محسن رفیق‌دوست در واکنش به برخی نقل قول‌های منتسب به امام(ره) گفت: من نیازی به توجه به این نقل قول‌ها نمی‌بینم. بیان برخی از این نقل قول ها با هدف شل کردن خط قرمزها و دور شدن از واقعیت صورت می‌گیرد. هدف عده‌ای از طرح داستان فاو

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ ارائه تاریخ شفاهی مقاطع حساس انقلاب اسلامی بخصوص برهه دفاع مقدس از جمله مطالباتی است که همواره مورد تاکید رهبرمعظم انقلاب بوده است. از منابع تاریخ دفاع مقدس، می‌توان به خاطرات فرماندهان و فعالین حاضر در آن دوران اشاره کرد. «محسن رفیق‌دوست» در زمره کسانی است که می‌توان برای اطلاع یافتن از برخی رخدادهای دوران جنگ تحمیلی به سراغش رفت.
پس از پیروزی انقلاب و تاسیس سپاه پاسداران، وزارت‌خانه‌ سپاه تشکیل و محسن رفیق دوست به عنوان وزیر این وزارتخانه انتخاب شد. وی در واقع اولین و آخرین وزیر سپاه محسوب می‌شود.
برای مصاحبه با وزیر سپاه در دوران جنگ به طبقه پنجم ساختمان بنیاد نور رفتیم. از رفیق‌دوست پرسیدیم که چقدر شرایط امروز مقابله جمهوری اسلامی با جبهه استکبار شبیه دوران جنگ است؟ که وی پاسخ داد: «هیچ تفاوتی نکرده است. یعنی نه کشور ما و نه اکثریت ملت ما و رهبری ما با آن ملت و رهبری زمان جنگ تفاوت نکرده اند یعنی ما همان ماهیت انقلابی را داریم که با پیروزی انقلاب داشتیم. لذا دشمنی دنیا با ما همان دشمنی است که اول انقلاب با ما داشته است».
رفیق‌دوست در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا توافق احتمالی هسته ای را همان قطعنامه ۵۹۸ می‌دانید یا خیر گفت: «خیلی بهتر از قطعنامه است. یعنی پیروزمندانه تر از آن است. ما در قطعنامه ۵۹۸ برنده بودیم یعنی خواسته های ما را در آن قطعنامه آوردند اما در توافق هسته‌ای در پی اصرار سال‌های سال که شما حق غنی سازی ندارید، حق ما را به رسمیت شناختند».
وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس در پاسخ به این سوال که شما به عنوان کسی که از ابتدا در کوران جنگ بودید فکر می‌کردید روزی جنگ تمام شود و امام قطعنامه را بپذیرند؟ تصریح کرد: «من نمی‌توانم بگویم چرا امام تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفت، اما می‌توانم بگویم که تصمیم ایشان متعاقب نامه ای که اعلام می‌کرد، برای ادامه جنگ یک سری امکانات لازم است و ما قادر به تامین آن نیستیم، عاقلانه‌ترین تصمیم است».
رفیق دوست در واکنش به به نقل قول‌هایی منتسب به امام(ره) مبنی بر اینکه ایشان ۲ ماه پس از پذیرش قطعنامه فرمود جام زهر برای من شیرین شد گفت: «هزارتا از این نقل قول‌ها وجود دارد. به نظر من این نقل ها خلط مبحث و دور شدن از یک واقعیت است. من احتیاجی به توجه به این‌ها نمی‌بینم. بیان برخی از نقل قول های منتسب به امام برای شل کردن خط قرمزهاست. امام زمانی آتش بس را پذیرفت که در باطن خود امروز ما را می‌دید و جنگ جنگ تا رفع فتنه را تحقق یافته می‌انگاشت».
وی از پاسخ به سوالی درخصوص علل سقوط فاو خودداری و تاکید کرد: «دیگران این موضوع را نقل کنند بهتر است. برای اینکه من یک مسائلی را می‌بینم که مطرح کردن آن حرف ها را به صلاح امروز نظام نمی‌دانم. لذا اصلا وارد این موضوع نمی‌شوم».
در پایان مصاحبه از رفیق‌دوست درخصوص سیاست و اظهارات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پرسیدیم که گفت: «آقای هاشمی فردی است سیاستمدار، بشدت مورد تائید امام(ره) و امروز هم باید مطیع رهبر معظم انقلاب باشد ولاغیر. اگر جایی ایشان نظرش با آقا تفاوت دارد باید ایشان سکوت کند نه آقا. امروز تکلیف این است که همه حتی آقای هاشمی مطیع فرمایشات رهبر معظم انقلاب باشند. اگر هستند روی سر بنده جای دارند».
