بررسی جریان فکری اصلاحات نیازمند توجه بیش از پیش پژوهشگران به خواستگاه نظریات آن است. نظریاتی که نقد بخشی از آن در فرمایشات رهبری معظم انقلاب در اسفند 1379 بیان گردید. خاتمی، گورباچف نیست، نکته کلیدی‌ای برای شناخت اهداف پشت پرده نظام استکباری برای براندازی جمهوری اسلامی ایران است. اهدافی که در روش‌های سید محمد خاتمی و گفتارهای او به شکل‌های مختلفی نمود پیداکرده است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ چندیست رسانه های وابسته به جریان موسوم به اصلاح طلب، با انتشار مطالبی در حمایت از خاتمی ، کوشیده اند وی را در اذهان عمومی زنده کرده و فردی مهم و تاثیرگذار در عرصه سیاسی کشور نشان دهند. فرهنگ نیوز قصد دارد با انتشار پرونده «وقتی خاتمی ممنوع نبود» به بازخوانی عملکرد و صدمات جبران ناپذیر وی به انقلاب اسلامی بپردازد.

* تعارض با اصل ولایت مطلقه فقیه

ولایت‌فقیه، رکن رکین قانون اساسی و از آرای یقینیِ همه فقها و بزرگ تشیع بوده است. اما اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه این ولایت را برنتابیدند و بارها و بارها با تعابیری همچون مقید بودن اختیارات ولایت‌فقیه، متکی بودن مشروعیت ولایت‌فقیه به قانون اساسی، انتخابی بودن ولی‌فقیه در عصر غیبت، ولایت انتخابی مقیده فقیه و یا وکالت فقیه (1) بر آن شدند تا در مقابل اندیشه‌های امام راحل و دیگر فقهای شیعه بایستند، هرچند آنان در عمل و در 30 خرداد 1388 با بیانیه معروف مجمع روحانیون حتی به این ادعاهای خود پایبند نبودند. بیانیه‌ای که فصل الخطابی کلام رهبری را نادیده گرفت و کشور را به آشوب کشید. محمد خاتمی داعیه‌دار رهبری جریانی است که ولایت‌فقیه در نظر آنان ارزشی نداشته و یا در صورت داشتن با تعابیر بالا ابراز می‌گردد. تعابیری که حتی به حداقل‌های آن در چند سال گذشته معتقد نبودند و در فتنه 78 و 88 به نمایش درآوردند.

* جهانی‌سازی انقلاب یا صدور انقلاب؟

اندیشه امام راحل در صدور انقلاب بر همگان آشکار بوده است. مفاهیمی که حمایت از مستضعفین، دفاع از قدس، مقابله با ظالم و ظلم ناپذیری، کوتاه نیامدن از اهداف در برابر استکبار، شیطان بزرگ خطاب کردن آمریکا بخشی از آن است. مفاهیمی که در اندیشهٔ سید محمد خاتمی و یاران اصلاح‌طلبش با روش‌های مختلف نقض گردید و مفاهیمی دگر را در بخشی از جامعه نهادینه نمود. در اندیشهٔ اصلاح‌طلبان و محمد خاتمی برقراری رابطه با آمریکا و مذاکره با او راهبردی مطلوب بود و برای پیاده‌سازی این تفکر، گفتگوی تمدن‌ها ابزاری مناسب بود. ابزاری که سید محمد خاتمی در دیدار با پرنس چارلز ولیعهد کشور استعمارگر انگلیس این‌چنین بیان می‌دارد:

«تجربه ملت انگلیس در استقرار دمکراسی مهم است و جان لاک [از پیشروان فراماسونری و برده‌داری] متفکر پیشتازی در تحکیم مبانی دمکراسی است. شما شخصیتی فرهنگی و علاقه‌مند به گفتگوی ادیان هستید و این سرآغاز گفتگوی تمدن‌ها و امری مغتنم است.» (2)

این بیان کاملاً مشخص می‌کند هدف گفتگوی تمدن‌ها در اندیشه خاتمی گفتگوی ظلم‌پذیری و استعمار پذیری است. گفتگویی که کشور ظالم و جنایتکار انگلیس پذیرای او بوده و هست. کشوری که جنایت‌های متعددی در سراسر جهان انجام داده و بارها و بارها ناقض حقوق بشر بوده است.

* ضدیت با فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی

فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی یقیناً در اندیشهٔ سکولار مآبانهٔ اصلاحات جایی ندارد. اهدای جایزه کتاب ممتاز سال به عزت‌الله فولادوند برای 20 سال کار زیربنایی فلسفه سیاسیِ سکولاریسم از دنیای سرمایه‌داری به متن جامعه دینی ایران در زمان ریاست جمهوری او بخشی از آن است. بخشی که در اندیشه او این‌چنین مطرح می‌شود:

«اگر دینی توانست آزادی را قبول کند، هم به امر دمکراسی کمک می‌کند و هم خود دین تلطیف می‌شود. اگر دین می‌خواهد بماند، باید حداقل به مقوماتِ حقوق بشر تن دهد.»(3)

این بیانات و رفتارهای بیش‌ازحد خاتمی نسبت به تسامح و تساهل، سکولاریزه کردن جامعه به دوران ریاست جمهوری او برنمی‌گردد. آزادی‌ای که محمد خاتمی از آن دم می‌زند در دوران وزارت ارشاد دولت سازندگی که او بر مسند آن نشسته بود، به چشم می‌خورد. به‌طوری‌که نویسندگان معتقد و ارزشی بارها و بارها قلم به رشتهٔ تحریر درآوردند و پاسخ‌های مشخصی به آن دادند. یکی از این نوشتار مقاله شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی است. او در مقاله‌ای که در ماهنامه سوره به چاپ رساند این‌چنین بیان می‌کند:

