هر انقلابی یک خواستگاه دارد. یک خواستگاه ایمانی و عقیدتی و یک خواستگاه تئور/عدالت یک امر عمومی است که همه باید در آن نقش داشته باشند، کار یک نفر نیست. کار دو نفر نیست. کار حکومت نیست. کار ارکان حکومت فقط نیست. بلکه باید یک مطالبه عمومی باشد تا عدالت بر پا شود. و این شاید دلالت بر این می کند که تحقق عدالت کار آسانی نیست.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛، مهندس سید مجتبی ثمره هاشمی عصر پنجشنبه 27 فروردین ماه در سفری به مشهد با جمعی از فعالین گفتمان انقلاب اسلامی دیدار کرد.

متن کامل سخنرانی ایشان به شرح ذیل می باشد:

خب ابتدا سلام و عرض ارادت عرض می کنم خدمت دوستان عزیز. بعضی ها این سوال را این روزها مطرح میکنند کهوظیفه نیروهای مومن و دلسوز انقلاب در این ایام چیست؟ از مجموعه شرایط و اوضاعی که در کشور داریم و در آینده با آن مواجه خواهیم بود و همچنین فرمایشات مقام معظم رهبری، شاید این روزها بیشترین کاری که به عهده دلسوزان و نیروهای مومن انقلاب هست، در واقع بازنگری به مفهوم مرور دوباره اهداف و آرمانها و مولفه هایی است که انقلاب عظیم اسلامی در ایران شکل پیدا بکند. شاید این کلمه بصیرت افزایی که از سمت ایشان (حضرت آقا) مطرح شد یک جنبه اش همین باشد. و اخیرا هم ایشان در صحبتی که با بعضی داشتند اشاره کردند که انهایی که می توانند برای تعمیق فهم انقلاب تلاش کنند. چون اگر این موضوع تعمیق پیدا کند و ریشه بدواند خودش زمینه ای می شود برای حفظ انقلاب و ادامه راه انقلاب.

حالا بنده یک مقدمه ای عرض می کنم به دوستان و بعد به این موضوع بیشتر می پردازم.

هر انقلابی یک خواستگاه دارد. یک خواستگاه ایمانی و عقیدتی و یک خواستگاه تئوری. شما اگر نگاه کنید در تاریخ معاصر و تاریخ گذشته جاهایی که انقلاب ایجاد شده متکی بوده است بر یک ایدوئولوژی و بعد متکی بوده است بر ایمان به این ایدوئولوژی. پس شما انقلابی بدون مبنای تئوریک نمی توانید پیدا کنید که اینقدر عمق داشته باشد. بله ممکن است حرکت هایی بوجود آمده باشد ولی عنوان انقلاب نداشته است. حتی ممکن است در بعضی از کشورها تغییر یک نظام اتفاق بیافتد ولی جنبه انقلاب پیدا نمی کند. ممکن است که بواسطه دخالت خارجی باشد یا بواسطه کودتا باشد، اما یک انقلاب مثل انقلاب اسلامی ایران یک خواستگاه دارد که ان خواستگاه در حقیقت امر اسلام و تعلیمات انبیائ اسلامی است. این خواستگاه انقلاب ماست. وقتی ما اینطور انقلاب را دیدیم و تحلیل کردیم معنایش این است که این انقلاب یک ریشه عمیق و تاریخی و ماندگار دارد که برمی گردد به اصل وجود انسان، اصل وجود آفرینش و اهداف عالی خدای متعال که برای آفرینش عالم در نظر گرفته شده است. یعنی یک امر بدیع و تازه و غیر قابل پیش بینی نیست. درست است که یک بروز و جدید است اما ریشه یک امر تاریخی است که به حضرت آدم (ع) بر می گردد.

خب اگر این طور به انقلاب نگاه کنیم اگر قرار باشد انقلاب حفظ بشود، آرمان هایش حفظ بشود، اهدافش حفظ بشود، باید انقلاب را مرور کنیم و بشناسیم. باز باید نگاه کنیم به آن. اگر این خواستگاه خوب شناسانده شود آنگاه اتفاقاتی که پیش میآید چه اتفاقات سیاسی و چه فرهنگی، فشار های خارجی و توطئه هایی که اتفاق می افتد نمی تواند این درخت تنومند را  آسیب برساند. این اساس بحثی است که من میخواستم امروز برای دوستان عرض کنم و البته شرایط امروز هم این را ایجاب میکند. شما ملاحظه کنید بالاخره خواستگاه انقلاب ما توحیدی است. یعنی ایمان به انبیای الهی، اعتقاد به معاد، اعتقاد به ولایت پیامبران و امامان. اینها ریشه های اصلی انقلاب ماست هر کدام از اینها اگر غفلت شود و ناشناخته بماند، چه در تئوری چه در ایمان و چه در عمل و در آنها اشکال بوجود بیاید ما دچار مشکل می شویم. توقعی که هست و یا آن هدفی که مورد نظر می باشد، حاصل نخواهد شد. حالا من به بعضی مولفه های آن اشاره میکنم.

