از ارکان مهم وظایف و مسئولیت های رهبری، صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آنها خصوصا تحریف معنوی ارزش های محوری و مبنایی از یک سو و پیش بردن فضای عمومی کشور در چارچوب نیازها و خواسته های اصلی و واقعی در حرکت آینده کشور است. خصوصا در دل حوادث و رویدادهایی مانند انتخابات و تغییر مراکز قدرت کشور در مجلس و دولت و ... که جابجایی ارزش ها و تغییر رویکردها می تواند رخ دهد

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیت ها و واقعیت های جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.

شاید اولین بار بود که گروهها و جریانات سیاسی، شخصیت ها شناخته شده کشور، رسانه ها و نهادهای مسئول در این انتخابات، توانایی و داشته های خود را در فضای واقعی به دور از رانت های مرسوم مانند جایگاههای حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، عرضه و آن چه داشتند را رو کردند. درچنین بستری بسیاری از واقعیت های مکتوم آشکار شد، باورهای زیادی رنگ باخت و باورهای زیادی از نو ساخته شد و در مواردی تحلیل ها از افراد و گروهها و مجموعه ها،اصلاح و بازسازی و در مواردی تصدیق و تعمیق شد. دراین بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر معظم انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیر ها و مولفه ها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چرا که:

1)انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگی ها و ظرفیت های علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصا برای نسل جوان که در اثر کم کاری های علاقه مندان و حجاب های ناگزیر موقعیت رسمی رهبری، مکتوم مانده بود، آشکار ساخت.

2) ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالش های پیچیده و چند وجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسش ها و چالش های نظری در این باره محسوب می شود.

3)از رهگذر قرار داشتن رهبر معظم انقلاب در عالی ترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی، قوت پاسخگویی نظام مردم سالاری دینی به نیازها و مسایل مبتلا به فهمیده می گردد و واقعیت پدیده مستحکم و ضد ضربه جمهوری اسلامی پس از سه دهه از ظهور و بروزش درک و تحلیل می گردد.

4) به دلیل برخی نصاب شکنی ها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهت های محتوایی بین چالش های پدید آمده در این حوادث با چالش های آینده(جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد که می تواند به صورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهره مند کرد. در یک نگاه کلان می توان این مدیریت را به دو مقطع تا22 خرداد 88(روز انتخابات) و از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 تقسیم کرد.

الف) تا 22 خرداد 88

1)گفتمان‏ سازى

از ارکان مهم وظایف و مسئولیت های رهبری، صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آنها خصوصا تحریف معنوی ارزش های محوری و مبنایی از یک سو و پیش بردن فضای عمومی کشور در چارچوب نیازها و خواسته های اصلی و واقعی در حرکت آینده کشور است. خصوصا در دل حوادث و رویدادهایی مانند انتخابات و تغییر مراکز قدرت کشور در مجلس و دولت و ... که جابجایی ارزش ها و تغییر رویکردها می تواند رخ دهد که در دوره سازندگی و اصلاحات با شدت و ضعف متفاوت رخ داد.

عنصر تعیین کننده در حفظ خطوط فکر انقلابی و چارچوب صحیح حرکت آینده در کشور، منوط به داشتن گفتمان جامع و توانایی مقبول سازی آن در سطح آحاد مردم است. چرا که این گفتمان است که به خواست ها، نیازها و اولویت ها شکل می دهد و جهت می بخشد.

شکل‏ گیرى فضاى عدالت خواهانه و ضد فساد پیش از انتخابات سال 84، محصول گفتمان‏ سازى رهبر معظم انقلاب در سال‏هاى پیش بود. تاکید ایشان بر مسئله عدالت، طرح مسئله مبارزه با فقر و فساد و تبعیض به عنوان اصلاحات واقعی و فرمان ایشان به مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادى، فضاى گفتمانى را بوجود آورد که عدالت خواهى و ضدیت با فساد را به مطالبات اصلى مردم در سال 84 تبدیل کرد.