مشروح مصاحبه با محسن رفیق‌دوست وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس به شرح زیر است:
شما به عنوان فردی که از ابتدا تا انتها در بحبوحه جنگ حضور داشتید برای ما بفرمایید امام خمینی(ره) چقدر به تقویت توانمندی‌های نظامی بخصوص افزایش توان موشکی تاکید داشتند؟
با پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی علیه اردوگاه های شرق و غرب برآمد و ما تقریبا در محاصره نظامی آنها قرار گرفتیم. یعنی هم شرق و هم غرب صدام را کاملا تجهیز کردند چراکه می‌خواستند از دست این انقلاب که موجودیت هردوی آنها را تهدید می‌کرد راحت شوند. وقتی جنگ شروع شد ما کاملا این محاصره نظامی را حس کردیم و این داستان معروف است که آن زمان ارتش از یوگوسلاوی یک مقداری سیم خاردار خرید اما این سیم خاردارها بیش از یک سال و نیم در خاک آذربایجان که آن زمان جزو شوروی بود توقیف شد. بعد از آن اتفاق یک روز سفیر شوروی به وزارت خارجه می‌رود و به قائم مقام وزارت خارجه می‌گوید: «ما با کمال افتخار تسلیحات شما را آزاد کردیم» اما بعد دیدیم آن تسلیحاتی که می‌گوید همان سیم خاردار است.
در آن زمان بلوک غرب که کاملا با ما بد بودند و بلوک شرق هم که با ما رابطه داشتند یا اعلام می‌کردند که ما باید از شوروی اجازه بگیریم و آنها اجازه نمی‌دهند یا به صراحت می‌گفتند که ما به عراق فروختیم. البته ما شروع کردیم و با کمک سوری ها و لیبیایی ها تا آنجایی که میتوانستیم روزمره جنگ را تامین میکردیم اما از همان اول من به عنوان کسی که در سپاه مسئول لجستیک بودم چه قبل از وزارت و چه بعد از وزارت، احساسی داشتم که این انقلاب با این وضعیتی که دارد هیچ وقت از نظر نظامی مورد مهر و محبت قدرت های بزرگ قرار نمی‌گیرد و ما برای دفاع از خود باید بر روی پای خودمان بایستیم بنابراین قبل از تشکیل وزارت سپاه بحث صنایع دفاعی درسپاه را پایه ریزی کردیم و بعد از تشکیل وزارت سپاه بسیار قوی وارد شدیم و من در آن زمان بچه های تحصیلکرده ای که به صنایع دفاعی ما کمک می‌کردند را جمع کردم و گفتم که برای بحث دفاع اقدام کنید و هرچیزی که لازم است یعنی از فشنگ تا موشک را بسازید.
یک چیزی که از جبهه ها فشار می‌آوردند تا خریداری کنیم و ما هم می‌رفتیم بخریم و سرمان را کلاه می‌گذاشتند و بهمان نمی‌دانند یک موشک معمولی «تاو» بود. ما از زمان شاه مقداری موشک تاو داشتیم که داشت تمام می‌شد. بچه ها ان موقع می‌گفتند «یک تاو یک تانک» زیرا هیچ موشک‌های ضد تانک به آن خوبی نیست و هنوز هم بهترین موشک برای جنگ در مقابل تانک، تاو است. ما همان زمان یک عده ای از تحصیلکرده ها را جمع کردیم و برای اینکه تشجیع بشوند برای دیدار با حضرت امام(ره) وقت گرفتم و آنها را خدمت امام(ره) بردم. در آن دیدار خدمت امام(ره) عرض کردم که آقا من معتقدم اگر مغزهای آلوده به الکل که معلوم نیست پدر و مادرشان چه کسانی هستند می‌توانند درخصوص پیشرفت های نظامی کارهای بزرگ انجام دهند، این بچه های نماز شب خوان ما توانمندی بهتری دارند؛ اینها به من قول دادند که در یک زمان کوتاهی موشک تاو بسازند. امام فرمودند: «آن حرف اولی که گفتی برای من مطبوع تر است و اگر بخواهید می‌توانید». این جمله از امام خیلی مشهور شد.
این موضوع گذشت تا من تعداد زیادی نیروی تحصیلکرده به وزارت سپاه آمد و برای هر مقوله ای از دفاع یک گروه تشکیل دادم؛ گروه تسلیحات، مهمات، اپتیک، مخابرات، موشک، زیردریایی، پهپاد، هواپیما، هلی کوپتر و ...، که تقریبا ۱۸ گروه تشکیل شد. بعد در دیدارهایی که با امام داشتم در یک جلسه ای ایشان فرمودند: «شما چاره ای جز این ندارید که برای دفاع از انقلاب به همین جوانان اتکا کنید و دنیا به شما چیزی نخواهد داد». ما در زمان جنگ فقط در مقاطع ضروری و حساس خدمت امام می‌رسیدیم. یادم هست که من خارج از بودجه از امام برای ساخت مهمات جنگ پول گرفتم نه از خودش بلکه از اختیارات ولایت. در یکی از دیدارها گزارشی به ایشان دادم که نقل آن به درد این روزها می‌خورد؛ من یکی یکی گروه های تسلیحات را به امام معرفی کردم و سپس به ایشان گفتم ما یک گروهی درست کردیم به نام «ش م ر» یا «ش م ه». امام سوال کردن این تسلیحات چیست؟ من عرض کردم اولی «شمیایی میکروبی رادیو اکتیو» و یا «شیمیایی میکروبی هسته ای». سپس امام فرمودند: «یعنی بمب اتم؟»، من گفتم بله. امام فرمودند: «نه خیر!، نسازید و دنبالش هم نروید. زیرا مملکت انرژی اتمی برای مقاصد صلح آمیز دارد و لازم نیست شما در این دایره وارد شوید». بعد فرمودند: «میکروبی و شیمیایی هم نسازید، اما سلاح های دیگر را تا سرحد توان برای دفاع ازکشور بسازید. سلاح‌های هسته‌ای نسل را تهدید می‌کند و فقط مختص زمان جنگ نیست و آثار و تبعات در نسل های بعدی نیز اثرگذار است». سپس من عرض کردم، دشمن سلاح اتمی ندارد ولی سلاح شیمیایی و میکروبی علیه ما استفاده کرده است. امام(ره) فرمودند: «بروید پدافند این تسلیحات را تولید کنید».