یکی از مباحثی که در انقلاب ما مطرح است این کلام خداست که فرمود ما پیامبران را فرستادیم و وظیفه انها این بود که دو کار انجام دهند. عبادت خدا و اجتناب از طاغوت. اگر همین دو کلمه محقق بشود همه چیز حل است. هیچ چیز از کمال که انسان به آن دست پیدا نکند باقی نمی ماند. خب فرمود که عدالت. عدالت از اصول دین ماست. ان الله یامر بالعدل و الاحسان. فرمان خداست دیگر. آن اطاعت و عبادتی که اول ذکر شد مستلزم این است که شما عدالت را هم رعایت کنید. یا فرمود تمام ارسال رسل و پیامبران و فرستادن کتاب و بینات، برای اینکه مردم قیام کنند برای برپایی عدالت. نکته ی جالب اینجاست. فاعل آن مردم است. برای اینکه مردم قیام برای قسط کنند. پس معلوم می شود که عدالت یک امر عمومی است که همه باید در آن نقش داشته باشند، کار یک نفر نیست. کار دو نفر نیست. کار حکومت نیست. کار ارکان حکومت فقط نیست. بلکه باید یک مطالبه عمومی باشد تا عدالت بر پا شود. و این شاید دلالت بر این می کند که تحقق عدالت کار آسانی نیست. دشمن زیاد دارد. ان کلام معروف درباره علی(ع) را شنیدید که ان مسیحی گفت امام (ع) در محراب عدالت برای شدت عدلش کشته شد. هرجا عدالت بوده شیطان تمام قد در مقابلش بوده است. چرا؟ برای اینکه عدالت زمینه ای را فراهم می کند که همه چیز شکوفا می شود. همه استعدادها در بستر عدالت بروز پیدا می کند. چند وقت پیش یک کلام از امام (رض) شنیدم که اگر عدالت برقرار شود هر که هر چه دارد می آورد. تعبیر ساده و زیبای امام (ره) بعد فرمودند عارف عرفانش را می آورد فیلسوف فلسفه اش را می آورد. حالا ما اضافه می کنیم هنرمند هنرش را می آورد. اما اگر عدالت باشد. اگر عدالت نباشد حتی اگر آن را عرضه هم بکند بدرد مردم نمی خورد. منحصر می شود. انحصاری می شود. پس یکی از اصول اساسی که انقلاب مبتنی بر آن است بحث عدالت است. غیر قابل گذشت است. متصل به ایمان انسانهاست. نتیجه بعثت انبیا الهی است مرتبط با آسمان است. امام (ع) می فرماید عدالت انسان بر شخص خودش این است که بر نفس خودش غلبه پیدا کند. همین کلمه ببینید چقدر سخت است که انسان از خودش شروع کند. در بیان خیلی آسان است. اما کسی که بر نفس خودش غلبه پیدا کند خیلی قدرت پیدا می کند.

ما حداقل در انقلاب خودمان دیدیم که امام (رض) چه کرد. او هیچ وابستگی به خودش نداشت. منافع شخصی برایش مطرح نبود. هواهای نفسانی مطرح نبود و انطور انقلاب عظیم اسلامی را ایجاد کرد که امواج آن رفته است. دنیا را در نوردیده است. بذر عدالت و توحید را امام کاشته است. فرق انقلاب ما با انقلاب های دیگر در همین چیزهاست و وقتی اینها برای مردم تشریح شود اصلا قواعد سیاسی تعبیر و تفسیرش متفاوت می شود. اصلا دیگر رقابت برای قدرت معنا ندارد. امروز در عالم داریم می بینیم برای قدرت چکار می کنند. این گروه را بیرون کنند خودشان راس قدرت شوند. اصلا این مسائل مطرح نمی شود.

