هیچ کس نمی تواند سوره «فیل» را مثل سایت فردو، با مذاکره به موزه بسپارد. چرا غم مان نیست که سایت سخنان رهبری، هنوز باید با سانتریفیوژهای نسل یک کار کند و به جای گاز، ترمز در آن تزریق شود؟ چرا غممان نیست که سلاح سلام و سخن رهبری در «جهاد کبیر» بر ضد غرب، پلمپ شود؟ چرا به غنی سازی دکوری سوره کوثر بسنده کنیم و به جنبش لترفریو!

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ چرا غم مان نیست که سخنان رهبری، هنوز باید با سانتریفیوژهای نسل یک غنی سازی شود. اما هیچ کس نمی تواند سوره «فیل» را مثل سایت فردو، با مذاکره به موزه بسپارد. چرا غم مان نیست که سایت سخنان رهبری، هنوز باید با سانتریفیوژهای نسل یک کار کند و به جای گاز، ترمز در آن تزریق شود؟ چرا غممان نیست که سلاح سلام و سخن رهبری در «جهاد کبیر» بر ضد غرب، پلمپ شود؟ چرا به غنی سازی دکوری سوره کوثر بسنده کنیم و به جنبش لترفریو! اگر خطوط قرمز را مذاکره کردند، ریشه اش در این است که هنوز تافل مان انگلیسی است نه سواحیلی؟
ده نکته درباره نامه رهبری که غنی سازی نمی شود!
1. فتح فرد یا فتح فضا؟ شاید برخی باورشان نشود که نامه امام خامنه ای، نقطه عطفی و سرآغاز حرکت عظیم «جهاد کبیر» برای حمایت از مردم غرب باشد و با خود بگویند، مگر چند نفر با این نامه مسلمان شد؟ اما فتح فضا، بزرگتر از فتح فرد است. شاید در جایی، اکثریت افراد، بد نباشند، اما فضا در دست اقلیت باشد. وقتی فضا به نفع کسی بود، اهداف آنان محقق می شود. اما اگر یک شمع کوچکی در ظلمات یک فضا، نور بارید و فرق نور و ظلمت روشن شد، دیگر کسی به ظلمت اکتفا نمی کند. نامه رهبری بیش از آنکه به قصد فتح فرد باشد، با قصد فتح فضا بود و فضا را فتح کرد. در روزگاری که غرب با ارانیوم رقیق شده دموکراسی را صادر می کنند و داعش با وحشت و ترور مناطقی را تصرف می کند، هنوز هم کسی هست که با سخن به جهان سلام می کند و این، برآمده از یک منطق عظیم است.
2. در ادامه اعجاز: نامه رهبری در دعوت به مطالعه اسلام و راز اسلام هراسی غرب، در ادامه اعجاز خاتم بود؛ اعجاز محمد، تکنولوژی و سلاح و طراحی شبکه اجتماعی مجازی و گوگل و ... نبود؛ اعجاز او از سنخ سخن بود و سلام و اندیشه. و خامنه ای در ادامه این اعجاز به سلام و سخن متوسل شد؛ تا نشان دهد که سلاح واقعی ما چیست و دشمن هم فهمیده است که به جای نگرانی از قدرت هسته ای، باید نگران «هسته قدرت» باشد؛ نگران اسلام و سلام و سخن و معجزه خاتم که قرار است با آن جهان را فتح کنیم: «وَ جَاهِدهُم بِهِ جِهَاداً کَبیراً»؛ جهاد کبیر؛ یعنی جهاد با قرآن و سلام و سخن!
3. انواع جهاد و تقدم جهاد کبیر بر جهاد اصغر: ما چهار جهاد داریم: جهاد اکبر: ساختن گوهر وجودی؛ جهاد کبیر: ساختن اندیشه و اعتقاد درست؛ جهاد صغیر: تلاش برای تولید انگیزه کافی جهت تحقق اعتقادات (امر به معروف و نهی از منکر)؛ جهاد اصغر: مبارزه با موانع بیرونی تحقق اعتقادات: جنگ نظامی! یادم هست که یکی از اساتید حوزه مطالعات استراتژیک می گفت: آمریکا هر کجا می رود، اول تانک و اف16اش را می برد و بعد مبلغین اندیشه اش را. و ما هم در لبنان چنین کردیم و اول نظامی ها را بردیم و بعد اندیشه اسلامی را تثبیت کردیم. اما این منطق نادرستی است. آمریکا با اف16 فتح می کند، اما ما باید با سلاح اعجاز خود (قرآن و جهاد کبیر) جهان را فتح کنیم. ریشه حزب الله لبنان هم در جبل عامِل و تلاش امام موسی صدر بود و البته با عظمت امام خمینی و سید عباس موسوی و سید حسن نصر الله نوزایی شد و میوه های نظامی هم بر شاخه های تناور اعتقادی این درخت، ثمر داد. ما انقلاب مان را با معجزه قرآن صادر می کنیم نه با سِحر سلاح!
4. دبیرخانه دائمی، نیاز جنبش لترفریو: حوزه های علمیه و دانشگاهها، باید دبیرخانه دائمی برای «جهاد کبیر» به راه بیندازند؛ «لِتِرفُریو» کافی نیست! وقتی هنوز ترجمه شیعی قرآن به زبان ایتالیایی نداریم، جوانان ایتالیا چطور از منابع دست اول اسلام را بیاموزند؟ دانشگاهها و حوزه ها باید کار بکنند! منابع دست اول، منابعی با بسته بندی ها و قالب های خوب!