در انتخابات سال 88 نیز مقام معظم رهبرى دو محور گفتمانی را به موازات یکدیگر پیش می بردند؛ یکی موضوع سیرت و صورت انقلاب که بیشتر ناظر به صیانت از اصول و مبنای انقلاب بود و دیگری محور پیشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم به عنوان گفتمان آینده ساز کشور بود. اگرچه ایشان برای اولین بار مسئله صورت و سیرت انقلاب را در دیدار مجلس خبرگان به صورت اجمالی بیان کردند اما سخنرانی ایشان در دانشگاه علم و صنعت(24/9/1387) را باید مبدا چنین گفتمان سازی دانست.

در این سخنرانی ایشان جمهوری اسلامی را به دو بعد ساخت حقیقی و ساخت حقوقی تقسیم کردند و صیانت از ساخت حقیقی یا سیرت نظام که جهت گیری های اصولی انقلاب را در بر می گرفت را اساس کار دانستند. همیشه در دلِ ساخت حقوقى، یک ساخت حقیقى، یک هویت حقیقى و واقعى وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقى در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقى در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهرى و حقوقى هم باقى بماند، نه فایده‏اى خواهد داشت، نه دوامى خواهد داشت؛ مثل دندانى که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم می‌شکند. آن ساخت حقیقى و واقعى و درونى، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است.

آن ساخت درونى چیست؟ همان آرمانهاى جمهورى اسلامى است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعى براى ایجاد برادرى و برابرى، اخلاق، ایستادگى در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقى و باطنى و درونى نظام جمهورى اسلامى است. اگر ما از اخلاق اسلامى دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزوا انداختیم، اگر مردمى بودنِ مسئولان کشور را دست‏کم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلى از مسئولین کشورهاى دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئله‏ى خدمت و فداکارى براى مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمى بودن، ساده‏زیستى، خود را در سطح توده‏ى مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگى در مقابل تجاوزطلبى‏هاى دشمن فراموش شود، اگر رودربایستى‏ها، ضعفهاى شخصى، ضعفهاى شخصیتى بر روابط سیاسى و بین‏المللى مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهاى حقیقى و این بخشهاى اصلىِ هویت واقعى جمهورى اسلامى از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهرىِ جمهورى اسلامى خیلى کمکى نمیکند؛ خیلى اثرى نمی‌بخشد و پسوند "اسلامى " بعد از مجلس شورا: مجلس شوراى اسلامى؛ دولت جمهورى اسلامى، به تنهائى کارى صورت نمی‌دهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است.

بعد از این سخنرانی در اجتماع دانشجویان علم و صنعت (اجتماعات دانشجویی از مهمترین فضاهایی است که ایشان مهمترین مسایل و راهبردی ترین آنها را طرح می نمایند) روح تازه ای در فضای عمومی کشور دمیده شد و توانست در سطح جامعه جریان ساز گردد به طوری که جریانات گوناگون حاضر در انتخابات با جهت گیری های گوناگون تلاش می کردند بیش از یکدیگر خود را وفادار به انقلاب و امام برای مردم معرفی نمایند. انتخاب دهه چهارم به دهه گفتمان پیشرفت و عدالت نیز محور دیگر این گفتمان سازی بود که مبداء آن سخنرانی اول فروردین 87 در مشهد بود که جهت گیری نظام در دهه آینده را روشن و مشخص می کرد که در سخنرانی های دیگر ایشان در سال 87 نیز مورد توجه ایشان قرار گرفت. ایشان در ابتدای سال 88 نیز به صورت مبسوط تر به این مسئله پرداختند و در دیدار با دانشجویان دانشگاههای کردستان نیز زوایای دیگری از این گفتمان را طرح کردند که در جهت دادن به مطالبات و تقاضاهای اجتماعی نقش آفرین و موثر بود.

2) مشارکت 40 میلیونى:

نصاب شکنی حضور 40 میلیونی و رکورد شکنی مشارکت 85 درصدی در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مایه اقتدار نظام و تثبیت مردم سالاری دینی به عنوان یک الگو موفق و کارآمد به شمار می آید، مولفه دیگری است که تدبیر رهبر انقلاب در رقم خوردن این حماسه نقش مهمی داشته است.

محورهای اصلی که در شکل گیری مشارکت 40 میلیونی نقش مهمی ایفا کردند:

تاکید مستمر رهبر انقلاب بر مشارکت گسترده مردم به عنوان مسئله اول انتخابات(.تقریباً در همه سخنرانى‏ها).

