اگرچه کوفیان به بی وفایی مشهورند و امروزه برای بی وفایی از مردم کوفه مثال می زنند، اما بوده اند کسانی از جمع مردمان کوفه که عاشق و دلداده مکتب حسینی بوده و در این راه نه اهل گفتار که اهل شهادت بودند و در این راه فرصت سوزی نکردند و دنبال توجیه رفتارهای خود نگشتند بلکه قدم در راه شهادت گذاشتند که ابوالشَّعثَاء یکی از این کوفیان بود. از اینرو نمی شود در هر قضیه ای همه را به یک چوب راند. ابوالشَّعثَاء مردی شجاع، دلیر و از دلاوران و تیراندازان به نام کوفه بوده که در روز عاشورا در رکاب نواده پیامبر(ص) به شهادت رسیده و در زمره اصحاب امام حسين علیه السلام و شـهــدای كـربلا می‌باشد و صاحب منتهی الآمال به نقل از فيروزآبادى گفته كه وی از محدّثين نیز بوده است.

در مجموعه یادداشت های مستند با عنوان: «عاشورا؛ آزمون پایمردی بر اصول و آرمان ها» تلاش خواهیم کرد با معرفی شخصیت های که به هر نوعی در واقعه عاشورا موثر بوده یا حضور داشته اند، زوایای کمتر توجه شده از زندگی آنها درباره عاشورا را مورد بررسی قرار دهیم. شناخت این اشخاص و تصمیم گرفتن آنها در بزنگاه های سخت زندگی، می تواند چراغ راهی برای زندگی امروز ما بخصوص برای خواص در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه باشد. جامعه ای که امروزه با فتنه ها و هجمه های بسیاری مواجه گشته است که در بسیاری از آنها بار دیگر خواص دچار بی بصیرتی می شوند و از مسیر حق انحراف پیدا می کنند.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ ابوالشَّعثَاء نام مشهورش یزید بن ‌زیاد بن مُهاصِر[1] بن نعمان کِنْدی است[2] که برای او نام‌های دیگری هم در منابع تاریخی ضبط شده است[3] [4] [5]که از قبیله کِنده و از تیره بَنی بَهدَلَه بوده است[6].

ابوالشَّعثَاء مردی شجاع، دلیر [7] و از دلاوران و تیراندازان به نام کوفه بوده[8] [9] که در روز عاشورا در رکاب نواده پیامبر(ص) به شهادت رسیده و در زمره اصحاب امام حسين علیه السلام و شـهــدای كـربلا می‌باشد[10] و صاحب منتهی الآمال به نقل از فيروزآبادى گفته كه وی از محدّثين نیز بوده است.[11].

اگرچه کوفیان به بی وفایی مشهورند و امروزه برای بی وفایی از مردم کوفه مثال می زنند، اما بوده اند کسانی از جمع مردمان کوفه که عاشق و دلداده مکتب حسینی بوده و در این راه نه اهل گفتار که اهل شهادت بودند و در این راه فرصت سوزی نکردند و دنبال توجیه رفتارهای خود نگشتند بلکه قدم در راه شهادت گذاشتند که ابوالشَّعثَاء یکی از این کوفیان بود. از اینرو نمی شود در هر قضیه ای همه را به یک چوب راند.

یکی از مسائلی که درباره ابوالشَّعثَاء بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد؛ اینکه چه زمانی ابوالشَّعثَاء به یاران امام حسین (ع) پیوسته است. برخی گزارش ها حکایت از آن دارد که ابوالشعثاء قبل از برخورد لشکر حرّ بن یزید ریاحی با کاروان امام حسين عليه السلام از كوفه خارج شده و به کاروان امام(ع) پیوسته است.[12] اما در برخی گزارش های دیگر آمده است که ابوالشَّعثَاء به همراه عمر بن سعد از كوفه به كربلا آمد و زمانی كه عمر سعد پيشنهادهاي امام حسين علیه السلام را رد كرد، ابوالشعثاء از لشكر عمر سعد جدا شد ه و به امام (ع)ملحق شد.[13] ...

در بررسی مجموع گزارش های تاریخی می توان به این نتیجه رسید که ابوالشَّعثَاء در هنگام مواجهه سپاه حربن ریاحی با سپام امام(ع) در کنار حضرت قرار گرفته بود.[14] تستری از محققان معاصر با استناد به همین گزارش معتقد است، ابوالشعثاء خود از کوفه خارج شده و به کاروان امام حسین علیه السلام ملحق شده و یا شاید جدا شدن از سپاه حر بن یزید مقصود بوده و بعداً به عمر سعد تغییر یافته است.[15]

پس معلوم می شود که خیلی ها هم می توانستند به جمع یاران سیدالشهداء در کربلا ملحق شوند ولی به بهانه های واهی متوسل شدند و یا مصلحت اندیشی کردند و خود را از فیض بزرگی محروم ساختند. از اینرو ملاک وضعیت فعلی افراد است نه آنچه خود و خاندانش کرده بودند، مهم آن است که چه می کنند و به کجا می رسند.