یکی دیگر از مسائل دیگری در خواستگاه انقلاب مطرح می شود، بحث تزکیه و دوری از هوای نفس است. البته موضوعات زیاد است و من هدفم اشاره کوتاهی به این موضوعات است و نتیجه گیری پایانی بسیار مهم است.

موضوع دیگری که در اسلام مطرح می شود مبارزه با ظلم و پرهیز از آن است.نباید اجازه داد ظالم بر اوضاع مسلط شود. یک زمانی امام (ره) در تفسیر سیاست خارجه گفتند ما در عالم دو کلمه داریم. ما می گوییم نه می خواهیم مظلوم باشیم و نه ظالم. این در واقع تعبیر همان عدالت است. ظلم یعنی حق را جابجا کردن، حق جامعه ای را ضایع کردن، پس این هم از مبانی انقلاب است و عزیزان نمی توان از آن گذشت. این جمله را دقت کنید دوستان،  به تعبیر دیگر می فرمایند که به یک انسان اگر ظلم شود به یک جامعه ظلم شده است. انسانیت یک حقیقت پیوسته است. ظلم اگر اینجا اتفاق بیافتد آثارش در جای دیگر نمایان می شود و همینطور اگر عدالت در جایی اتفاق افتد آثارش در جای دیگر نمود پیدا می کند. این ها ارزش های مشترک بشری است. توحید از وحدانیت نتیجه شده است.ظلم یک واقعیت پیوسته است. اگر اتفاق بیافتد همه عالم درگیر می شود همانطور که عدالت پیوسته است و ببینید همین یک جمله به تنهایی چقدر در سیاست خارجه تاثیر گذار است. جواب خیلی از سوالات را می دهد. اونهایی که می گویند چکار به کار بقیه دارید. به شما چه ربطی دارد که استکبار جهانی دارد چه می کند. شما بنشین و زندگی خودت را بکن!  به شما چه که صهیونیست ها چه می گویند. امکان ندارد، این چیزی است که اولیا خدا به ما دستور دادند. شما داستان خلخال در پای زن مسیحی را خاطرتان هست که حضرت چقدر برافروخته شد. حضرت ظلم را چگونه می بیند. او می گوید که در همه عالم در ملک خدا نباید ظلم باشد و از این مساله می رسیم به حکومت جهانی و مهدوی. برای اینکه عدالت در همه عالم مسلط شود مستلزم بر پایی حکومت جهانی مهدوی است. پس اگر ما اعتقاد داریم که خواستگاه ما الهی است پس تکالیف زیادی بر عهده ماست.

اگر انقلاب ما را اینطور دیدیم و به اصولش اعتقاد پیدا کردیم آنگاه اجازه نمی دهیم خلاف این حقیقت اتفاق بیافتد. آنگاه آفات را دفع می کنیم. اگر قرار باشد انقلاب حفظ شود باید به این اصول اول آشنا و به آن عمل کنیم. خب عزیزان تمام بحث من در این جلسه این است که نگذاریم در زمان حال این اصول فراموش شود. ما با نسل های نو مواجه هستیم. امثال بنده و کسانی که سنشان اقتضا می کند انقلاب را دیدیم. الان بچه های ما ندیدند.  باید این مفاهیم را منتقل کنیم که این رودخانه جاری بماند. با رفتن نسل های قدیم این انقلاب جلو برود. وقتی ریشه درست باشد و وقتی بصیرت عمیق باشد آنگاه اگر هر اتفاقی بیافتد انقلاب ضربه نمی خورد. و هر جا ملت در اصول ایستادگی کرده ما نتیجه آن را دیدیم و هر جا کوتاهی شده از سمت مسئولین یا یک حزب ما ضرر کردیم. حالا شما مصادیق را در خود مرور کنید. شما جنگ را در نظر بگیرید. این فداکاری که صورت گرفته در 100 سال اخیر بی سابقه بوده است و آثار پیروزی انقلاب چه بود. رشد جوانه های این انقلاب بود که با اعتقاد بر جنگ غلبه کردند. جمعیتی که چند ده هزار بود اما بر طرف مقابل خود که تمام قدرت های مستکبر بود غلبه کرد و این ناشی از همان اعتقاد و ایمان است، ناشی از استکبارستیزی است.