تاکید بر اهمیت اصل انتخابات در تعیین سرنوشت کشور.

افشای برنامه و خواست دشمن برای کاهش مشارکت مردم.

ترسیم فضای امید و چشم انداز مثبت و رو به جلو برای کشور.

ابراز اعتماد به تشخیص و انتخاب مردم.

تقویت فضای رقابتی و آزاد در انتخابات.

میدان براى همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جورى که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیارى آنها به آنها کمک کرد، ان‏شاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. من به مسئولین انتخابات هم سفارش و تأکید میکنم؛ به طور حتم بایستى انتخابات را جورى برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همه‏ى نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل کامل ان‏شاءاللَّه انجام بگیرد و انجام خواهدگرفت. این را هم در باب انتخابات به شما عزیزان و همه‏ى ملت عزیزمان عرض بکنم؛ درباره‏ى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانه ‏زنى و شایعه و اینها همیشه بوده و خواهد بود. بنده یک رأى دارم، آن را در صندوق مى‏اندازم. به یک نفرى رأى خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کى رأى بدهید، به کى رأى ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهى از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضى سعى میکنند براى این کار معناى نادرستى جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتى بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانه‏اى میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بى‏انصافى است. حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفه‏اى است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نیست. بنده از هر حرکت خوبى، از هر اقدام خوبى، از هر پیشرفتى، از هر خدمتى به مردم، از هر دلجوئى‏اى از محرومین، از هر ایستادگى‏اى در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسى که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزارى میکنم؛ هر دولتى باشد، هر شخصى باشد؛ این وظیفه‏ى من است.

3) دادن هشدار و ایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنى درباره سلامت انتخابات:

رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنرانى اول فروردین مشهد، نسبت به زیر سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند. انتخابات به فضل الهى و به حول و قوه‏ى الهى انتخابات سالمى است. من مى‏بینم بعضى‏ها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‏اند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است - در حدود سى انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‏اى رسماً متعهد شده‏اند و صحت انتخابات را تضمین کرده‏اند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.

و در دیدار با معلمان، کارگران و پرستاران در اردیبهشت ماه نیز مجدداً بر این مسئله تاکید کردند و از جریانى که به این فضاسازى‏هامى پرداخت، گله کردند و زیر سئوال بردن انتخابات را سخنی علیه ملت ایران عنوان کردند.

من انتظارم این است: کسانى که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بى‏انصافى میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتى را که این ملت و مسئولین در طول این سالهاى متمادى متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا ناسپاسی می کنند؟ انتخابات در دوره‏هاى گذشته سالم بوده. در مواردى که شبهاتى پیش مى‏آمد، ما فرستادیم تحقیق کردند، دنبال کردند. در یکى از مجالس گذشته شایعاتى پیدا شد، بعضى‏ها دلائلى آوردند، حرفهائى زدند که انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند که در برخى از شهرهاى مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعى را فرستادیم تحقیق کردند، مطالعه کردند؛ دیدند نه، خدشه در انتخابات نیست. در بین هزارها صندوق ممکن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هائى به وجود بیاید. این، انتخابات را خراب نمیکند. این هم مال بعضى از اوقات بوده است. گاهى یک گروهى، یک جناحى - از این جناحهاى معمولى کشور که شماها این جناح‏بندى‏ها را می‌شناسید - که بر سر کار بودند، نتیجه‏ى انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مکرر این اتفاق افتاده. چطور این انتخابات را کسى ممکن است زیر سؤال ببرد؟

فضاى بعد از انتخابات و زیر سئوال بردن انتخابات از سوى جریان مذکور به خوبى اهمیت تاکیدات و هشدارهاى رهبر انقلاب را نسبت به این مسئله نشان مى‏دهد.