اما مطلبی که امام(ره) خاصه در مورد تقویت توانمندی موشکی گفته باشند من الان به خاطر ندارم اما ما در خصوص تسلیحات دفاعی کشور بارها خدمت ایشان رفتیم و امام(ره) بسیار تاکید می‌کردند: «هرکسی آمد و گفت من می‌خواهم کمک کنم دست رد به سینه اش نزنید و سعی کنید که از جوان ها بیشتر استفاده کنید و به معنای واقعی خودکفا باشید». تقریبا می‌شود گفت هسته خودکفایی دفاعی امروز کشور در زمان جنگ تشکیل شد و شما امروز در دعواهای تحریم می‌بینید که هیچ وقت صحبت از مسائل دفاعی نیست و کسی در زمینه مباحث دفاعی از تحریم‌ها گلایه نمی‌کند. صنایع و بخش کشاورزی ما از تحریم اذیت میشوند اما حوزه دفاعی کشور اصلا توجهی به تجریم ندار زیرا امروز ما درحد اعلای بزرگترین قدرت های نظامی هستیم.
ما دوسال قبل شهید حسن تهرانی مقدم را از دست دادیم و تابلویی که الان در اتاق من می‌بینید را ایشان به دفتر ما آورد و هدیه داد. شهید تهرانی مقدم قبل از شهادتش موشک ۳ هزار کیلیومتری را آزامایش کرده بود اما همین شهید با کمک همکاران خود در زمان جنگ موشک‌های هفتاد تا ۱۰۰ کیلیومتری را هم امتحان کرده بود. صنایع موشکی ما در زمان جنگ پاگرفت و پس از جنگ تمام صنایع نظامی ما به سرعت تا مرز برابری، خوداتکایی و برتری در منطقه پیش رفت.
یکی از حامیان خارجی ایران در زمان جنگ سوریه بود. حال تا چه اندازه حمایت هایی که امروز ایران از سوریه می کند را می‌توان با کمک های سوریه در زمان جنگ تحمیلی به ایران مشابه‌سازی کرد؟
در دورانی که خدا و ملت را داشتیم کمک های هم سوریه و هم لیبی برای ما ارزشمند بود یعنی سوری ها نمیتوانستند به ما موشک بدهند اما همان تیمی که الان متخصص موشکی ما هستند اول در سوریه دوره دیدند. یعنی در بزنگاه ها ما از سوریه مهمات گرفتیم یا در خرید مهمات من میرفتم دمشق و به اتفاق افسران سوری به کشورهایی مثل بلغارستان و مجارستان و لهستان سفر میکردیم و مهمات میخریدیم چراکه در آن زمان کشورها بطور مستقیم به ما اسلحه نمی‌فروختند.
اما کمک هایی که ما امروز به سوریه میکنیم به مراتب شاید با ارزش تر از کمک ان روز آنها باشد ولی کمک انها هم در آن زمان از دو منظر با ارزش بود. یکی اینکه عراق که به ما حمله کرده بود یک کشور عربی بود و اولین کشوری که از کشورهای عربی این جنگ ظالمانه علیه ایران را محکوم کرد مرحوم حافظ اسد بود و آن اجماع عربی علیه ما را شکست. البته برخی دیگر ازکشورهای عربی مانند لیبی و لبنان و عمان بعد از سوریه جنگ عراق علیه ایران را محکوم کردند و نگذاشتند این جنگ عربی و ایرانی باشد.
چه مقدار از حمایت های امروز ما از سوریه به جبران حمایت های سوریه از ایران در جنگ ارتباط دارد؟
به نظر من هیچ ارتباطی ندارد. علت دفاع امروز ما از سوریه یک دفاع مقدس تر و مهم تری است. یعنی یک غده سرطانی در منطقه به نام اسرائیل است و در طول زمان ها آن کشورهایی که باید در مقابل اسرائیل مقاومت میکردند را یکی یکی از صحنه خارج کردند و تنها کشوری که رسما در جبهه مقاومت ایستاده سوریه است. از آنجایی که ایران از طریق سوریه به حزب الله و حماس و گروه های مقاومت کمک می‌کرد، بنابراین تنها راه چاره برای بقای اسرائیل این بود که سوریه از محور مقاومت خارج شود. ما ملتی هستیم که سال ۴۴ و ۴۵ رفقای من بخاطر اعلامیه ای که امام علیه اسرائیل داده بود زندانی شدند و خود من هم فراری بودم؛ یعنی از آن زمان دشمنی با اسرائیل داشتیم و بحث عدم مشروعیت اسرائیل قدیمی بود و الان دشمن اصلی اسرائیل ما هستیم. ما چون نمیخواستیم محور مقاومت بشکند تکلیف داشتیم که در این میدان وارد شویم زیرا آمریکایی ها میخاوستند سوریه را از محور مقاومت خارج کنند و ما میخواستیم سوریه در محور مقاومت بماند و ما موفق شدیم در این جبهه بر دشمن پیروز بشویم.