 ابـوالشعثاء در روز عاشورا با تمام توان به دفاع از حریم اهل بیت می پردازد که در میانه جنگ اسبش به وسيله سپاه عمر بن سعد پي شد[16] و او در كنار امام حسین علیه السلام با کمان خویش دشمن را هدف قرار داد و پس از پرتاب صد تيری که داشت، جز پنج تير خطا نداشته است.[17] او در هنگام پرتاب تيرها این رجز را مي‌خواند: «اَنَا ابْنُ بَهْدَلَهْ فُرسانُ العَرْجَلَهْ؛ منم فرزند بهدله يكه سوار عرجله»[18] و امام حسين علیه السلام نیز براي او دعا كرد تا خداوند تیرهایش را به هدف بنشاند و پاداش بهشت به او بدهد.[19]

ابوالشعثاء با تمام شدن تیرهایش با شمشیر به دشمن حمله کرد[20] در حالی که رجز می‌خواند: منم يزيد كه پدرم مهاصر بود، دليرتر از شير بيشه هستم، خدايا من ياور حسينم.[21] بنابر گزارش‌های موجود ابوالشعثاء پس از كشتن نُه نفر[22] یا نوزده نفر[23] از سپاه دشمن به شهادت رسيد.[24]

پی نوشت ها:

[1]. طبری، ج 5، ص 445؛ ابن اعثم کوفی، ج 5، ص 108.

[2]. بلاذری، ج 3، ص 197.

[3]. شیخ صدوق، ص161؛

[4]. فضيل بن زبير رسان‏، ص 155.

[5]. عباس قمی، ج2، ص 854.

[6]. ابن اثیر، بی‌تا، ج1، ص 191.

[7]. سماوی، ص171.

[8]. فسوی، ج2، ص 796

[9]. طبری، ج 5، ص 445.

[10]. فضيل بن زبير رسان‏، ص 155

[11]. عباس قمی، ج2، ص 855.

[12]. سماوی، ص 171

[13]. طبری، ج 5، ص 445؛ ابن اثیر، 1385ق، ج4، ص 73.

[14]. طبری، ج5، ص 408

[15]. تستری، ج11، ص 102.

[16]. سماوی، ص 172.

[17]. طبری، ج5، ص 445.

[18]. ابو مخنف کوفی، ص 238

[19]. طبری، ج5، ص 445؛ مقرم، ص253

[20]. سماوی، ص 172.

[21]. طبری، ج5، ص445؛ ابن اعثم کوفی، ح5، ص108

[22]. شیخ صدوق، ص161؛ بیضون، ج2، ص69.

[23]. حائری شیرازی، ص428.

[24]. ابومخنف، ص238؛ خوارزمی، ج2، ص29

منابع و ماخذ؛

ابن اثیر، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر-دار بيروت، 1385ق؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت، دار الصادر، بی‌تا؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چ اول، 1411ق ؛ ابو مخنف كوفى، لوط بن يحيى، وقعة الطفّ، قم، جامعه مدرسين، چ سوم، 1417ق ؛ بلاذرى‏، أنساب الأشراف، بيروت‏،‏ دارالفكر، چ اوّل، ‏1417ق؛ تستری، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چ اول، 1419ق ؛ خوارزمى، ‏مقتل الحسين عليه السلام، قم، انوار الهدى، چ دوم، 1423ق ؛ سيد عبد المجيد حسينى حائري شيرازى، ‏ذخيرة الدارين فيما يتعلق بمصائب الحسين عليه السلام و اصحابه‏، قم، زمزم هدايت‏، بی‌تا؛ عباس قمی، منتهی الامال، قم، دلیل، چ اول، 1379ش؛ صدوق، الأمالي، تهران، كتابچى، چ ششم، 1376ش؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقيق محمد أبوالفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث، چ دوم، 1387ق؛ عبد الرزاق مقرم‏، مقتل الحسين، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق؛ فسوی، المعرفة و التاريخ، تحقيق اكرم ضياء العمرى، بيروت، مؤسسة الرسالة، چ دوم، 1401ق؛ فضيل بن زبير رسان، تسمية من قتل مع الحسين عليه السلام‏، قم، آل البيت، چ دوم، 1406ق؛ محمد بن طاهر سماوى، ‏إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام، قم، دانشگاه شهيد محلاتى، چ اول، 1419ق.