4) مدیریت فضاى ملتهب بعد از مناظره‏ها و نامه آقاى هاشمى رفسنجانى:

بعد از اولین مناظره(احمدى نژاد-موسوى) جریانی که حامی کاندیدای مغلوب مناظره بود، فضایى را شکل داد که مى‏خواست با فشار و لابى و فضا سازی، رقابت انتخاباتى را به سود کاندیداى مورد نظر خود تغییر دهد. اوج این فضاسازى مربوط به نامه آقاى هاشمى رفسنجانى خطاب به رهبر انقلاب است که رسانه‏اى و علنى شد. در پى ناکام ماندن در این کار، در ساعت‏هاى پایانى منتهى به انتخابات، پیامکى به طور گسترده پخش شد که رهبر انقلاب به نامه مذکور پاسخ داده اند که این اقدام نیز با تکذیب دفتر ایشان مواجه شد و بى ثمر ماند.

ب)از 22 خرداد تا 22 بهمن 88

1) تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عمیق:

ر شرایطى که حوادث بعد از انتخابات کمتر قابل پیش بینى بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگى‏هاى تحلیلى و عملى براى برخورد با آن وجود نداشت، تحلیل حوادث بعد از انتخابات و تبیین فتنه عمیق، نقش مهمى در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت.

شرایط فتنه به اختصار شرایطى است که حق بودن طرف حق و باطل بودن طرف باطل بنابه دلایلى از شفافیت افتاده و تشخیص را دشوار کرده باشد.

حوادث بعد از انتخابات از چند جهت حالت فتنه داشت:

1. آفت سنجیدن حق با اشخاص:

سابقه و مواضع پیشین جریان فتنه و جایگاه کنونى برخى از آنها در حاکمیت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زیر سایه سابقه و جایگاه آنها در ابهام فرو رفته بود.

برای بخش قابل توجهی از افکار عمومی خصوصا رای دهندگان به مهندس موسوی باورپذیر نبود که این افراد(جریان فتنه) به صورت نظام اسلامی چنگ بزنند و در مقام معارضه با آن قرار گیرند.

2-1) آفت عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام

- برخى حواشى دشمن ساخته و اتهامات ناجوانمردانه به دولت نهم، شایعات و القائات چندماهه قبلی طیف اصلاح طلب و مخالف دولت نهم در زمینه احتمال تقلب در انتخابات، بدگوئی ها، تخریب و انحرافی خواندن نزدیکان رئیس جمهور وقت از سوی سه دسته مخالفین دولت نهم(به تعبیر مقام معظم رهبری شامل الف-افراد کم اطلاع، ب-افرادی که نسبت به مسئولین دولت کینه یا غرضی دارند و ج-افرادی که از ابتدا با گفتمان امام وانقلاب مشکل داشتند) و نیز برخى گفتارها و افشاگری های دکتر احمدى‏ نژاد در مناظره‏ های انتخاباتی که با مظلوم ‏نمایى رقبا همراه شد، موجب شد حق در سایه این مسایل، با ابهام و تردید روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را برای دفاع از واقعیتها(سلامت انتخابات) در عمل دودل و با تردید مواجه نماید. خصوصا کسانی از اردوگاه اصولگرایان که در قالب یکی از سه گروه فوق الذکر به مخالفان سرسخت احمدی نژاد در انتخابات تبدیل شده بودند و حاضر شدند با مخالفان سنتی و قدیمی خود علیه او ائتلاف نمایند.

این افراد به دلیل آن که حمایت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت های زده شده به نظام را به نوعی تایید طرف پیروز انتخابات و ریختن آب به آسیاب مخالف خود تلقی می کرند، علی رغم دانستن واقعیت ها در بهترین حالت سکوت و برخی به تردید ها دامن زدند.

3-1) آفت جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلى نسبت به مسایل فرعى