چقدر دلیل حمایت های ما از سوریه مربوط به تامین امنیت ملی خودمان است؟
بطور کلی در منطقه هر اتفاقی بیفتد ما اثرپذیر هستیم. اگر امروز ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای مطرح است برای این است که اجازه ندادیم آن ایده و عقیده ای که از انقلاب اسلامی حمایت می‌کند ضربه بخورد چراکه اگر آنها شکست بخورند ما ضعیف‌تر می‌شویم. درواقع پیروزی حزب الله لبنان، حماس، گروه های مقاومت، یمن و همچنین سوریه و عراق به معنای پیروزی ایران است.
چقدر شرایط امروز ما در مقابله جبهه استکبار شبیه دوران جنگ است؟
هیچ تفاوتی نکرده است. یعنی نه کشور ما و نه اکثریت ملت ما و رهبری ما با آن ملت و رهبری زمان جنگ تفاوت نکرده اند یعنی ما همان ماهیت انقلابی را داریم که با پیروزی انقلاب داشتیم. لذا دشمنی دنیا با ما همان دشمنی است که اول انقلاب با ما داشته است. امروز هم ما با همان روحیه باید با دنیا مقابله کنیم. زمانی که من وزیر بودم آقای جواد لاریجانی قائم مقام وزیرخارجه بود. ایشان آمد دفتر من و گفت الان سفیر سوئیس به ملاقات من آمده بود و من پرسیدم چرا انقدر این آمریکایی ها با ما دشمن هستند؟ سفیر سوئیس هم گفت این حق طبیعی آمریکاست با شما دشمن باشد، شما هیمنه و سیطره آمریکا را در دنیا از بین بردید. آنها تا شما را از این جایگاه پایین نیاورند ول کن شما نیستند. بنابراین نه شرایط آن موقع عوض شده است و نه رهبری و ملت ما تغییر کرده است. حالا ممکن است نسل سوم و چهارم ما مثل نسل اول انقلاب آنقدر دشمنی با آمریکا را لمس نکند ولی به محض اینکه رهبری به میدان می آید می‌بینیم نسل سومی ها از نسل اولی ها در دفاع از انقلاب بیشتر به میدان می آیند.
امروز مناقشه هسته ای که تقریبا ۱۰ سال درگیر آن بودیم ممکن است با توافق احتمالی هسته ای یا کم شود و یا اصلا تمام شود. حال برخی اتمام این مناقشه را با پایان جنگ تحمیلی شبیه سازی کردند. آیا می‌توانیم اینطور تحلیل کنیم که باید یک جام زهر دیگری نوشید؟
خیر. زیرا اولا در مورد پایان جنگ هنوز یک عده خیال میکنند نباید جنگ تمام میشد. درصورتی که جنگ باید تمام میشد. زمانی هم تمام شود ما همه خاک خود را از دشمن گرفته بودیم و از نظر نظامی هم در قدرتمندترین زمان بودیم ولی همه خواسته های ما تحقق پیدا نکرده بودیم یعنی متجاوز شناخته نشده بود غرامت جنگی را نگرفته بودیم و ... اما امروز درست برعکس است. دنیایی که با ما به اصطلاح خودش سر سلاح هسته ای جنگ لفظی راه انداخته بود اصرار داشت که در ایران اصلا غنی سازی نباید بشود. اما امروز ۶ قدرت بزرگ دنیا پذیرفته اند در حدی که ما سلاح اتمی نسازیم برنامه هسته ای داشته باشیم. این پیروزی کمی نیست. اصلا این یک پیروزی بسیار بزرگی است که هنوز به خیلی از کشورها اصلا اجازه کوچکترین مقوله غنی سازی را نمیدهند اما پذیرفتند ما در حد ۵ درصد داشته باشیم. ما برنده شدیم. ما در واقع به مرگ گرفته بودیم که به تب راضی شوند که آنها راضی شدند.
می‌توانیم بگوییم توافق احتمالی هسته ای همان قطعنامه ۵۹۸ است؟
خیلی بهتر از قطعنامه است. یعنی پیروزمندانه تر از آن است. ما در قطعنامه ۵۹۸ برنده بودیم یعنی خواسته های ما را در آن قطعنامه آوردند اما در توافق هسته ای در اصرار سال‌های سال که شما حق غنی سازی ندارید، حق ما را به رسمیت شناختند.