شما بیایید در همین مساله هسته ای، حالا من کار به امروزش ندارم. اصلا بحث نمی کنم. کل بحث هسته ای را در نظر بگیرید. یک ملت خواستند و پشتش ایستادند. یادتان هست در دور اول سفرهای استانی چیزی حدود 320 شهرستان سفر انجام شد. در تمام این شهرستان ها مردم فریاد زدند انرژی هسته ای حق مسلم ماست. یادتان هست در 22 بهمن 85 اعلام شد این سال، سال دفاع از حقوق هسته ایست. حالا ببینید چه شد. آمریکا و استکبار جهانی مخالفت می کردند. هر چه آنها مخالفت می کردند اینجا پیشرفت و عزت حاصل می شد. قطعنامه صادر می کردند پیشرفت بیشتر حاصل می شد. آنها اینقدر از این ملت عصبانی شده بودند که در یک دوره ای مسئولین مرتبط در شوراهایی که تشکیل می شد می گفتند اگر کار به جایی برسد که آمریکا بخواهد حمله نظامی بکند تمام مقدماتش فراهم است. یعنی نیروهایشان در عراق و افغانستان و جنوب خلیج فارس هوایی و دریایی آماده است و بعضی ها هشدار دادند که آماده هست و فقط منتظر دستورند ولی مسئولین کشور می گفتند که جرات نمی کنند. چرا؟ چون ملت در صحنه است. بعضی تصور می کنند که موضوع هسته ای فقط یک موضوع فنی و علمی است. یک فناوری پیشرفته است که می خواهیم داشته باشیم به شما چه ربطی دارد. این حرف درستی است ولی همه حرف این نیست فقط. موضوع هسته ای به یک پرچم تبدیل شده است. یک رنگ آن علامت علم است. یکی علامت قدرت و اقتدار ملت است. یک جهتش تسلط اراده ملی است. پرچم عزت ایران است. پرچم نه گفتن به تقاضاهای خودخواهانه استکبار است. بعضی متوجه این پرچم نیستند می گویند که حالا این را میخواهیم برای چه؟ این پرچم نباید پایین بیاید. اگر این پایین بیاید یعنی اراده استکبار جهانی مستقر شده بود. حالا می رسیم به تحریم ها، اگر منابع کشور همه بسیج شوند، منابع انسانی، منابع طبیعی بسیج شود خیلی از مسائلی که بخاطر اینها بوجود آمده است حل خواهد شد. چنانچه دیدیم 6 – 7 سال این شد. این تحریم ها ان موقع هم بود.

این را ما هرجا در دنیا رفتیم به عینه دیدیم به واسطه همین ایستادگی در برابر ظلم و استکبار است که پرچم ایران را برافراشته است. خیلی ها از انقلاب ما تاسی کردند. مثال ها در ذهن من زیاد است. شرق و غرب ایران، همه جا ملت ایران را ستایش می کنند. نمونه های دیگه هم زیاد است. قدمهای کوچکی در زمینه تحقق عدالت برداشته شد. خیلی کوچک، آیا مردم ضرر کردند؟ انقلاب ضرر کرد؟ بحث یارانه ها که یک خواست عمومی است. که علاوه بر ظاهر قضیه یک باطنی دارد و آن اینکه مردم صاحب کشورند.

جمع بندی کنم. رسالت اصلی ما شناخت درست اصول انقلاب و فرع آن است. کسانی را دعوت کنیم این اصول را به درستی بشناسانند. هر جا معرفت تضعیف شد ریزش حاصل می شود. باید گفته شود. به عنوان مطالبه عمومی مطرح شود. همه در اندیشه تمهید حکومت مهدوی باشیم. خب اگر این باشد خیلی مسائل حل می شود. قدرت طلبی دیگر نیست. برادری و اخوت مطرح می شود. وقتی هدفمان یک هدف بزرگ باشد این مسائل کوچک ما را از آن اهداف دور نمی کند. دعا کنید که در کاروانی باشیم که ولی آن خدای متعال باشد. از خدای بزرگ می خواهم دلهای ما را به هم نزدیک کند . موانع ظهور حضرت را بردارد. گرفتاری ها و مشکلات در بلاد مسلمین را از همه عالم بردارد. خدای متعال مشکلات کشور ما را از سر راه این ملت بردارد. سایه رهبری را بر سر این ملت مستدام بدارد. ما را قدردان ایثارگری و جانفشانی شهدا و جانبازان عزیزمان قرار دهد. معرفت ما را نسبت به خودش و امامان خودش زیاد کند و ما را ایثارگر قرار دهد.(+)

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

"Our President, analytical news site"