حوادثى مانند حادثه کوى دانشگاه، کهریزک و برخوردهاى ناگزیر نیروهاى انتظامى نیز به فتنه ‏گون‏تر شدن مسایل کمک ‏کرد و بسترهای روانی و تبلیغاتی فراوانی بوجود آورد که در سایه آنها مسایل اصلی که حضور 40 میلیونی مردم و نیز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشیه قرار گرفت. این حوادث اگرچه در جای خود مهم و قابل بررسی و پیگیری است اما جریان شکست خورده در انتخابات که ادعایش در تقلب در انتخابات، پس از ناتوانی در ارائه مستندات مانند یخی در حال آب شدن بود، مسایل این چنینی را بهترین فرصت برای فرار از پاسخگویی به ادعای خود در مورد سلامت انتخابات دید و اساس فضای تبلیغاتی و جنگ روانی خود را در داخل و خارج بر آن استوار کرد و نظام را در معرض تهمت های بیشتر مانند ای مانند تجاوز جنسی قرار داد و تلاش کرد حاشیه را بر متن غالب نماید که متاسفانه باید گفت ضعف بصیرت خواص موجب شد جریان مذکور در این کار تا حد زیادی موفق شود و فتنه را طولانی تر نماید.

4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن

شدت و حدت مسایل بعد از انتخابات و شکل گرفتن منازعات به صورت سنگین در داخل از یک سو و وجود تفکر غلط در جریان فتنه برای استفاده از ظرفیت های دشمن خصوصا ظرفیت های انبوه رسانه ای به نفع خود از دیگر سو موجب غفلت از دشمن و اهدافش شد. این مسئله موقعیت استثنایی در اختیار جریان ضدانقلاب خارج و داخل قرار داد تا با فضاسازى‏هاى گسترده و رسانه‏اى سنگین و دروغگویی، تهمت زنی و ایجاد جنگ روانی شرایط بوجود آمده را مبهم تر و غبار آلودگی واقعیت ها را بیشتر کند.

در این بین عدم تبری جریان فتنه از دشمن و رسانه های ماهواره ای آنها مانند بی بی سی فارسی موقعیت مهمی در اختیار آنها قرار داده بود تا در بخش هایی از جامعه و مردم دارای اعتبار و اعتماد باشند.

2) طرح بصیرت به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگرى و شفاف‏سازى در برابر فتنه:

طرح برجسته و گفتمانی بصیرت به عنوان ضرورت اصلی در مقابله هوشمندانه با فتنه و به متن آوردن راهبرد شفاف‏سازى و روشنگرى در کنار سایر اقدامات لازم از یک سو و محور شدن خود رهبر انقلاب در انجام روشنگرى و بصیرت افزایى مردم و نخبگان از سوى دیگر، کلید حل مسایل بعد از انتخابات است.

ایشان در بیش از 30 سخنرانى بعد از انتخابات، باشفاف‏سازى گام به گام و مرحله به مرحله که با صبر و حوصله نسبت به گستاخى‏هاى پی در پی فتنه گران و پافشارى بر راهبرد روشنگرى در برابر برخى مطالبات به حق اما پیچیده کننده فتنه مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، به تدریج فضا را شفاف و زمینه‏هاى بروز و ظهور فتنه‏گران را کاهش دادند و لذا ریزش‏ها در این جریان و انسجام در جریان حزب اللهى بیشتر و بیشتر شد که راهپیمایى 9 دى و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.

این سیاست‏ها و اقدامات را می توان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:

1-2) بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88

در این فاصله زمانی، حفظ جریان غیر پیروز در چارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنها، محوری ترین رهیافت رهبر معظم انقلاب در این مقطع و محدوده زمانی است.

پذیرفتن آقاى مهندس موسوى در روز 24 خرداد على رغم صدور بیانیه وى که انتخابات را شعبده بازى مى‏دانست و اعلام کرده بود که اسیر و تسلیم نتایج آن نخواهد شد و آگاه کردن وى از عواقب و پیامدهاى چنین مواضعى از اولین اقدامات ایشان در این چارچوب است. لزوم پیگیری اعتراضات و شکایات از طریق مرجع قانونی شورای نگهبان و اعلام اطمینان به مهندس موسوی مبنی بر رسیدگی با دقت به شکایت از جمله تاکیدات رهبری انقلاب در این دیدار است. همچنین رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها، خطاب به آقای موسوی گفتند که جنس شما با اینگونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید.