حالا گریزی هم به بحث قطعنامه بزنیم. شما به عنوان کسی که از ابتدادر کوران جنگ بودید فکرش را می‌کردید که جنگ تمام و قطعنامه پذیرفته شود؟
همین پیش بینی میشد. من جزو مخالفین پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر بودم و معتقد بودم که باید جنگ به داخل خاک عراق کشیده شود. برای اینکه بعد از پیروزی خرمشهر اتفاق نظامی ملموس این بود که خرمشهر که یک وجهه بزرگی داشت را آزاد کرده بودیم اما از نظر نظامی ما وضع امکاناتمان خوب نبود و خیلی از نقاط حساس نظامی کشور در دست دشمن بود و معتقدم اگر آن موقع آتش بس را می‌پذیرفتیم و به علت اینکه من معتقد بودم چون نقاط ضعف ما را دشمن شناخته بود شش ماه بعد حمله می‌کرد و تا تهران می آمد. وقتی جنگ تمام شد ما از یازده کشور اسیر و از سی و چند کشور غنیمت داشتیم. لذا با مذاکرات مختلف و آخر با موافقت امام جنگ به خاک عراق کشیده شد اما زمانی که آتش بس را پذیرفتیم تمام نقاط حساس را گرفته بودیم و در یک خودکفایی قابل قبول برای دفاع از کشور بودیم و اینکه آیا آن زمان درست بود یا نه خب مسئولین آن موقع تشخیص دادند و امام هم پذیرفت و بعدا هم متوجه شدیم که کار خوبی شد.
چرا امام از عبارت جام زهر برای پذیرش قطعنامه استفاده کردند؟ شما در یک مصاحبه ای گفته بودید که علت بکار بردن این عبارت از سوی امام این بود که برای ایشان پذیرش قطعنامه سخت بود.
امام تا قبل از پذیرش قطعنامه شعار جنگ جنگ تا پیروزی و جنگ تا رفع فتنه را داده بود اما نقل است که هفته بعد از پذیرش قطعنامه در یک جلسه ای گفته بودند که من از اینکه قطعنامه را پذیرفتم راضی هستم. همان زمان هم در این خصوص حرف های زیادی مطرح بود که برخی مسئولین نظام به دیدار امام(ره) می‌روند و ایشان می‌گویند من قطعنامه را با رضایت پذیرفتم.
۱۳ روز قبل از پذیرش قطعنامه و بکار بردن عبارت «جام زهر» توسط امام(ره)، ایشان طی یک نامه‌ای می‌فرمایند: «باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هرشکلی خیانت به اسلام و غفلت از مسائل جنگ خیانت به رسول الله است». حال امروز برخی مدعی‌اند امام(ره) بعد از ۲ ماه از پذیرش قطعنامه فرمود «جام زهر برای من شیرین شد!». حال چگونه می‌توان این نقل منسب به امام(ره) را با سخنان مربوط به جام زهر جمع کرد؟
ببینید. شاید یکی دو ماه قبل از پذیرش قطعنامه، آقای هاشمی من را خواست و گفت: «یکی از دلایل ادامه جنگ خود تو هستی! چون این آقای رضایی{فرمانده وقت سپاه} یک طرح تهیه می‌کند و به تو می‌دهد و تو هم یک چیزی تهیه می‌کنی و نهایت آن این می‌شود که در جنگ صد قدم پیشروی می‌کنید و دوباره صد قدم به عقب می‌نشینید و دولت هم شعار جنگ می‌دهد ولی در جنگ نیست». سپس آقای هاشمی به من گفت تو برو بشین در وزارتخانه ات و به جنگ کاری نداشته باش. آقای هاشمی ستاد جنگ را به دولت واگذار می‌کند. بعد به فرمانده سپاه می‌گویند جنگ چه زمانی تمام می‌شود؟ می‌گوید زمانی که صدام سقوط کند. می‌گویند صدام چطور سقوط می‌کند؟ می‌گوید وقتی که ما بغداد را بگیریم و در صورتی می‌توانیم بغداد را بگیریم که این تجهیزات را {اشاره به نامه فرمانده سپاه برای ادامه جنگ} به ما بدهید. این نقل درواقع گفتگویی بین رئیس ستاد جنگ و فرمانده سپاه است.
آن نامه را آقای رضایی به امام(ره) ننوشته بود، به رئیس ستاد جنگ نوشته بود. آن زمان آنها نامه را پیش امام می‌برند و می‌گویند نمی‌توانیم این نیازها را تامین کنیم. اینکه امام ۱۳ روز قبل از پذیرش قطعنامه آن سخنان را فرمودند ولی ۱۳ روز بعد از آن هم فرمودند آنهایی که شالوده دفاع از جنگ هستند می‌گویند قادر به ادامه جنگ نیستیم. خب امام عاقل‌ترین فرد زمان خودش بود.
یعنی تمام این تحولات و نامه نگاری ها طی این ۱۳ روز به گوش امام رسید؟ سخنان امام در تاریخ ۱۳ تیر ۶۷ (۱۳ روز قبل از پذیرش قطعنامه) سخنان بسیار صریحی است که توقف جنگ را خیانت انگاشته است.
امام یک ماه بعد از انتخاب بنی صدر توسط مردم فهمید این فرد به درد مملکت نمی‌خورد. ولی با عقل سیاسی که داشت رسما به آقایان فرموده بودند که اگر این را به مردم بگوییم، مردم به ما می‌خندند. امام درواقع می‌خواست ریاست جمهوری بنی صدر بخاطر ملت ادامه پیدا کند. امام در دیداری که من با ایشان داشتم فرمودند من بنی صدر را انتخاب نکردم و به او رای ندادم بلکه برای من آن ۱۱ میلیون انسانی مهم است که به بنی صدر رای دادند. اما کار به جایی رسید که مجبور شد برای حفظ انقلاب با پیشنهاد مجلس مبنی بر عزل بنی صدر موافقت کند. امام رهبری بود که می‌خواهد انقلابی را که به پیروزی رسانده است را حفظ کند. من نمی‌توانم بگویم چرا امام تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفت، اما می‌توانم بگویم که تصمیم ایشان متعاقب نامه ای که اعلام می‌کرد، برای ادامه جنگ این امکانات لازم است و ما قادر به تامین آن نیستیم، عاقلانه‌ترین تصمیم است.
