حدود 2 هفته تا تعيين سرنوشت دهمين كرسي رياست قوه مجريه باقي است و از همين حالا تراكمي از تبليغات متنوع نامزدهاي انتخابات به انظار عمومي عرضه شده است.

در اين ميان شامه سياسي قوي احزاب، به دنبال يافتن تمامي زمينه ها و ابزارهاي كارآمدي هستند كه با استمداد از آنها، به تقويت پايگاه هاي مردمي خود پرداخته و در كسب مقبوليت عمومي، كامياب گردند. در اين نوشتار برانيم تا تصويري از مهندسي سياسي برخي احزاب سياسي را در قبال مسئله اي استراتژيك به نام دانشگاه ارايه كنيم

.

لازمه هوشمندي سياسي در گام نخست، شناسايي دقيق تمامي گرانيگاه هاي تاثيرگذار اجتماعي- سياسي و در گام دوم، خيز حساب شده و هدفمند در جهت يافتن استيلاي نسبي و درنهايت، بهره وري از چنين جايگاه هايي است. سال هاست كه فصل مشترك تجربه هاي سياستمداران كشور ما، «دانشگاه» را به عنوان يكي از حياتي ترين و اثرگذارترين جايگاه ها در حوزه هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي معرفي مي كند.. در اين ميان تأثير چشمگير دانشگاه در تغيير معادلات سياسي كشور، «نگاه منفعت جويانه احزاب سياسي» را به اين سو جهت بخشيده است. دانشگاه «نهاد نخبه پروري» است و احزاب براي تداوم بقا به توليد يا جذب نخبگان نيازمندند، از اين لحاظ، دانشگاه مهمترين پايگاه براي احزاب تلقي مي شود. رويكرد احزاب نسبت به دانشگاه در يك نمودار پرنوسان قابل ترسيم است. فراز و فرودهاي نگاه هاي حزبي به نهاد دانشگاه در سال هاي اخير، منشاء بسياري از بحث هاي جامعه شناختي و ريشه اي در باب بايستگي، اهميت و چگونگي «تعامل احزاب و دانشگاه» گرديده است. در اين نوشتار قصد بر آن است تا به مقوله مورد اشاره از منظري آسيب شناسانه نگريسته شود.

1- تحزب در ايران قدمتي طولاني ندارد، اما اين نهال نورسته با معيارهاي مشخصي پا در ميدان «سياست ورزي» نهاده است. از آنجا كه استراتژي نهايي احزاب، تسخير كرسي هاي قدرت سياسي را نشانه رفته است، روح غالب بر گفتمان حزبي را، «قدرت طلبي»، «سياست ورزي حرفه اي»، «مصلحت انديشي»، «تنوع تاكتيكي» و مؤلفه هاي متنوع ديگري كه هر كدام حامل كار ويژه هاي متفاوتي هستند، تشكيل مي دهد. از اين رو، سير فعاليت هاي حزبي با فراز و نشيب هاي گسترده اي همراه مي باشد و شرايط خاص برهه هاي تاريخي مختلف، تعيين كننده اصلي اينگونه نوسان ها است. در اين ميان دست يازيدن به «عوامل تسهيل كننده» و «سرعت بخش»، در راستاي نيل به اهداف عمدتا كوتاه مدت سياسي، در زمره بديهي ترين خصوصيات حزبي به شمار مي رود. از اين رو تمايل احزاب به تعامل با جريان هاي دانشجويي به مثابه يكي از عوامل تسريع كننده و تاثيرگذار، طبيعي بوده و در آينده نيز تداوم دارد.

2- ارائه تصويري شفاف از «دانشگاه و جريان هاي دانشجويي» وجه ديگر اين تحليل است. گرچه پس از پيروزي انقلاب اسلامي نمونه هايي از مقوله «تحزب» در بافت دروني دانشگاه و در قالب گروه هاي مختلف صنفي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي ظهور و بروز يافته اند، اما اندكي تدقيق در زيرساخت ها و خصايص «دانشگاه»، نشان گر آن ست كه اين دو مقوله از دو جنس متفاوتند.

هم چنان كه بسياري از صاحب نظران عرصه هاي سياسي و اجتماعي بارها تاكيد كرده اند، دانشگاه، نهاد «نخبه پروري» و جنبش برخاسته از دانشگاه، حامل ويژگي هاي منحصر به فردي نظير «جواني»، «قالب ناپذير بودن»، «آرمانخواهي»، «عدالت خواهي» و... است. اندكي تامل در اوصاف رفتاري و اجتماعي فوق، ربطي منطقي را ميان آنها و مقوله هاي «عدم وابستگي»، «نفي تقليد و تعلق» و در نهايت، «ضرورت استقلال» نشان مي دهد. ميل دانشجويان به ورود و نقش آفريني در عرصه هاي سياسي كشور نيز ناشي از همين خصوصيت هاست. آموزه هاي مكتبي و رهنمودهاي بزرگان سياسي كشور نيز دلالت بر همين معنا دارند كه «دانشجو» به مثابه عنصري تعيين كننده، بايستي نسبت به مسايل گوناگون كشور و از جمله تحولات سياسي آن، «حساس، پيگير و پيشگام» باشد. اهميت اين موضوع را در رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب مي توان يافت. «دانشگاه بايد مركز سياست باشد، يعني دانشجو مسايل سياسي كشور را بفهمد، درباره آنها تفكر كند و به يك نظر برسد.»(1) اما موضوع مهم نحوه سياست ورزي دانشجويان و پرهيز از آفت ها و خطرهاي چنين اقدام هايي پس از شناسايي آنهاست.