5. نجات سفارتخانه ها و رایزنی های فرهنگی ایران در جهان: نامه رهبری سردرگمی انسان های دغدغه مند در سفارتخانه ها و رایزنی های فرهنگی ایران در خارج کشور را برطرف کرد؛ که بدانند در چه مسیری چه باید کرد. و نیز رهنمونی شد برای گروه های اسلامی و آزادیخواه تا به جای کارهای درهم و متعارض و ... به شاهکار بپردازند.
6. زبان مشترک جوانان جهان + دعوت از نخبگان آزاده جهان: دانشجویان و هنرمندان، می توانند نامه رهبری (پرده برداری از «اعجاز قرآن» و جهاد کبیر در جهان) را به زبان مشترک دانشجویان و جوانان ترجمه کنند؛ به زبان نقاشی، طراحی، موسیقی، فیلم و مستند. همایش های واقعی بگذاریم و نخبگان بیدار جهان را دعوت کنیم و از آنان بپرسیم که در این راستا چه کردند و چه انتظاری از ما دارند. این نامه نباید بر زمین بماند. اگر نه اسب تروای اینترنت آمریکایی با نعل تازه بر نعش آن خواهد تاخت و بی شک، روزی در جلوی چشم حضرت زینب سرش را می برند!
7. نقد بیماری تافل و Elitism زبانی: توصیه ای به سیاستگذاری آموزش عالی کشور: غرب کنونی مردم سالار نیست؛ در همه زمینه ها، خواص گرا و الیتیست است. اما اسلام مردم گرا است و البته به نخبگان بر آمده از دل مردم هم اهمیت می دهد. ما باید زبان مردم دنیا را زبان تافل کنیم. تافل مرده است! تا کی دانشکده های علوم انسانی باید دست به واردات بزنند؟ پس صادرات چه می شود؟ تراز واردات و صادرات ما چقدر معکوس است! آیا در علوم انسانی هم باید واردات کنیم؟ یعنی نهج البلاغه و اعجاز محمد (قرآن مجید) منبع علوم انسانی ما نباشد؟ البته برای طرح مساله و توجه به ابعاد مساله، مطالعه آثار فکری غرب مفید است؛ که آن هم سالهاست گفته و گفته و شنفته شنفته شده است و حتی دولتهای چپ سنتی فلانی، راست مدرن هاشمی و چپ نئومارکسیست فلانی هم به آن عمل کردند و اوج شکوفایی آن را هم در فتنه ۸۸ دیدیم. خوب بس است! تا کی تافل با هدف واردات علوم انسانی غربی باید انگلیسی باشد؟
باید تافل را با هدف صدور انقلاب، به زبان های «مردم مستضعف» دنیا تغییر نمی دهیم: «وَ ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه»! انلگیسی زبان عموم مردم مستضعفین دنیا نیست! بیشتر، زبان الیتیستها و خواصی است که هم بی بصیرتند و هم به سبب در تنیده شدن در منافع خود و اربابان شان، عموماً بر حقیقت سرپوش می گذارند. متاسفانه طلاب هم بیشر به دنبال زبان انگلیسی هستند!
8. معاینه پایش و پالایش شبکه عصبی پیکره جامعه مستضعفین جهان: معاینه شبکه عصبی مستضعفین در جهان را باید یک متخصص خوب مغز و اعصاب دریابد. نامه امام خامنه ای بهترین فرصت برای معاینه معایب شبکه اطلاع رسانی پیکره جهان مستضعفین بود. پراکندگی گسترش این نامه را چه کسی پایش کرد؟ کجای این پیکره فلج عصبی و اطلاع رسانی دارد و کدام نقطه از جغرافیای تن جهان مستضعفین قدرتمند تر است؟
9. این نامه، پایانِ نامه نبود: به نظر می رسد که این نامه، آخرین نامه نباشد و نسیم «جهاد کبیر» اسلام موسمی نباشد؛ مگر این که ما فقط به فکر موانع صادرت نفت و پسته و قالی باشیم و مثل بادی معجزه آسا، قالیچه سلیمان را به صادرات در نیاییم.
10. جنگ آرماگدون با سلاح اعجاز محمد است نه با سلاح اتمی: غرب می بیند که هنوز از «بیداری اسلامی» رها نشده است که نسیم «بیداری مستضعفین» عالم به ویژه جوانان مظلوم غرب وزیدن گرفته است. و می داند که جنگ آرماگدون با سلاح معجزه محمد است نه با سلاح هسته ای؛ و قرآن قلبها اروپا و آمریکا را فتح خواهد کرد. سلاح هسته ای را، پاسخی هست، اما سلاح اعجاز محمد را هیچ پاسخی نیست: سحر بر معجزه پهلو نزند! محمد می توانست تکنولوژی بیاورد تا عصای وی، عصیان همه جادوهای تکنولوژی را ببلعد؛ اما محمد نمی خواهد سرزمین و سحر و سلاح را نابود کند، می خواهد «سر»ها را سالم کند و به سرزمین ها سلام کند.(+)
حجت الاسلام ابوالفضل امامی

"Our President, analytical news site"