ببینید جای تعجب اینجاست که وقتی سخنان امام(ره) در قبل و بعد از پذیرش قطعنامه را کنار نقل منتسب به امام مبنی بر اینکه «جام زهر برای من شیرین شد» می‌گذاریم، دچار یک ابهام می‌شویم. چقدر به این نقل های منتسب به امام(ره) می‌شود اعتماد کرد؟
من احتیاجی به توجه به این نقل قول‌ها نمی‌بینم. امام زمانی آتش بس را پذیرفت که در باطن خود امروز ما را می‌دید و جنگ جنگ تا رفع فتنه را تحقق یافته می‌انگاشت. یعنی اگر امروز ما از نظر نظامی خوداتکا هستیم صد در صد محصول آن ۶ سال جنگ بعد از خرمشهر است. در فتح خرمشهر امکانات ما تانک و توپ و وسایلی بود که از عراق گرفته بودیم و یک صنایع دفاعی داشتیم که به آن می‌گفتیم «قابلمه سازی» چراکه در آن زمان ما چیزی نداشتیم. در آن ۶ سال بعد از فتح خرمشهر و در عملیات کربلای ۵ با آنچه که خودمان در داخل کشور ساخته بودیم آتشی بر سر دشمن ریختیم که فرمانده تیپ ۶۵ عراق که اسیر شده بود می‌گفت هرگز آتش جهنم خدا به سوزندگی آتش شما نبود. امام درواقع دوربین بود و امروز را می‌دید که جمهوری اسلامی به نقطه ای رسیده است که می‌توانیم روی پای خودمان بایستیم. خب امروز ما از نظر نظامی هیچ نگرانی نداریم که آمریکا بخواهد به ما حمله کند. ما نه عراق هستیم و نه افغانستان؛ ما ایرانیم!
یعنی شما معتقدید نباید به نقل قول های منتسب به امام توجه کنیم؟
بله. اصلا نیازی نیست. دنبال چه چیزی می‌گردیم؟ چه کسی را می‌خواهیم محاکمه کنیم؟ چه کسی را می‌خواهیم اعدام بکنیم؟ یک سیر تاریخی گذشت و یک اتفاقاتی افتاد و همه آن هم برای ملت ما خوب بود. اصلا چرا امام فرمود جنگ از الطاف خفیه الهی بود؟ آیا جنگی که حداقل زیر ۲۰۰ هزار نفر شهید داشت چیز خوبی بوده است؟ چرا امام فرمود شهادت مصطفی{فرزند امام} نعمتی برای اسلام بود؟ اینها یک مطالب بزرگتری است که وقتی انسان فکر می‌کند می‌بیند که امام در ۱۰ سال زعامت خودشان مثل آن ۱۷ سال قبلش یعنی از ۴۰ تا ۵۷، قدم به قدم سه هدف را در پیش گرفت؛ «انقلاب اسلامی در ایران، بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و جهانی شدن اسلام». خودش یکی از این اهداف را محقق کرد و امروز هم بیداری اسلامی را جانشین برحقش مدیریت می‌کند.
حاج آقا! سخنان امام(ره) برای تاریخ و برای امروز ما حجت است. اما بیان این نقل قول منتسب به امام که ایشان دو ماه بعد از قطعنامه می‌گویند جام زهر برای من شیرین شد این موضوع را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند که امام متناقض حرف می‌زدند و ظرف بازه های زمانی کوتاهی حرف خودشان را پس می‌گرفتند.
خب هزارتا از این نقل قول‌ها وجود دارد. این نقل قول‌ها به نظر من خلط مبحث و دور شدن از یک واقعیت است و آن واقعیت این است که بعد از امام یک ابر مردی مثل امام پیدا شد و بسیار عالی انقلاب را تا امروز رهبری کرده است. چه احتیاجی داریم بریم این نقل قول ها را ببینیم و صحت و سقم آن را پیدا کنیم. الان مرجع ما نسبت به همه این مطالب رهبر معظم انقلاب هستند و باید ببینیم ایشان چه چیزی می‌گویند. مشکل امروز ما این نیست که ۲۵ سال پیش چیزی که منتشر نشده آیا درست بوده است یا نه. اصلا به چه درد امروزمان می‌خورد؟ من حرفم این است. امروز رهبری می‌فرمایند باید در مقابل آمریکا محکم ایستاد و این خط قرمزتان است و این حرف هایی که زده می‌شود برای شل کردن خط قرمزهاست.
خب خودتان هم به نکته مهمی اشاره کردید؛ این نقل قول های منتسب به امام(ره) برای شل کردن خط قرمز هاست، مانند نقل قول منتسب به امام مبنی بر حذف شعار مرگ بر آمریکا.