3- در دو بخش نخستين اين نوشتار، با ذكر برخي ويژگي هاي ذاتي احزاب و جريان هاي دانشجويي، تعارض ميان مباني، ساختار و عملكرد آنها آشكار گرديد. با اين تفاصيل، واقعيت هاي امروز كشور ما حكايت از روايت تلخ رويكرد ناشي از منفعت طلبي برخي احزاب سياسي، نسبت به جريان هاي دانشجويي دارد. و اين مهم در مقاطعي تعيين كننده، نظير ايام انتخابات بيش از بيش رخ مي نمايد. آسيب هاي چنين ارتباطي، دوسويه نيست؛ زيرا تجربه نشان داده كه «دانشگاه» متضرر اصلي اين تعامل ناصواب است.

آن گاه كه تعامل مطلوب و سنجيده احزاب و دانشجويان، جاي خود را به «تداخل افسار گسيخته و نامعقول» بدهد، چالش هايي از اين قبيل را متولد خواهد ساخت:

1-3- ساختار مصلحت گراي احزاب، آفتي جدي براي خصوصيت نقادي، پرسشگري و اعتراض گري جنبش دانشجويي بوده و با خصيصه آرمانگرايي آن تعارضي آشكار دارد. از اين رو، باعث جدا شدن جنبش دانشجويي از زيست انتقادي خود مي شود.

2-3- تو در تويي جنبش دانشجويي با احزاب، مانع «سير رشد تدريجي و هدفمند» جريان هاي دانشجويي مي گردد. چرا كه احزاب با انباشتي از تجربه هاي سياسي متنوع و اشباع در تجربه پذيري، سير خود را به نوعي «عملگرايي» خلاصه نموده اند. اما جريان هاي دانشجويي كه جواني تركيب آنها، فرصتي براي «خطاپذيري و تجربه اندوزي» را در اختيارشان قرار داده است.. با هضم شدن در رويكرد احزاب، از سير تدريجي و قوام يافتگي متكي بر تجربه باز مي مانند. خروجي محصول اين گردونه در قالب انفعال، بي تحركي و روزمرگي برخي از تشكل هاي دانشجويي از چند سال قبل تاكنون، قابل رؤيت است.

3-3- تاريخ مصرف واژگاني همچون «تعامل با دانشگاه» از سوي احزاب گذشته است، چرا كه تجربه هشت ساله برخي احزاب در دولت اصلاحات، نوعي تبعيت پذيري كور و استفاده ابزاري و موقت از ظرفيت تشكل هاي دانشجويي را به نمايش گذارده است. طي اين سال ها، احزاب اصلاح طلب خواستار نوعي «رابطه مريد و مرادي» با جنبش دانشجويي بوده و دانشگاه را «حياط خلوت» خود مي پنداشتند. تعارض ميان «عملكرد مقلدانه» و «تبديل شدن به شاخه دانشجويي براي احزاب» با «كنشگري مستقل و منتج به كشف افق هاي جديد تجربي»، چالش هايي را در بطن خود نهفته دارد كه بروز آن ها در وضعيت كنوني جريان هاي دانشجويي مشهود است.

4-3- خروج دانشجويان از كار ويژه هاي جنبش اجتماعي و دانشجويي و تحمل بار اضافي «سياست بازي هاي حزبي» از جمله آفت هاي مداخله احزاب در دانشگاه هاست.

فرصت تنگ اين نوشتار، امكان پرداختن به تمامي ابعاد اين موضوع مهم و در عين حال فراخ دامنه را مهيا نمي سازد. بنابراين، پايان سخن را با رهنمودي از مقام معظم رهبري، به عنوان رهيافتي براي برون رفت از شرايط كنوني جريان هاي دانشجويي، به پايان مي برم:

«يكي از آفت هاي حركت دانشجويي اين است كه عناصر و مجموعه هاي ناباب به آن طمع بورزند و بخواهند از آن سوءاستفاده كنند. بعضي از اين مجموعه ها وقتي ببينند كه ميداني هست و بالاخره دانشجو و نسل جوان در كشور حرف مي زند و تعيين كننده است، بنا مي كنند اول سينه خيز، بعد يواش يواش نيم خيز، بعد هم يواش يواش با گردن افراشته مي آيند كه بله، ما هم هستيم! اگر مجموعه هاي سياسي، طرف حركت دانشجويي آمدند و خودشان را به آن چسباندند و بر آن دست گذاشتند، اين مي شود آفت. مواقعي هست كه يك انسان بد و يك نيت ناپاك مي خواهد از يك نيت خوب، از يك انسان خوب، از يك حركت خوب، سوءاستفاده كند كه انسان دلش مي سوزد و اگر بتواند، حاضر نيست چنين چيزي اتفاق بيفتد. اين جا هم از همان قبيل است. دانشجويان بايد مواظب باشند. نمي شود بگوييم كساني مواظب دانشجويان باشند؛ اين نقض غرض خواهد شد. خود دانشجويان بايد مواظب باشند كه انسان هاي بدنيت، تجمع هاي بدنيت، تشكيلات بدنيت، مجموعه هاي بدنيت و بدسابقه و بدنام، نزديكشان نشوند.»2

پي نوشت ها:

1- ديدار مقام معظم رهبري با اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه الزهراء در تاريخ .64.5.14

2- ديدار مقام معظم رهبري با اساتيد و دانشجويان دانشگاه صنعتي اميركبير در تاريخ .79.12.9