دیدار با اعضاى ستاد کاندیداهاى انتخابات و گفتگوى شفاف و رودرو با آنها، ابتکار دیگر رهبر معظم انقلاب در این راستاست. در این ملاقات ایشان ضمن شنیدن نقطه نظرات آنها به اطمینان دادند که اگر بررسی اشکالات جتی مستلزم شمارش مجدد برخی صندوقها بود، این کار نیز حتماً با حضور نمایندگان ستادها انجام شود تا برای همه اطمینان بوجود آید. و بالاتر از آن گفتند که وجود آنکه مسئولان برگزاری انتخابات در دوره های متعدد گذشته از سلایق مختلف بوده اند و من به آنها اعتماد کرده ام ولی این اعتماد نباید مانع از بررسی شبهه ها و اشکالات و روشن شدن حقایق شود. خطبه‏هاى نماز جمعه 29 خرداد. یکی از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات، خطبه های تعیین کننده نماز جمعه 29 خرداد بود که بعد از آن که یک مرحله مهم از ریزش‏ها در جریان فتنه خصوصاً بدنه مردد در این مقطع صورت گرفت

2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا

مهمترین رویکرد این مقطع را می توان اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته دانست. مهمترین مواضع و اقدامات در این مقطع عبارتند از:

استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی برای متقاعد کردن جریان مردد و معترض به نتایج انتخابات با تمدید مهلت رسیدگى به شکایات و اضافه شدن برخى اشخاص علاوه بر شورای نگهبان در بازشمارى آراء(افتخار جهرمی و ابوترابى، ولایتى، حداد عادل).

- تفکیک مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.

- گفتگو با نخبگان به طور مستقیم براى اصلاح ذهنیت‏ها.

-افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعد از انتخابات. - محکومیت حوادثى مانند کهریزک و کوى دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان. - آگاهى بخشى به مردم و نخبگان بطورى که جاى متن و حاشیه جابجا نگردد. - هشدار دائمى به نخبگان و خواص براى ایفاى نقش روشنگرى و شفاف‏سازى و پرهیز از سخن دوپهلو. - تاکید بر جذب حداکثرى و دفع حداقلى به عنوان سیاست محورى نظام در عین برخورد قاطع با کسانى که در معارضه عملى با نظام قرار گیرند.

- بازخوانى تجربه ده ساله اول انقلاب و مشى امام (ره) در برابر جریانات و حوادث فتنه گون آن.

- برجسته کردن مسئله برائت از ضد انقلاب داخل و خارج در فضاى افکار عمومى و مردم و در انفعال قرار دادن جریان فتنه.

تبیین آرایش و قطب‏ بندى واقعی شکل گرفته به صورت جریان انقلابى و جریان ضد انقلاب، بجاى معترض و غیرمعترض یا شکست خورده و پیروز که با آشکار شدن برخى مواضع ضد انقلابى در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حوادث عاشورا و ... صورت گرفت.

مراقبت و هشدار نسبت به حرکت‏هاى ظاهرا حقی که که به فتنه گون‏تر شدن فضا مى‏انجامید.

3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن

این مقطع را می توان مقطع باز نمایش اقتدار مردمی نظام و انزوای جریان فتنه نام نهاد که از جبهه انقلاب بعداز 8 ماه رفع مظلومیت شد و حباب توهم جریان فتنه فرو نشست.

3) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون:

از محورى‏ترین تدابیر رهبر انقلاب که در شرایط فتنه حکم تعیین زمین و قاعده بازى را داشت، تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنرانى نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنهااز مسیر قانون و راههاى قانونى و مراجعه به نهادهاى قانونى بود. خصوصاً در شرایطى که جریان فتنه گر و برخى خودى‏هاى غافل تأکید بر حکمیت و مذاکره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههایى داشتند که مدیریت کار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص کرده و بر پیچیدگى فتنه مى‏افزود

4) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضاى بعد از انتخابات و افشاى محورهاى اصلى آن:

پیش از این بارها رهبر انقلاب نسبت به تهدید نرم در شرایط گوناگون هشدار داده و آنرا تحلیل کرده بودند. از تهاجم فرهنگى در دهه هفتاد تا طرح بازسارى شده فروپاشى شوروى سابق در دوره اصلاحات. اما شرایط بعد از انتخابات، فضاى عینى‏ترى را براى درک و عمق پیدا کردن جامعه و خواص نسبت به جنگ نرم بوجود آورد که رهبر انقلاب با تمرکز بر آن و افشاى زوایا و ابعاد آن در شرایط جدید، در چند دیدار مهم مانند دیدار با شعراء، دانشجویان و اساتید دانشگاه در ماه رمضان و دیدار با خبرگان رهبرى و نیز دیدار با بسیج، فضاى فعالى را در نیروهاى انقلاب خصوصاًبدنه اجتماعى و نخبگانى در مواجهه با حوادث بعد از انتخابات بوجود آوردند و بستر مناسبى نیز براى مواجهه فعال و مهیاتر جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آینده ایجاد کردند.