اصلا این نقل ها برای ما مهم نیست. هر وقت رهبر معظم انقلاب گفت مرگ بر آمریکا نگویید ما هم نمی‌گوییم. اگر امام هم فرموده بود نگویید ما نمی‌گفتیم. باید ببینیم امروز رهبری چه می‌گویند.
خب عده ای می‌خواهند با نقل قول‌های منتسب به امام(ره) استفاده سیاسی خود را ببرند.
با سیطره و هیمنه‌ای که حضرت آقا دارند، این نقل قول ها هیچ نمود خارجی ندارد. یعنی چیزی اتفاق نمی‌افتد.
منظورم از استفاده های سیاسی این است که به عنوان مثال امروز می‌گویند نقل قول فلانی از امام(ره) مبنی بر حذف شعار مرگ بر آمریکا به داد مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ رسید و نتیجه مثبت مذاکرات مدیون این نقل قول است.
خب امروز همان‌ها دیدند که قاطبه ملت بعد از این حرف محکم‌تر گفتند؛ «مرگ بر آمریکا». بنده در زمان امام یک مصاحبه داشتم - آن زمان ریگان رئیس جمهور آمریکا بود- و گفتم: «ما بر خلاف یک عده ای که می‌گویند ما مسلمان تنوری نیستیم و هرچیزی که امام گفت را بزنیم به تنور، ما مسلمان تنوری هستیم و اگر امروز امام به من بگوید بلند شو برو واشنگتن دست ریگان را ببوس من میرم و می‌بوسم. حتما مصلحت این بوده است که امام گفته این را بکن». امروز هم می‌گویم هر زمانی که رهبری فرمود شعار مرگ بر آمریکا نگویید من هم نمی‌گویم. برخی حرف ها به هیچ دردی نمیخورد و به هیچ جا منتهی نمی‌شود. توده ملت واقعا یکی از خوبی هایش این است که امام آمد نسل ایرانی را با هوش کرد حتی نسلی که اصلا امام را ندیده است. باید بگویم امام درست می‌گفت و رهبری هم درست می‌گوید که باید با آمریکا جنگید.

نزدیک به دو هفته از سالگرد «سقوط فاو» در سال ۶۷ می‌گذرد. شما در مصاحبه ای که ۴ سال پیش داشتید، دلایل سقوط فاو را سیاسی و نه نظامی عنوان کرده بودید. حال بیشتر برای ما از این موضوع بگویید.
بیان این واقع تاریخی به چه درد امروز ما می‌خورد؟
برخی امروز با مرور این واقعه تاریخی فضاسازی‌های مطلوب خود را دنبال می‌کنند.
خیر. من اخیرا ندیدم کسی این موضوع را بیان کند و فضاسازی که شما می‌گویید را جایی مشاهده نکردم. یعنی شما الان آمدید با طرح این سوال یک موضوعی که وارد شدن به آن اصلا به مصلحت امروز کشور نیست را مطرح می‌کنید.
آقای هاشمی رفسنجانی مرداد ماه سال گذشته در جمع برخی آزادگان دفاع مقدس گفت «در دوران پس از سقوط دفاع مقدس آقای خلخالی به جبهه رفتند و اعلام کردند که می‌خواهند یک دادگاه نظامی تشکیل بدهند و برخی فرماندهان را اعدام کنند و رئیس جمهور وقت- رهبر معظم انقلاب- هم با این موضوع موافق بودند». پس از سخنان آقای هاشمی یک موجی از سوی برخی رسانه‌های داخلی و خارجی علیه فرماندهان دفاع مقدس براه افتاد. دلیل اصلی سقوط فاو فقط سیاسی بود؟ اصلا مسائل و ضعف های نظامی دخیل نبود؟
دیگران این موضوع را نقل کنند بهتر است. برای اینکه من آن دورنما را می‌بینم و امروز هم یک مسائلی را می‌بینم که مطرح کردن آن حرف ها را به صلاح امروز نظام نمی‌دانم. لذا اصلا وارد این موضوع نمی‌شوم. حتی خودم یادم است که حرف هایی را در مورد این موضوع زده ام البته بعد از آن نیز گفتم شاید من تحلیلم از آن رویداد درست نبوده و صرفا برداشت من بوده است. من ۶ تا ۷ سال پیش یک سخنرانی داشتم و گفتم من مقداری در آن تحلیلم تردید دارم. من خیلی سال است که در مورد موضوع فاو صحبت نکردم و هرکسی از من تحلیلی نقل کرده به سخنان ۲۵ سال پیش من استناد کرده است نه اینکه من حرف جدیدی در این موضوع گفته باشم.
یعنی شما می‌فرمایید موضوع فاو ناگفته‌ای است که نباید امروز گفته شود؟
بله.
ببینید برخی امروز می‌خواهند با بیان ناگفته هایی از فاو این موضوع را القا کنند که تنها و تنها موضوع سیاسی عامل شکست فاو بوده است.
امروز مقام معظم رهبری به شدت دقت دارند که همان چیزی که امام(ره) راجع به سپاه گفت عملی شود، یعنی سپاه سیاست را بفهمد اما در سیاست دخالت نکند. رهبری هم امروز همین را می‌گوید و مراقب هستند که همین موضوع برقرار باشد.