«این آزادی که وزیر محترم ارشاد [سید محمد خاتمی] آن را معنا کرده‌اند، مطلوب انسان‌های بدوی است و بشر امروز بدویت را به‌مثابه متضادی برای مفهوم تمدن می‌شناسد و لذا از این سخن سخت در حیرت فرو خواهد شد ... برخلاف آنچه وزیر محترم ارشاد فرموده‌اند، خلأ مبتلابه ما (مسلمانان) در نظم اجتماعی و روابط بین انسان‌ها، خلأ تئوریک نیست. اسلام در مقام نظم هیچ نقصی ندارند و نقص هرچه هست از آنجاست که تمدن امروز، محصولی منقطع از وحی است. مشکل امروز ما غرب‌زدگی نیست، عوام‌زدگی است.»(4)

* شناختی که منجر به استعفای خاتمی شد / تمجید ضد انقلاب از عملکرد خاتمی

با تشکیل گروه ویژه بررسی تهاجم فرهنگی به ریاست دبیر شورای عالی امنیت ملی حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی، در این جلسات نقدهای فراوانی به عملکرد محمد خاتمی صورت گرفت و او سرانجام مجبور به استعفا از سمت وزارت ارشاد شد. در همین راستا سعید حجاریان می‌گوید خاتمی پس از خاتمهٔ بحث مفصل و پرالتهاب گفت: مشکل آقایان من هستم. تهاجم فرهنگی امثال بنده‌ایم و برای همین می‌روم استعفا می‌دهم. (5)

استعفای خاتمی هرچند در وهله‌ای کوتاه او را از سیاست به دور کرد ولی وصف حال او از زبان سازمان فدائیان خلق جای بسی تأمل دارد. این گروهک تروریستی در ماهنامه کار، ارگان رسمی خود این‌چنین بیان می‌دارد:

«حجت‌الاسلام محمد خاتمی وزیر سابق ارشاد که از عناصر روشن‌بین جناح اسلامی است [!!!]، نظرات و دیدگاه‌هایی را نیز از چند سال قبل مطرح نموده است. او معتقد است که اسلام قرن‌ها از صحنه زندگی به دور بوده و در آن مواردی که به نظم اجتماعی و روابط بین انسان‌ها برمی‌گردد، دچار خلأ است. ....» (6)

همچنین بی بی سی از آنچه «اصلاح در درون رژیم جمهوری اسلامی در مسائل فرهنگی» خواند(7)، ناامید شد، هفته نامه آبزرور منتقدان خاتمی را «تندروها» خواند که به نظرات «لیبرالی» وی حمله می کردند(8)، و رادیو اسرائیل نیز استعفای خاتمی را اینگونه توصیف کرد: وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در استعفانامه خود هشدارهای تندی نسبت به خطر تحجر و واپس گرایی و خشک مقدس بودن برای آینده فرهنگ و هنر ایران داده است.(9)

این‌ها بخشی از شناخت خاتمی و رفتارهای او بود. بخش اعظمی از اندیشه‌های خاتمی را باید با عناوینی همچون قانون گرایی که به تعبیر سعید حجاریان از نزدیکان و همراهان او کاغذی بیش نیست (10) تا مسائل اقتصادی که به گفته مهندس مختاری در کنگره دوم خرداد" مردم در 6 سال مدیریت اصلاحات مأیوس شده‌اند و دوم خرداد با انحصار طلبی بیکاری را در کشور ایجاد کرد و پست‌های مهم را به فراد بسیار ضعیف قرار داد" (11)، گرفته و تا رفتارهای تحریک‌کنندهٔ او در فتنه‌های 78 و 88، جستجو کرد. خاتمی نه‌تنها خود سبب گردید از چرخهٔ سیاست دور شود، رغبتی دیگر نسبت به او از سوی مردم مسلمان و انقلابی نیست. زیرا فعالیت‌های او که با راه‌اندازی بنیاد باران و حضور ملی مذهبی‌های مطرود امام راحل همچون ابراهیم یزدی در آن پیگیری می‌شود، در حقیقت به دنبال تغییر ساختار فرهنگی و اسلامی کشور به‌سوی غرب‌گرایی است.

پی نوشت:

1) دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران: 286

2) دیدار خاتمی با پرنس چارلز، سایت گویا نیوز، 20 /11/1382

3) متن سخنرانی محمد خاتمی در کالج علمی برلین سایت آفتاب نیوز، 28 / 1384

4) تجدد و تحجر: 77 و 78

5) فضلی نژاد، ارتش سری روشنفکران: 324

6) بهروز خلیق، ماهنامه کار، 14 /7/1371

7) رادیو بی بی سی ۴/۵/۱۳۷۲

8) به نقل از رادیو بی بی سی ۲۸/۴/۱۳۷۱

9) رادیو اسرائیل ۱۳۷۱/۴/۳۰

10) گفتگو با سعید حجاریان، نشریه الکترونیکی نامه، شماره 26 نیمه مهر 1382

11) فصلنامه حریم، 21/12/80

در همین زمینه بخوانید :

وقتی خاتمی ممنوع نبود-1؛ رونمایی از همکاری خاتمی با دشمنان ایران اسلامی!