5) ناکام گذاشتن استراتژى فشار از پایین و چانه زنى در بالا:

محسوب مى‏شد. ایستادگى رهبرى و قاطعیت ایشان على رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.

در روزهاى ابتدایى بعد از انتخابات یکى از محورهاى اصلى جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنى از بالا بود که طى روزهاى دیگر نیزبه صورت محدودتر ادامه پیدا کرد ولى خطبه‏هاى نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد. در حوادث روزهاى بعد از خطبه‏هاى نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همین خواسته محور اصلى بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایى 9 دى، برخى چانه زنى‏ها از سوى جریان فتنه به شکل‏هاى گوناگون مکتوب و شفاهى به منظور تنازل نظام و رهبرى از مواضع اصولى صورت پذیرفت اما همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبرى، ناکام ماند. نهایتاً روز 22 بهمن یک نقطه پایان در استراتژى فشار از پایین و چانه زنى از بالا در جریان فتنه بود.

ج) نتایج مدیریت مقام معظم رهبرى در حوادث بعد از انتخابات

1) اقتدار مردمى و معنوى انقلاب و رهبرى:

حادثه عظیم 9 دى و راهپیمایى 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبرى و جنگ روانى سنگین تبلیغاتى و رسانه‏اى همراه با دروغ و تهمت، توانست سیماى مقتدر نظام اسلامى و پایگاه عظیم مردمى و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبرى را به نمایش بگذارد.

2) انزواى سیاسى و مردمى جریان فتنه

حوادثى مانند هتک حرمت عاشورا و راهپیمایى عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9دى و خصوصاً راهپیمایى بى سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گرى، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدى آن در حوزه سیاسى و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعى و مردمى منزوى و آنها را که مى‏خواستند با ابزار ظرفیت‏هاى اجتماعى مانند تجمع و راهپیمایى، نظام و انقلاب و رهبرى را در بین مردم بى اعتبار کنند، در بین ملت ایران بى اعتبار شوند.

3) انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوى دیگر:

ایجاد شکاف بین بخش‏ها و طبقات گوناگون مردم و قرار دادن مردم رودروى یکدیگر و نظام و رهبرى، از محورى‏ترین اهداف استکبار بود، اما راهپیمایى 9دى و 22 بهمن که با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نیز کاملاً یکدست و منسجم بود، نمایش روشنى از انسجام درونى کشور بود.

4) شکست سنگین ضد انقلاب استکبارى و دنباله‏هاى داخلى آنها و بالا رفتن ضریب امنیتى کشور:

در حوادث بعد از انتخابات، یکبار دیگر استکبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشکار داخلى با تمام قوا و توان به میدان آمدند و هر آن چه در اختیار داشتند براى مقابله با جمهورى اسلامى از نظر سیاسى، روانى و تبلیغاتى و کمک‏هاى مالى و اقتصادى و نرم‏افزارى بسیج کردند اما شکست سنگینى را تجربه کردند که برایشان قابل تصور نبود. پیروزى نظام در این رویارویى مانند همه پیروزى‏هاى گذشته، ضریب امنیت و آسیب ناپذیرى جمهورى اسلامى و تجارب مسئولین و خودآگاهى مردم را بالاتر برد.

5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقه‏اى و بین‏المللى جمهورى اسلامى:

از جمله موارد آسیب دیده در جریان حوادث بعد از انتخابات، موقعیت منطقه‏اى و بین‏المللى جمهورى اسلامى بود که در راهپیمایى 9 دى و خصوصاً راهپیمایى بى نظیر 22 بهمن تا حد زیادى ترمیم شد.