لذا موضوع فاو یک داستانی بود که امروز کسانی آن را طرح می‌کنند که می‌خواهند ضربه ای بزنند و من در پاسخ ندادنم جلوی آن ضربه را می‌گیرم.
تبعات طرح مجدد موضوع فاو از سوی برخی افراد چیست؟
این افراد می‌خواهند به جایی ضربه بزنند که ما هدف آنها را می‌فهمیم.
سال ۶۶ بعد از حادثه حج، امام در پیامی می‌فرمایند ما ممکن است از اسرائیل و آمریکا و صدام بگذریم اما نمی‌توانیم از آل سعود بگذریم. اما دیدیم پس از فوت امام(ره) جریانی به روی کار آمد و شرایط عوض شد و یک رابطه تنگاتنگ بین ایران و عربستان بوجود آمد و برخی همان زمان گفتند ما و عربستان همانند دوبال یک کبوتر در جهان اسلامیم. به نظر شما دستاوردهای سیاست دوستی عمیق با عربستان چه بود؟
چهار سال تقریبا نوعی قطع رابطه بود بین ایران و عربستان و مردم از فضیلت استفاده از حج واجب محروم بودند که فشار هم میآوردند یعنی خیلی ها نامه مینوشتند که ما داریم از دنیا میرویم و حج گردنمان است و باید راه حج باز شود. اتفاق با درایت کار شد. البته من هیچ نقشی نداشتم. یکی اینکه در مورد سیاست خارجی سکان در نهایت دست رهبری است یعنی نه رئیس جمهوری هیچ وقت میتواند اثر قطعی بگذارد و نه فرد دیگری. آن کسی که در آخر تصمیم می‌گیرد رهبری است. لذا در آن مقطع با عذرخواهی سعودی‌ها و فشار مردم ارتباط دو کشور برقرار شد و یک سیاستی هم دولت ما به خوبی عمل کرد که اگر این سیاست نبود ۹۰ درصد اینهایی که به حج رفتند نمی‌توانستند از فضیلت حج بهره‌مند شوند.
من در آن زمان می گفتم مقام معظم رهبری که طرفدار این هستند که همه کار اقتصادی دست بخش خصوصی باشد چرا این عمره را دست بخش خصوصی نمیدهند. بعد فهمیدم که اگر به بخش خصوصی واگذار می‌شد خیلی ها نمیتوانستند به عمره مشرف شوند.
هیچ وقت ما با عربستان در باطن تفاهم نداشتیم و الان هم که به اینجا رسیده ایم سعودی ها دست خودشان را رو کرده اند و ما رفتیم زیر گوش عربستان داریم زنگ نابودی اش را می‌زنیم. لذا تختطئه اینکه چرا در آن زمان با عربستان روابط برقرار کردیم کار خوبی نیست.
خب سیاست ما در ابتدا دوستی ایران و عربستان بود. چرا رفتیم کنار گوش عربستان زنگ نابودی اش را زدیم؟
ما معتقدیم در داخل عربستان هم مردمش باید آزاد باشند. این یک اصل کلی انقلاب اسلامی است. ما نمی‌رویم عربستان را آزاد کنیم اما وقتی مردمش بخواهد آزاد باشند ما کمک می‌کنیم.
یعنی نظر جمهوری اسلامی بعد از فوت امام(ره) همین بود؟
بله.
منظورم این است که این سیاست و اعتقاد در بیان مسئولین اظهار می‌شد؟
من همه نظام نیستم که بخواهم در این خصوص مطلبی بگویم.
ارزیابی شما از سیاست آقای هاشمی در این خصوص در آن زمان و هم چنین امروز چیست؟
آقای هاشمی فردی است سیاستمدار، بشدت مورد تائید امام(ره) و امروز هم باید مطیع رهبر معظم انقلاب باشد ولاغیر. اگر جایی ایشان نظرش با آقا تفاوت دارد باید ایشان سکوت کند نه آقا. آقای هاشمی چند بار در راه انقلاب انتحار سیاسی کرد. من از سال ۳۹ با آقای هاشمی آشنا و رفیق هستم و تمام این حرف هایی که به شما عرض می‌کنم را به خود آقای هاشمی هم گفتم.
باید در مخالفت ها و موافق ها حق را گفت. حق این است که ایشان به انقلاب خیلی خدمت کرده است و گردن انقلاب خیلی حق دارد اما امروز تکلیف این است که همه حتی آقای هاشمی مطیع فرمایشات رهبر معظم انقلاب باشند. اگر هستند روی سر بنده جای دارند.
نکته پایانی نیست؟
ان‌شاءلله نسل جوان ما قدر نظام ولایت فقیه را بداند. این مهم است. جنگ همه دنیا همین جاست. روزی که خبرگان قانون اساسی اصل ولایت فقیه را تصویب کرد آقای مهندس بازرگان مسلمان نماز خوان متدین آمد و گفت این قبا فقط به قامت حاج آقا روح الله برازنده است اما دیدیم که ۲۵ سال پس از امام(ره) می‌گذرد و می‌بینیم که اگر نگوییم رهبری با قدرت‌تر اما امام‌گونه مملکت و منطقه را اداره می‌کند. جوان ما باید بداند که ارزش این را دارد هزاران و میلیون‌ها شهید بدهیم تا این انقلاب حفظ شود.(+)

President, analytical news site"