهتر باشد شخصیت های مقبول بیشتر به حمایت از جایگاه ریاست مجلس مبادرت کنند تا شخص علی لاریجانی و از اینکه یک مسئول عالی رتبه جمهوری اسلامی به صورتی نادرست مورد اعتراض قرار گرفته انتقاد کنند.

5 – هر سیاستمداری که پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 84 و 88 را دید و هنوز راه پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را نیاموخته، بهتر است شخصا نسبت به رد صلاحیت و صدور عدم کفایت سیاسی خود اقدام کند. میدان باید برای عقلا فراخ باشد. در برابر یک رعیت زاده، عنوان الیگارشیک کاملا بی ارزش و ناکارآمد است. هر چقدر یک رعیت زاده سخن گفتن با مردم را خوب بلد است، ناطقانِ برخاسته از طبقات دیگر اجتماعی، به دلایل متعدد (عمدتا روانی) از ارتباط گیری با توده ها ناتوانند. رعیت زادهِ سیاستمدار مردم را اغناء می کند اما ارباب زادهِ سیاستمدار خود را از اقناع مردم بی نیاز می داند و پیروی چشم و گوش بسته مردم از خود را تکلیف آنان می داند. بر این اساس نتیجه رقابت یک رعیت زاده با یک ارباب زاده، روشن است. رعیت زاده پهلوانی در میان مردم است، پیرمردها عیارش می خوانند و جوانان به قدری با او صمیمی اند که رابین هود و لوک خوش شانس می نامند، اما رقیبش، صرفا قهرمان سایت ها و روزنامه هاست.

احمدی نژاد در مراسم 22 بهمن راز دست برتر را عمدا به رخ مخالفان کشید. اما چه کسی از میان ائتلاف مخالفان حاضر خواهد بود عناوین الیگارشیک را کنار گذاشته و همچون یک رعیت زاده، سیاست ورزی کند؟

"ملت عزیز! من خادم همه ملت هستم و دوستدار همه ملت و فدایی ملت هستم چون از خود ملت هستم و ارباب‌زاده نیستم. یعنی از خانواده معمولی و رعیت‌زاده هستم پس می‌توانم به سادگی و راحتی با شما سخن بگویم."

محمد حسین حیدری